این تلاشها که از مراسم سال گذشته کتاب سال آغاز شد، با توجه و تمرکز شخص وزیر بر ادبیات داستانی شکل جدیتری به خود گرفت.
صفار هرندی که رسماً نارضایتی خود را از نبود برگزیده در جایزه بیست و سوم اعلام کرده بود، برای جبران این غفلت آشکار، جایزه ویژه ادبیات داستانی را در نمایشگاه کتاب امسال تدارک دید و از5 تن از داستاننویسان فعال سالهای گذشته، تقدیر کرد.
صفار در مراسم امسال نیز حاضر شد و در سخنرانی کوتاه خود، گفت: «ما سال گذشته، دریغ و افسوس داشتیم که چند سالی کتاب سال ادبیات داستانی نداشتیم. خدا را شکر میکنیم که آرزوی ما محقق شد و امسال برگزیده داریم.»
اما به نظر میرسد که صرف داشتن جایزه، برای راضی کردن اهالی معمولاً ناراضی ادبیات کفایت نمیکند. اسدالله امرایی، مترجم و منتقد آثار ادبی در این باره میگوید: «کتاب سال دست کم به واسطه اسمش باید دایره وسیعتری را در بربگیرد و اعتبار بیشتری داشته باشد. اهالی ادبیات داستانی طبق معمول، مغفولند و حقشان خورده میشود.»
با این حال هم بلقیس سلیمانی و هم اسدالله امرایی، معتقدند در جایزه امسال، نگاه بیطرفانهتر و همهسونگرانهتری وجود داشته است، سلیمانی میگوید: «از روی کتابهایی که به مرحله نهایی رسیده بودند، میشد حدس زد که سعی کردهاند همه جانبه نگاه کنند.
انتخاب بیگدلی نیز نشان داد که داوران قصد داشتند به جریانها و آثار خنثی و بدون جهت بها دهند.» و امرایی اضافه میکند: «فکر میکنم با توجه به این که داورهای کتاب سال امسال تقریباً آدمهای بیحاشیه ادبیات بودهاند، میتوان به داوریشان اعتماد کرد.»
در عین حال، رضا امیرخانی، دبیر انجمن قلم ایران و داستاننویس موفقی که با کتاب «من او» به شهرت رسید، در گفتوگویی با ایسنا، داوری کتاب سال امسال را ضعیف ارزیابی میکند: «به گمانم بایستی بررسی شود که چرا جریان نقد بسیار ضعیفی این چند ساله به اسم انقلاب اسلامی، با همه آثار خوب مستعدان عرصه ادبیات انقلاب مخالفت میکند؟ چرا رمان شطرنج با ماشین قیامت، امسال در مقابل کار نه چندان داستانی آقای بیگدلی رأی نمیآورد؟ آیا دلیلش این نیست که این جریان در بالا آمدن امثال حبیب احمدزاده، بازنشستگی خود را میبیند؟»
امیرخانی به نکته دیگری نیز اشاره میکند: «نمیدانم بهانه معاونت فرهنگی برای اعلام نکردن اسامی داوران چیست. مگر اعلام شفاف اسامی داوران در جشنواره فیلم فجر چه خلاف شرعی را باعث شده است؟ اعلام اسامی داوران میتواند یک یادگار خوب از این دوره ارشاد باشد.»
این در حالی است که مجید حمیدزاده، مدیر کل اداره کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ، در نشست خبری پیش از مراسم نهایی، گفته بود: «در هر گروه داوری، یک سخنگو معرفی خواهیم کرد که در نشستهای نقد و بررسی که بعد از مراسم اهدای جایزه برگزار میشوند، به پرسشهای طرح شده و انتقادهای موجود پاسخ دهند.»
پیش از این نیز و به عنوان یکی از تفاوتها و امتیازات جایزه امسال، مسئولان برگزاری مراسم کتاب سال، صراحتاً اعلام کرده بودند که بعد از مراسم کتاب سال، اسامی داوران اعلام خواهد شد، در حالی که اسامی داوران دیروز اعلام شد.
اما امیرخانی نیز مثل امرایی، نفس اعطای جایزه کتاب سال ادبیات داستانی را اتفاق مبارکی میداند و میگوید: «عاقبت وزیر محترم ارشاد به آن چه در دفاعیه مجلس و در سخنرانیهای متعدد وعده داده بود، عمل کرد. این اتفاق خوب است بلاشک. اگر چه در همین اتفاق خوب هم میتوان رد نویسندههای بسیار خوب ادبیات این مملکت را گرفت که در سالهای پیشین حقشان ادا نشد.»
اسدالله امرایی پا را فراتر از این میگذارد. او معتقد است:«هر جایزهای خوب است و تقسیمبندی دولتی و غیردولتی هم یک تقسیمبندی مصنوعی است و بیشتر عاملی است برای تفرقه تا وحدت. اما من فکر میکنم اگر قرار است جایزه سالی وجود داشته باشد، باید تنها به ادبیات داده شود. رشتههای دیگر، مخاطب خاص و دایره فعالیت خاص دارند و بهتر است سازمانها و نهادهای خاص خودشان نیز متولی انتخاب کتابهای آن حوزه باشند.»
ولی بلقیس سلیمانی این پیشنهاد را غیرعملی میداند و معتقد است که در این صورت، اصولاً چیزی به اسم کتاب سال باقی نمیماند: «در تمام بیست و چهار دوره کتاب سال، تنها دو بار جایزه ادبیات داستانی داشتهایم که یک بارش همین امسال بود. در واقع، تمام بار کتاب سال بر دوش همین کتابهای علمی و تخصصی است و اگر این آثار از آن حذف شوند، چیزی باقی نمیماند.»