نظر اسلام مبنی بر تزریق اخلاق به تمام شئونات زندگی، امروزه در سطح جهان نیز مطرح میشود؛ بهگونهای که بحث اخلاق محیطزیست، اخلاق پزشکی و غیره را بیان میکنند. این امر نشان میدهد دیدگاهی که اسلام در گذشتههای دور مطرح کرده و بهدنبال آن قصد داشته است اخلاق را به تمام حوزهها و فعالیتها تعمیم دهد، نگاه واقعبینانه و درستی است. با وجود این اسلام در برخی زمینهها برای اخلاق، جایگاه برتر و والاتری قائل میشود که یکی از این حوزهها، سیاست است چراکه سیاست بیش از تمام عرصههای جامعه به رعایت اخلاق نیازمند است. اخلاق در عرصه سیاست 3کارکرد دارد که عبارتنداز: کنترلکننده، تلطیفکننده و هدفمندساز. اخلاق میتواند سیاست و سیاستمداران را در مواقع لزوم کنترل کند، فضای حاکم بر آن را تلطیف کند و هدف غایی آن را تحتتأثیر قرار دهد. از سوی دیگر یکی از علل نیاز سیاست به این سه عنصر آن است که در سیاست، بیش از هر عرصهای احتمال لغزش و انحراف وجود دارد.
همچنین باتوجه به اینکه سیاست با زور و قدرت آمیخته است، تزریق اخلاق به آن موجب میشود که چهره قابلپذیرشتری پیدا کند. نبود اخلاق در سیاست به آن معنا نیست که صرفا سیاست از نتایج آن بیبهره میماند، بلکه سیاست است که اخلاق را در زمینههای دیگر هم تحتتأثیر قرار میدهد، از اینرو بیتوجهی به اخلاق در سیاست، موجب میشود اخلاق در سایر حوزهها نیز از بین برود. وجه شاخص اسلام، اخلاق است و پیامبر اکرم(ص) نیز زمانی که به رسالت مبعوث شدند، فرمودند: «من آمدهام تا اخلاق را تکمیل کنم». ایشان میتوانستند اهداف بسیاری را برای رسالت خود عنوان کنند، اما به اخلاق اشاره میکنند و از آن بهعنوان عامل اصلی بعثت نام میبرند. وقتی اخلاق وجه شاخص و ویژگی برتر سیاست در اسلام محسوب میشود، ما بهعنوان یک کشور اسلامی باید در اقامه آن از تمام کشورهای دنیا پیشی بگیریم.
اهمیت اخلاق در سیاست تا جایی است که اخلاق سیاسی را میتوان مادر اخلاق در تمام عرصهها دانست؛ چراکه اخلاق سیاسی زمینهای فراهم میکند تا اخلاق در حوزههای دیگر نیز حاکم شود. اگر اخلاق سیاسی ایجاد شود، زمینه برای حضور اخلاق در اقتصاد، بازار، فرهنگ و غیره هم ایجاد میشود.
وقتی مردم ببینند در عرصه سیاست با تمام هیمنهاش اخلاق مورد توجه قرار میگیرد، آنها نیز در پی پیادهسازی اخلاق در سایر عرصهها بر میآیند. در واقع اخلاق سیاسی، اساسیترین حوزه اخلاق محسوب میشود و بدون آن تلاش برای ایجاد اخلاق در سایر حوزهها، بیفایده است. انقلاب اسلامی ایران فرصتی فراهم کرده است تا اخلاق سیاسی در کشور حاکم شود. ما نیز باید از این فرصت به درستی استفاده کنیم تا هدفی را که رسول اکرم(ص) برای رسالتشان بیان کردند و آن عبارت است از تکمیل اخلاق، با تمام قدرت و امکانات در جامعه جهانی امروز برپا داریم چراکه اخلاق فصل مشترک تمام انسانهاست.
درست است که اسلام برترین و کاملترین شکل اخلاق را در آموزههای خود مطرح کرده است اما این مهم در انحصار اسلام نیست؛ چنانچه پیامبر اکرم(ص) نیز هدف خود را تکمیل آن بیان میکنند؛یعنی اخلاق پیش از آن نیز وجود داشته است و پیامبر(ص) برای تکمیل آن مبعوث شدهاند، نه تأسیس آن. وقتی هدف در اسلام اینگونه تعریف میشود، تمام مردم دنیا در ارزیابی جامعه اسلامی و مسلمانان، میزان پایبندی آنها به اخلاق را ملاک قرار میدهند و از منظر دیگران، نخستین معیار قضاوت و داوری درباره جامعه اسلامی، رعایت اخلاق است.