شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۸
۰ نفر

یاسر هدایتی: ماجرای حضور اخلاق در سپهر سیاست در جهان امروز شباهت زیادی به داستان لباس پادشاه اندرسن دارد.

طرح - پادشاه

لباسی (اخلاق) که خیاطان آن (سیاستمداران) اعتقاد دارند تنها حلال‌زاد‌گان می‌توانند آن را از پس برهنگی پادشاه (سیاست) ببینند و البته در این میان رسانه‌ها به نمایندگی مردم نقش آن پسر بچه‌ای را دارند که بی‌خبر از همه چیز یا خبردار از همه جا، وقتی پادشاه برهنه را می‌بینند فریاد رسوایی‌کننده‌شان به مذاق هیچ‌کس خوش نمی‌آید.

موضوع تعامل یا تقابل اخلاق و سیاست در اندیشه ایرانی ازجمله چالش‌هایی است که در تقسیم‌بندی‌ای کلی می‌توان آن را در 2ساحت نظری و عملی مورد توجه قرار داد. منظور از 2ساحت عملی و نظری در اینجا یکی ساحت اندیشه‌ورزی و دیگری ساحت عمل سیاسی و سیاست‌ورزی است.

واقعیت این است که در حوزه و حدود دانش‌های نظری رابطه اخلاق و سیاست به مثابه هر دو حوزه‌ای از دیگر دانش‌ها در نسبت سنجی با یکدیگر مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته و در زمینه‌ای دیالکتیک محور گفتمان تعامل یا تقابل اخلاق و سیاست مدل‌سازی‌ و بررسی شده است.

در این وجه یکی از مهم‌ترین گفتمان‌ها، اندیشه ماکیاولیستی در رد التزام به اخلاق در حوزه سیاست است. اگرچه اندیشمند فلورانسی سده‌های میانه خود کارگزاری سیاسی بود و کتاب شهریار خود را در راستای توصیه‌های عملی به حاکم وقت فلورانس در لزوم پایبند نبودن به الگوهای اخلاقی نگاشته بود اما آنچه امروز به‌عنوان یک گفتمان محور در بحث پیرامون رابطه اخلاق و سیاست مطرح است در حقیقت لب مبنای نظری‌ای است که این متفکر قرن شانزدهم مطرح  کرده است.

از نظر الگوی ماکیاولیستی و گفتمانی که در حول این اعتقاد شکل گرفته است، سیاستمدار از چند حیث مبنایی نمی‌تواند به اصول اخلاقی پایبند باشد و اصولا قلمرو سیاست از شمول هنجارهای باید و نبایدی اخلاقی برکنار است. توضیح اینکه در این گفتمان آنچنان که نظریه پردازی مانند «کودی» به آن معتقد است، اگر سیاست را نه در قالب یک دیسیپلین علمی بلکه در قالب یک نهاد عمل‌گرا درنظر آوریم، اصولا ساز و کار سیاست با هر نهاد دیگری متفاوت است و این تفاوت ذاتی باعث می‌شود نهاد سیاست و بالطبع عمل سیاسی و سیاستمدار از شمولیت هنجار‌های اخلاقی خارج شوند.

از نظر «کودی» نخستین تفاوت نهاد سیاسی با هر نهادی تنازع شدید منفعت‌ها در نهاد سیاسی است. این تنازع البته زاییده تضاد و تقابلی است که میان منافع مختلفی از جمله منافع گروهی، فردی و جمعی پدید می‌آید و تبعا خود باعث می‌شود که بر این اساس نتوان به هنجار‌های اخلاقی پایبند بود. در این توجه رعایت هنجار اخلاقی یعنی چشم پوشی از برخی منافع و این با اصل سیاست در دوران جدید که غایت آن به دست آوردن حداکثر منافع سیاسی با حداقل هزینه‌کرد است، تعارض دارد.

وجه دیگر تفاوت نهاد سیاسی با دیگر نهاد‌ها از نظر کودی و متاثران از او، در تاثیر و شمول نتایج فعالیت‌های سیاسی است. در این معنا چون نتایج یک فعل یا فعالیت سیاسی حیطه وسیعی را می‌تواند برای کل جامعه دربرداشته باشد پس نمی‌توان با هنجارهای اخلاقی دست و پای آن را بست.

دلیل دیگر از نظر گفتمان ماکیاولیستی این است که در نهاد سیاست، افراد نماینده دیگران هستند و وقتی کسی عامل خواسته‌های دیگران است دیگر دغدغه اخلاقی داشتن بی‌معنا می‌شود. در این نوع نگاه فرض مطلوب این است که انسان در زندگی اجتماعی‌اش تنها وقتی خودش بخواهد کاری را برای خودش انجام دهد ملزم به رعایت اخلاق است و... .

فارغ از نقد‌های جدی‌ای که بر بنیان گفتمان ماکیاولیستی و نظریات معتقدان اکنونی آن ایراد شده، نکته قابل توجه در این میان دیالکتیکی است که در یک بستر کاملا واقعی درباره تعامل یا تقابل 2حوزه اخلاق و سیاست واقع شده و این نکته که محور کانونی توجه این یادداشت نیز است باید با آنچه در ساحت عملی این موضوع وارد است مقایسه شود.

موضوع تعامل یا تقابل اخلاق و سیاست اما در حوزه عملی آن صورت‌بندی دیگرگونی دارد. به این تفصیل که پرسش از این موضوع یعنی تعامل یا تقابل اخلاق و سیاست نزد سیاستمداران و همه فعالان این عرصه، یک پاسخ بیشتر ندارد و آن هم لزوم حتمی و بایدی تعامل این دو حوزه و اصولا تفوق ذاتی اخلاق بر سیاست است. این پاسخ یکسان همه سیاست‌ورزان و فعالان نهاد سیاست در وهله اول بسیار خشنود‌کننده است اما آنچه تاریخ اجتماعی و سیاسی در حاق واقع سیاست پیشگی به مردمان نشان داده شده و می‌شود متأسفانه چیزی برخلاف این پاسخ به ظاهر زیباست.

شاید نکته‌ای که یکی از اندیشمندان منتقد معاصر در توضیح این وضعیت بیان می‌کند ادا‌کننده مقصود باشد. نقل به مضمون این تعبیر طنز آمیز این است که در سپهر اکنونی سیاست، سیاستمداران هر شب کتاب «شهریار»ماکیاولی را به مثابه کتاب مقدس می‌خوانند و شب سر بر آن گذاشته به خواب می‌روند درحالی‌که فردا صبح درحالی‌که گوش به توصیه‌های ماکیاولی دارند، بر زبانشان تنها به او دشنام می‌دهند و حرف‌هایش را تقبیح می‌کنند.

این بیان طنزآمیز که ناظر بر موقعیتی است که ابتدای نوشتارمان نیز به داستان لباس پادشاه تشبیه شد، آن چیزی است که امروزه می‌توان در ساحت کندوکاو در موضوع تعامل یا تقابل اخلاق و سیاست به نظاره نشست.

در این میان البته همانطور که اشاره شد نقش رسانه‌ها به نمایندگی مردمی که مخاطبان اصلی هر عمل و نظر سیاسی هستند به‌نظر می‌رسد همان فریاد کشیدن باشد؛ چرا که برخلاف حوزه نظری که در آن موافق و مخالف تعامل و تقابل اخلاق و سیاست با صراحت و شجاعت از منویات خویش حرف زده و در مقام دفاع یا اثبات بر‌می‌آیند، در این حوزه از بحث، از همان ابتدا همه علیه تقابل حرف می‌زنند و در باطن بر له آن اقدام می‌کنند و در چنین شرایطی البته شاید آنچه به جایی برسد فریاد رسانه‌ها (مردم) باشد؛ فریادی که البته از دیرباز تاریخ نیز وجود داشته است چنانکه بیدل دهلوی نیز در تحلیل این ماجرا حدود 300سال پیش در زمانی که خود نزد حاکمان محلی مقتدر هند جاه و مکنتی داشت در بیتی از اخلاق سیاسی روزگار خودش فریاد برداشته است:
از اهل دُوَل حیا مجویید
اخلاق کجاست؟ منصب آمد!

کد خبر 160804

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز