تلاش برای درجهبندی برنامهها و شبکههای تلویزیونی و ضرورت آن مدتهاست که در مطبوعات و رسانه و سیاستگذاریهای رسانه ملی مورد تاکید قرار میگیرد؛ هرچند که هنوز در عمل شاهد این درجهبندی و تاثیرات آن نبودهایم. این درجهبندیها به مخاطب کمک میکند تا برنامههای مناسب و مورد نیاز خود را انتخاب کرده و با آگاهی و شناخت بیشتری پای تماشای آنها بنشیند. وجه مثبت این رویکرد دراین است که از صرف هزینههای زمانی و مادی تلویزیون دیدن بهعنوان یک کنش سرگرمکننده و فرهنگی کاسته شده و در واقع منطقی و تعدیل میشود.
در بسیاری از کشورها معمولاً برای آگاهی دادن به والدین درباره محتوای تولیدات تلویزیون و سینما و اینکه چه برنامهای مناسب چه گروه سنی است، فیلمها و گاه سریالهای تلویزیونی را براساس معیار و مشخصههای خاصی درجهبندی میکنند. عناصری هستند که بسته بهشدت و حدّتشان در فیلم معیار درجه بندی قرار میگیرند از جمله خشونت (violence) و وحشت (terror). برهمین اساس فیلمها و تولیدات تلویزیونی به 4درجه تقسیم میشوند: الف) نامناسب برای سنین زیر 10سال (-10) ب) نامناسب برای سنین زیر دوازده سال (-12) ج) نامناسب برای سنین زیر 16سال (-16) د) نامناسب برای سنین زیر 18سال (-18) مزیت این درجهبندیها کمک به والدین است تا با دیدن فیلم تکلیف خود با کودکان و نوجوانانشان را بدانند و درصورت غیرمناسب بودن درجه فیلم با سن فرزندانشان، آنها را از دیدن آن فیلم منع کنند. این در حالی است که اکنون در کشور ما مثلا کودکان تا پاسی از شب در کنار بزرگترها به تماشای برنامهها میپردازند که برای آنها تولید نشده و چه بسا گاهی مناسب سن آنها نباشد. گاهی بهنظر میرسد که مدیران رسانه ملی تکلیف خود را با درجهبندی شبکههای سیما روشن نکردهاند. مثلا اگر قرار است شبکه دوم بهعنوان شبکه کودک شناخته شده و کار کند بالطبع باید محتوای برنامهها و تنظیم کنداکتور آنها مطابق با همین درجهبندی صورت گیرد و مخاطب تکلیف خود را با شبکههای تلویزیونی بداند.
بدیهی است که مخاطب جوان شبکه سوم ممکن است لزوما همان مخاطب شبکه 4 نباشد. یا فرضا برنامههایی که بین ساعت 22 تا 24 از فلان شبکه پخش میشود مختص برخی مخاطبان و اقشار و طیفهای سنی خاصی است. این ساماندهی برنامهها به طبقهبندی مخاطب کمک کرده و با نیازسنجیهایی که بر این اساس صورت میگیرد میتوان به ساختاری منسجم و تاثیرگذار در تولید آثار تلویزیونی دست یافت.