همشهری‌آنلاین: مقایسه ترانه سرایی بعد و قبل انقلاب، محتوای ترانه‌های اخیر،کم اعتنایی مرکز موسیقی صدا و سیما به حقوق معنوی ترانه سرایان، نداشتن تشکلی در ترانه سرایی و .. از جمله مسائلی بود که با حضور بهمنی، کاکایی،اهورا ایمان و دکتر مصطفی کمال پورتراب مورد بحث قرار گرفت.

 به گزارش همشهری آنلاین بیستمین نشست نقد نغمه دوشنبه 24 بهمن با موضوع بررسی ترانه و ترانه سرایی بعد از انقلاب و با حضور عبدالجبار کاکایی، اهورا ایمان،  محمدعلی بهمنی (هر سه به عنوان شاعر و ترانه سرا)، مصطفی کمال پورتراب (مدرس و مولف کتاب های موسیقی) و سید ابوالحسن مختاباد (به عنوان کارشناس مجری برنامه) در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای شفق برگزار شد.

در ابتدای این برنامه مختاباد درباره سلسله نشست های نقد نغمه گفت: مجموعه نشست‌های نقد نغمه  تا کنون با 20 برنامه  انجام شده و برنامه بعدی که نقد و بررسی آثار لوریس چکناوریان است نیز اواسط اسفند برگزار خواهد شد.

به گفته مختاباد قاعده برگزاری برنامه های نقد نغمه تاکید بر یک آلبوم یا اثر منتشر شده است،اما برخی از موضوعات کلی تر موسیقی می طلبد که درباره اشان بحث و بررسی صورت گیرد که در گذشته هم ما درباره نغمه های عاشورایی یک بحثی را انجام دادیم و این برنامه هم با چنین رویکردی به ترانه و ترانه سرایی در بعد انقلاب پرداخته است.

وی افزود: قرار است مجموعه برنامه های نقد نغمه در یک کتاب منتشر شود.

 

وی همچنین درباره نقش ترانه به عنوان یک رسانه تاکید کرد: در طی سه دوره، مشروطه، بعد از کودتای 28 مرداد و روزها انقلاب  ترانه نقش رسانه را ایفا می کرد؛ حتی دوران جنگ و انقلاب فضای خاص خودش را در پیوند موسیقی و ترانه به وجود آورد.

دو خاستگاه ترانه

در ادامه عبدالجبار کاکایی به ایراد سخن پرداخت و گفت:اشراف زیادی به تاریخ ترانه ندارم ولی از زمانی که ترانه و تصنیف با تکنولوژی همراه شد با حوزه های مختلفی ارتباط پیدا کرد و شنونده های زیادی را جذب خودش کرد.

کاکایی به دو خاستگاه ترانه اشاره ای کرد و در این باره توضیح داد: ترانه در دو خاستگاه رسمی و مردمی به وجود آمد. ترانه رسمی وظیفه نگهداری از زبان فارسی را بر عهده داشته است؛ همچنین ترانه رسمی موجب به وجود آمدن سانسور شد. ترانه رسمی و مردمی با عبور از بحرانی مثل انقلاب هنوز نتوانسته به تعریف مشخصی برسد که بتواند به پیشرفت ترانه سرایی کمک کند. ترانه سرایی جریان ساز را می توان در خاستگاه مردمی آن جست و جو کرد زیرا پدیده ای به نام ترانه نویسی نوین در ترانه سرایی مردمی به وجود آمد.

وی درباره اولین سانسوری که در ترانه سرایی به وجود آمد، تصریح کرد: موضوعی به نام سانسور اولین بار برای ملک شعرای بهار به وجود آمد؛ ملک الشعرا زمانی که برای ضبط ترانه خود به استودیو رفت مامور نظمیه قبل از ضبط ترانه درخواست کرد کلماتی را در ترانه تغییر دهد که با مخالفت بهار روبرو شد ولی در نهایت کلمات در ترانه تغییر پیدا کرد و ترانه ضبط شد.
این ترانه سرا در ادامه گفت: ترانه رسمی با سانسورهای خود خلاقیت ها را دچار نقصان می کند و زمانی که ترانه سرا برای سروده های خود آزادی نداشته باشد هراس در قلم او مانع خلاقیتش می شود.

وی تاکید کرد: برای نوشتن ترانه طور دیگری با کلمات برخورد می کنم زیرا ترانه سرایی با شعر متفاوت است؛ در ترانه سرایی آزادی عمل شعر را نداریم و باید از فضای انتزاعی و تخیل شعر فاصله گرفت. وقتی ما منطق شعر را با زبان محاوره ترکیب می کنیم به ترانه عامیانه می رسیم. ترانه عامیانه از قبل از انقلاب به وجود آمد متاسفانه به دلیل نام گذاری ترانه عامیانه هر جوانی برای خود قطعه ای می گوید و نام آن را ترانه می گذارد.

این شاعر درباره میزان توجه به ترانه عامیانه بیان کرد: در کشورهایی مثل مصر و عراق اهمیت بیشتری به ترانه و شعرهای مردمی می دهند و تنها شاعران کلاسیک از زبان معیار استفاده می کنند ولی در ایران رفتن به سمت محاوره سخیف و سطح پایین تلقی می شود.

اشعار ترانه سراهای شهرستانی از مضامین بهتری در مقایسه با ترانه سرایان تهرانی برخوردار است

  محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه سرا درباره پیشینه ترانه گفت: زمانی که من ترانه سرایی را شروع کردم باید روی یک ترانه کلام مجدد می گذاشتیم تا بتوانیم وارد این عرصه شویم؛ آن زمان گذاشتن ملودی روی کلام ممنوع بود. از نظر من موسیقی کلامی است که روی ملودی از پیش تعیین شده گذاشته می شود. ولی اگر کلام داشته باشیم و بخواهیم روی آن ملودی بگذاریم دچار به هم ریختگی خواهیم شد و از خاستگاه آن دور می شویم برای من در ابتدا ساخت ملودی خوش آیند است.

بهمنی درباره دستورالعمل های انتخاب ترانه در صدا و سیما عنوان کرد: در مرکز موسیقی صدا و سیما بانک ترانه ای وجود دارد که از میان آنها تعدادی ترانه مورد قبول واقع می شود و بدون اینکه به ترانه سرا اطلاعی بدهند ترانه را می خوانند در صورتیکه شعر باید با لحن خود شاعر خوانده شود. این مساله در حال تبدیل شدن به یک مصوبه است که بدون اجازه شاعر و ترانه سرا نباید از اثر استفاده کرد.

وی در ادامه بیان کرد: ما در روزگاری هستیم که ترانه های خوب سروده می شود ولی متاسفانه مورد استقبال و حمایت شرکت ها قرار نمی گیرد و فرصتی برای آنها به وجود نمی آید تا شنیده شوند. جشنواره سال گذشته شعر فجر موجب شد تا شاهد ترانه های خوب و قابل توجهی باشیم که بیشتر این ترانه ها متعلق به ترانه سراها و شاعران شهرستانی بود.

 تا کنون به موسیقی کلام کمتر توجه شده است

مصطفی کمال پور تراب نیز در ادامه جلسه گفت: من از زیردستان صادق هدایت بودم و از عبدالحسین نوشین نیز فن بیان آموختم. توجه من به خرد و اندیشه است و معتقدم افراد با فکر کردن به خلاقیت و نوآوری می رسند. ولی باید پرسید که آیا مبحثی به نام موسیقی کلام در ایران وجود دارد؟ زیرا کلام هم برای خود موسیقی دارد و نیازمند بحث و گفت و گو و توجه است باید موسیقی و ترانه را از پایه بررسی کرد در این صورت در عرصه شعر و ترانه ما دچار تحول خواهیم شد.


پور تراب افزود: در سه مورد می توان موسیقی و ترانه را مورد بررسی قرار داد گاهی اوقات شعر آنقدر گویا است و ظرافت های آن کاملا رعایت شده و دیگر نیازی به موسیقی ندارد. بر عکس این قضیه هم اتفاق می افتد گاهی موسیقی آنقدر غنی است که دیگر احتیاجی به ترانه ندارد. در واقع اگر موسیقی یا ترانه به حد اعلای خود باشد دیگر نیازی به ترکیب این دو نیست. در مورد سوم، ما ترانه و موسیقی را با یکدیگر پیوند می دهیم در این شرایط موسیقیدان و شاعر باید ظرافت های کار خود را رعایت کنند و با یکدیگر به توافق برسند و برای دست یافتن به یک نظر مشترک هر دو باید از خود گذشت نشان دهند.


کاکایی در ادامه جلسه با اشاره به رسیدن به موسیقی طبیعی در این باره اذعان داشت: شاعران باید به موسیقی طبیعی کلام برسند اگر زبان پر از حشو باشد موسیقی طبیعی به وجود نمی آید. در کنار موسیقی طبیعی در مورد شعر باید درست خوانی هم صورت بگیرد ولی به شاعر و نوع بیان آن اهمیت چندانی نمی دهند. در قدیم گاهی شاعر هم درست ترین قرائت را از شعر خود نداشته است به همین خاطر راوی به وجود آمد تا بتواند جان کلام را دریابد و به شنونده منتقل کند.

اهورا ایمان در ادامه بحث تفاوت ترانه سرایی قبل و بعد از انقلاب گفت: ترانه سرایی قبل و بعد از انقلاب دو تفاوت عمده دارد که به ترانه لطمه بزرگی وارد کرده است. ورود شاعران به عرصه ترانه سرایی موجب شد تا مرز بین ترانه و شعر بین بیشتر افراد از بین برود و تفاوتی بین این دو قائل نشوند به همین خاطر ترانه ها را شعر می نامیدند. همچنین بعد از انقلاب استفاده واژه ترانه در تلویزیون ممنوع شد و در تیتراژ به جای اسم ترانه سرا از شاعر استفاده می کردند.

این ترانه سرا افزود: قبل از انقلاب ترانه علاوه بر اینکه خود یک رسانه بود رسانه ای هم داشت ولی بعد از انقلاب ترانه رسانه ای ندارد و نمی تواند مانند رسانه عمل کند. ما بعد از انقلاب شاهد به وجود آمدن سرود بودیم در واقع سرود رسانه دارای رسانه بود کشور ما در آن زمان با جنگ روبرو شد و برای به وجود آمدن شور در مردم به سرود احتیاج داشتیم.

وی با اشاره به تعریف نشدن ساز و کار در کار موسیقیایی در این باره بیان کرد: متاسفانه تعریف نشدن ساز و کار موسیقیایی لطمه فراوانی به موسیقی و ترانه زده است. متولیان موسیقی علاقه چندانی به روشن شدن تعریف ها و چارچوب ها ندارند و با کپی کردن آثار و استفاده از ترانه ها بدون اجازه خالق آن برخورد نمی کنند. این اتفاق در سینما رخ داد و جایی که ببینند یک فیلم کپی می شود با آن برخورد جدی می کنند ولی ترانه هم چنان چرخه نا سالمی دارد.

ایمان در ادامه عنوان کرد: در موسیقی بعد از انقلاب، ما شاهد یک گسست 20 ساله بودیم در واقع ما تا سال 77 مرجع چندانی برای ترانه سرایی نداشتیم و تنها مرجع ترانه سرایان خوانندگان لس آنجلسی بودند. هر کس با توجه به علاقه ای که داشت پیشرو یک خواننده و ترانه سرا می شد. همچنین تصنیف قبل از انقلاب متوقف شد و بعد از انقلاب ما شاهد تصنیف های قابل ملاحظه و تاثیرگذار نبودیم.

وی تاکید کرد: البته افرادی مثل شهرام ناظری تصنیف های قابل توجهی خواندند و محمدرضاشجریان تصنیفی با لهجه مشهدی خواند ولی ما در مورد کمیت صحبت نمی کنیم تصنیف های بعد از انقلاب نتوانستند سیر صعودی به تصنیف ببخشند و در واقع آنقدر زیاد نبودند که بتواند روی تاریخ تصنیف تاثیر قابل ملاحظه ای بگذارند.

این ترانه سرا درباره تفاوت تصنیف و ترانه توضیح داد: متاسفانه ما در تعریف تصنیف و ترانه مرجعی نداریم و من تنها یک مرجع برای تفاوت این دو یافتم آن هم مقاله ملک الشعرای بهار در این زمینه است. تصنیف بر اساس ملودی نوشته می شود و جزء 7 دستگاه و 5 آواز است در بحث ترانه می توان گفت ترانه نویسی نوین این اصطلاح را وام گرفت و مستقل شد ترانه پیشینه تاریخی دارد و مقوله ای نو و تازه نیست. ولی در قدیم از آن به عنوان نوعی از شعر یاد می شد و پدیده ای مستقل نبود و بیشتر در قالب دوبیتی به کار می رفت در واقع با یک نام گذاری ژورنالیستی ترانه از شعر جدا شد و استقلال یافت.

کاکایی در سخنانی کوتاه گفت: با صنعتی شدن جوامع و گسترش ارتباطات به مرور ترانه هم از شکل و شمایل فاخر خود فاصله گرفت و وضعیت ترانه با شکل و محتوای فاخر را بر هم زد.

اهورا ایمان در ادامه این بحث اظهار کرد: ترانه سرا شرایط زمانه خودش را به تصویر می کشد نمی توان با حافظ و یا مولانا مشکلات و مسائل امروز را واگویه کرد. هر چقدر هم که این شاعران مسائل را به صورت عمیق و کلی در شعر خود بیان کرده باشند نمی توانند پاسخگوی مسائل اجتماعی روز باشند پس باید با همین ترانه های نه چندان فاخر به سمت و سویی رفت.
محمدعلی بهمنی در ادامه جلسه درباره سطح کیفی محتوا در ترانه بیان کرد: ترانه هایی که اغلب می شنویم سطح کیفی پایینی دارد و در واقع از غنای محتوایی بی بهره است ولی این مساله به این دلیل نیست که ما ترانه خوب نداریم. ما ترانه های قبل توجه زیادی داریم ولی به آنها بها داده نمی شود و به اجرا در نمی آیند باید به ریشه ای به دنبال این موضوع رفت که چرا ما به سراغ ترانه های خوب نمی رویم.

بهمنی در ادامه صحبت های خود اضافه کرد: ما باید به این مساله توجه کنیم که چه شد که آهنگسازی ما به سمت شعرهای نیمایی و بعد از نیما سوق پیدا کرد آن زمان اجازه نمی دادند چنین شعرهایی تبدیل به ترانه و موسیقی شود. وقتی چند ترانه در این زمینه خوانده شد به این نتیجه رسیدند که تنها کلام موزون ظرفیت ملودی را ندارد بلکه شعرهایی مثل زمستان مهدی اخوان ثالث را می توان به زیبایی در ملودی جای داد.

کاکایی اشاره ای به گستردگی در آثار موسیقی کرد و در این باره گفت: معدل آثار هنری بسیار متغیر است و موسیقی سبک های بسیار مختلفی دارد من به این گستردگی و خاستگاه های مختلف ایرادی نمی گیرم ولی باید موسیقی ترانه به جایی برسد که بتواند از حقوق خود دفاع کند. به نظر من سینما تنها هنری است که توانسته جایگاه خودش را پیدا کند و در سطح جهان خود را نشان دهد ولی متاسفانه موسیقی و ترانه نتوانسته حقوق خودش را مطالبه کند حرف هایی که به راحتی در سینما زده می شود در ترانه نمی توان زد.

این ترانه سرا با اشاره به مردمی شدن ترانه و مورد استقبال قرار گرفتن آن در این باره توضیح داد: ترانه و تصنیف اگر از دل مردم بیرون بیاید به زور حتم مورد استقبال قرار می گیرد. به عنوان مثال وقتی یک خواننده برای تیتراژ یک سریال می خواند مطابق سلیقه مردم ترانه می گوید و اثر را خلق می کند. به همین خاطر مردم آن را می پسندند ولی همان خواننده برای تولید آلبوم خود از شورای تولید و سلیقه آنها استفاده می کند به همین خاطر کاری که برای تیتراژ سریال و یا فیلم خوانده به مراتب موفق تر از ترانه های آلبوم می شود.

وی در ادامه گفت: گاهی موسیقی در برابر ترانه زانو می زند تا جایی که ترانه به موسیقی و ریتم احتیاجی ندارد و باید آن را دکلمه کرد تا بتوان حق مطلب را ادا کرد و در مقابل بر عکس این قضیه هم وجود دارد. گاهی ترانه حرف چندانی برای گفتن ندارد و اینجا موسیقی و ریتم است که به آن جلوه می بخشد و مخاطب به معنای آن بی توجه است تنها برای اینکه ریتم برایش خوش آیند بوده مدام ترانه را برای خود تکرار می کند.

بهمنی درباره کلام فاخر اظهار کرد: کلام فاخر به شکل و شمایل ترانه نیست بلکه به محتوای آن مربوط می شود اگر شاعر بتواند به خوبی از پس انتقال پیام بر بیاید می توان گفت کلام شاعر و ترانه سرا فاخر محسوب می شود.
پور تراب در ادامه گفت: تصنیف چیزی است که باید در آن گوشه ها و در آمدها را در آن رعایت کرد. موسیقی شرق اگر دارای ارکستر هم باشد هیچ گاه سازها چند صدایی نیستند در ایران و به طور کلی موسیقی شرق سازها هارمونی ندارند و در واقع یک صدا زده می شوند.

وی افزود: موسیقی اگر ناجور باشد مردم را به لحاظ روحی مریض می کند زیرا موسیقی خوراک روح است و باید به روح خوراک خوب رساند اگر مردم کارهای با کیفیت بشنوند سطح آنها بالا می رود و دیگر شنونده کارهای ضعیف و سطح پایی نخواهند شد.
اهورا ایمان در سخنان پایانی گفت: قرار بود در این جلسه تنها به موضوع جایگاه ترانه در بعد و قبل از انقلاب بپردازیم ولی بیشتر در مورد مسائل پدیدار شناختی صحبت کردیم. اگر این جلسات بیشتر شود ما می توانیم در هر جلسه تنها روی یک موضوع متمرکز شویم و در آخر باید بگویم اگر ساز و کار اقتصاد موسیقی و بدون رسانه ای بودن آن حل شود مشکلات بزرگی از سر راه موسیقی کنار می رود.

کاکایی در سخنان پایانی گفت: یکی از شاخه های ترانه به فرم نزدیک شده است و به همین خاطر ترانه خاطره و پیشینه ای از خواننده و ترانه سرا به ما نمی دهد و بعضی از ترانه ها به ریتم نزدیک شده است و به جای توجه به محتوا روی ریتم متمرکز می شود.

حاشیه:

- قرار بود افشین یداللهی هم در نشست حاضر باشد که به دلیل کسالت و بیماری نتوانست بیاید

- مهدی آذر سینا از جمله افرادی بود که برخی دیدگاه های ترانه سرایان حاضر در نشست را به چالش کشید. او از حاضران خواست تعریفی دقیق از ترانه به دست دهند که در مجموع بر سر تعریفی خاص نتوانستند به توافقی جمعی برسند.

عکس‌ها: حسین اینانلو

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها