مک لوهان معتقد بود زمانی که دهکده جهانی فرا رسد باید انسانها به سواد جدیدی به نام سواد رسانهای دست یابند.
سواد رسانهای به عنوان یک اندیشه کلیدی در عصر حاضر و نیز در معنای دسترسی، تجزیه و تحلیل و همچنین تولید ارتباط در شکلهای گوناگون رسانهای، به مخاطبان این امکان را میدهد که به صورتی فعال به سراغ رسانهها رفته و سعی کنند معنای پیام هایی که با آنها مواجه میشوند را تعبیر و تفسیر کنند.
به بیان دیگر ظهور وسایل ارتباطی نوین در عصر جدید باعث شده است مخاطب امروز، بیش از گذشته تحت بمباران رسانهای قرار گرفته و از همینرو حفظ استقلال، اجتناب از انفعال، بهرهمندی از تفکری منتقدانه و به عبارت دیگر افزایش توانایی گزینش، انتخاب و چالش با این موج فراگیر رسانهای برای وی، ارزش و اهمیت بیشتری پیدا کند.
علاوه بر این، مباحث سواد رسانهای که عمری حدود سه دهه در جهان و کمتر از یک دهه در ایران را سپری میکند، به شهروندان این توانایی را میدهد که به مشروعسازی گزینه های سالمتر در رسانهها کمک نمایند؛ چرا که یک شهروند فعال و باسواد میتواند در جهت ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت فعال بوده، عکسالعمل خود را در برابر رسانهها اعلام کرده و تنها بیننده صرف نباشد.
بر این اساس سواد رسانهای به مخاطبان گوشزد میکند از اندیشههای سطحی فاصله گرفته و به سمت اندیشههای عمقی حرکت کنند، با تفکری منتقدانه به انتخابهای رسانهای اقدام کرده و در یک کلام، به راحتی افسار اندیشهشان را به دست رسانهها نسپارند؛ بنابراین میتوان گفت سواد رسانهای سبب میشود جهتیابی فرد با دوراندیشی و درایت و نیز درک موقعیتها همراه شود. البته این در حالی است که متأسفانه خواست اغلب افراد، برخورد یک سویه، انفعالی و غیرهدفمند با رسانههاست.
اما گرچه علت عمده برجسته شدن سواد رسانهای در برخی کشورها، در ابتدا، مصون شدن مخاطبان در مقابل تبلیغات تجاری و گاه خشونت و نیز برخی مضامین مضر دیگر بود؛ ولی به تدریج و در راستای حمایت از مخاطبان، جایگاه خود را در محافل علمی نیز پیدا کرد و حتی در برخی از کشورها به عنوان یک ماده درسی در مدارس نیز به رسمیت شناخته شد.
بریتانیا نخستین کشوری بود که در دهه 1930 به سواد رسانهای به عنوان ابزاری برای حمایت از مردم دربرابر آثار منفی رسانههای جمعی توجه ویژهای کرد؛ اما امروز، ژاپن و کانادا کشورهای پیشرو در این حوزه محسوب میشوند که نهادهای دولتی و خصوصی مختلفی در این کشورها در جهت آموزش شهروندان در راستای اهداف سواد رسانهای همچون ارتقاء آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانهای، آموزش مهارتهای انتقادی و تجزیه و تحلیل محتواهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها فعالیت میکنند.
اما سواد رسانهای در جامعه ما با شکاف بسیار بزرگی مواجه بوده و نه تنها عامه مردم، که بسیاری از نخبگان و دانشگاهیان کشور نیز همچنان با سواد رسانهای بیگانهاند؛ این در حالی است که گسترش هر روزه هجمههای رسانهای غرب علیه ایران، دنبال شدن پروژههای اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی، گسترش فراوان شبکههای ماهوارهای فارسیزبان و همچنین راهاندازی هر روزه سایتهای اینترنتی، وبلاگها و شبکههای اجتماعی مختلف و در یک کلام، توسعه روزافزون استفاده دشمن از فناوریهای نوین در راستای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران از یک سو و نیز نقش مهم آگاهسازی عامه مردم به عنوان مخاطبان و هدف اصلی این جنگ رسانهای، برای مواجهه فعال و آگاهانه با این رسانهها، در راستای خنثی نمودن نقشههای دشمنان از سوی دیگر، لزوم و اهمیت پرداختن به موضوع سواد رسانهای را به عنوان یکی از مباحث کلیدی در این آگاهسازی و یکی از راهکارهای مهم در مقابله با جنگ نرم دشمن در عصر حاضر ضروری میسازد؛ اما متأسفانه این مقوله هم چنان در کشور مغفول مانده و به نگارش چند مقاله، انجام چند مصاحبه، ترجمه تعداد محدودی کتاب و انجام تحقیقاتی اندک، محدود شده و حتی در سطح دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی رسانهای کشور نیز مورد توجه جدی قرار نگرفته است. البته در اسفند ماه سال گذشته معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان، در همایشی، از ضرورت گنجانده شدن سواد رسانهای در کتابهای درسی مدارس سخن گفته بود تا مخاطبان مطبوعات با شناخت کافی به سراغ مطبوعات رفته و به ارتباط دو سویه و فعال با رسانههای جمعی بیندیشند؛ اما امروز پس از گذشت یکسال از طرح این موضوع، همچنان از عملیاتی شدن این تصمیم خبری نیست.
در هر حال در شرایط فعلی جامعه ما و هم چنین دنیا و نیز نقش مهم رسانهها در شکلدهی افکار مخاطب امروز، امید میرود با شناخت بیش از پیش ضرورت پرداختن به موضوع سواد رسانهای، آموزش این موضوع به عامه مردم که مخاطبان اصلی رسانهها هستند، به صورت جدیتری از سوی دستگاههای ذیربط مورد توجه قرار گیرد.
* کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی