«مارات» که در تاریخ 25 اکتبر 1991 میلادی در روسیه متولد شده، فرزند تغییر و تحولات این کشور به حساب میآید. او زمانی به دنیا آمد که کشوری که پدر و مادرش آن را میشناختند در حال نابودی و فروپاشی بود. آنها برای پسرشان داستانهایی راجع به دوران اتحاد جماهیرشوروی تعریف میکردند. در آن زمان کمبود غذا وگرسنگی در همه جای روسیه به چشم میخورد. آنها به مارات گفته بودند زمانی که مادرش در حال به دنیا آوردن او در بیمارستان مسکو بوده آب باران از سقف میچکیده است اما اکنون شرایط کاملا ًفرق کرده است.
وقتی که مارات به دنیا آمد 2 ماه از ورود تانکهای روسی به خیابانهای مسکو میگذشت و تندروهای حزب «کمونیست» و مقامات سازمان اطلاعاتی اتحاد جماهیرشوروی (کا.گ.ب) علیه «میخائیل گورباچف» رئیسجمهور اصلاحطلب آن زمان، دست به کودتا زده بودند. وقتی که «میخائیل خودورکفسکی»، یکی از الیگارشهای روسیه در سال 2003 میلادی دستگیر شد، مارات 12سالش بود اما امروز او خودورکفسکی را که به خاطر اتهاماتش به زندان افتاد تحسین میکند. مارات میگوید که دستگاه قضایی روسیه مستقل عمل نمیکند. او همچنین تصریح میکند: احکامی که دادگاه روسیه علیه افرادی مثل خودورکفسکی صادر میکرد از قبل تعیین شده بود، به همین دلیل است که مارات اکنون در رشته حقوق تحصیل میکند. از زمان مرگ تزارها در روسیه یک قانون نانوشته در این کشور وجود دارد. این قانون بهصورتی است که میگوید روسیه از حاکم تا رعیت اصلاح شده است.
«استالین» محصول کشاورزان را میفروخت تا برای ساخت کارخانهها و صنعتی شدن روسیه پول تامین کند. این کار او باعث شد که 3 میلیون و 500 هزار نفر در اوکراین از گرسنگی جانشان را از دست بدهند. پروستروئیکای «گورباچف» باعث شد که روسیه با آزادیهای بیشتری روبهرو شود اما او نمیدانست که باید چه کاری با برنامههایش بکند. «ولادیمیر پوتین»، نخستوزیر کنونی و رئیسجمهور پیشین روسیه، قدرت الیگارشها را از آنها گرفت و سیستم کاپیتالیسم دولتی را در این کشور اجرا کرد. به خاطر اینکه این سیستم، رفاهی نسبی را برای مردم روسیه به ارمغان آورد، آنها با وجود اینکه هیچ آزادی سیاسی نداشتند اما از نخستوزیرشان تشکر و قدردانی کردند. هنگامی که پوتین در اواخر سال1999 میلادی رئیسجمهور روسیه شد، مارات و دوستانش 10سالشان بود. آنها بهخوبی «بوریس یلتسین» را که پیش از پوتین رئیسجمهور روسیه بود به خاطر نمیآورند. آنها کودکانی بودند که در سیستم حکومتی پوتین پرورش یافتند.
تاکنون هیچ نسلی در روسیه به اندازه مارات از آزادی برخوردار نبوده است. او مفهوم سوسیالیسم را از کتابها میآموزد. در سال 1993 میلادی و هنگامی که یلتسین دستور داد تانکها را به سمت ساختمان پارلمان روسیه شلیک کنند او بهدنبال تصویب قانون اساسیای بود که به رئیسجمهور قدرتی نامحدود بدهد. در آن زمان کودکان سرکش دوره پوتین هنوز در قنداق بودند. وقتی والدین این بچهها تمام پول و پساندازشان را در بحران اقتصادی 1998 روسیه از دست دادند، آنها تازه دوره ابتدایی را شروع کرده بودند. کودکان دیروز روسیه که جوانان امروز هستند به هم سن و سالهایشان در اروپا و آمریکا شباهت بیشتری دارند و کارها و رفتارهایشان اصلا شبیه پدر و مادرشان نیست. اکنون در واقع مرز بین شرق و غرب دارد ناپدید میشود.
در سال2012 میلادی بسیاری از کودکان دوره پوتین از فقر و فلاکت درآمدهاند و اکنون جزو طبقه متوسط جدید روسیه به حساب میآیند. خاطرات آنها از سختیهای گذشته مانند احساساتشان از دوران کودکی از بین رفته است. کاخ کرملین هنوز هم از تلویزیون دولتی استفاده میکند تا تبلیغاتش را به خانه مردم ببرد و به آنها اعلام کند که چگونه باید از پوتین بهخاطر صلح و ثباتی که در روسیه برقرار کرده است تشکر و قدردانی کنند. اما جوانان روسیه کمتر تلویزیون نگاه میکنند و در عوض بیشتر وقتشان را در دنیای آزاد اینترنت میگذرانند و اطلاعاتشان را به دست میآورند و از طریق وبلاگ، فیسبوک و توییتر گروههایشان را سازماندهی میکنند. این برای نخستینبار در دهههای گذشته است که جوانان روسیه میتوانند مسیرشان را از تبلیغات دولت مسکو جدا کنند و نگذارند که کاخ کرملین بر بیشتر بخشهای زندگی آنها کنترل و نفوذ داشته باشد.
این موضوع کاملا جدیدی به حساب میآید و باعث شده است که ارزشها و دیدگاههای جامعه روسیه تغییر کند. اکنون تعداد کودکانی که در دوره پوتین بهدنیا آمدهاند بسیار زیاد است. آنها باورها و عقاید متفاوتی دارند و دیگر از هیچچیز نمیترسند. آنها از ایدهآلهایشان حمایت میکنند و امیدشان رسیدن به دمکراسی و مطبوعات آزاد است. بعضی از جوانان روسیه میخواهند در آینده سیاستمدار یا خبرنگار شوند. عدهای دیگر هم رؤیای رسیدن به یک روسیه ملیگرا را در سر میپرورانند. اما اکنون این سؤال مطرح است که آیا کودکان نسل پوتین توانایی این را دارند که الگوی نفوذ ارباب بر رعیت را که از زمان حکومت تزارها بر روسیه سایه افکنده است از بین ببرند و با کمک مردم در کشورشان تغییر و تحول ایجاد کنند؟
اشپیگل