او از این پس بهطور حتم قدرتی بیش از زمانی که نخست وزیر بود خواهد داشت.البته نباید این نکته را فراموش کرد که این پست یعنی ریاستجمهوری روسیه ضعیفتر از زمانی است که او 12 سال پیش برای اویلن بار به این مقام رسید.
شاید بخشی از این موضوع برگردد به شیوهای که پوتین ریاستجمهوری را بهدست آورد.او اکنون رهبر کشوری است که تغییر کرده و بخش رو به رشدی از جامعه دیگر مایل نیست ساکت بنشیند و دولتی را تحمل کند که مردمش معتقدند به شهروندانش و خواسته آنها توجه نمیکند.
این که پوتین چطور به خواست مردم برای برگزاری انتخابات آزاد و دولت پاسخگو واکنش نشان میدهد وضعیت 6 سال حضور او در سالهای آتی را در این پست مشخص خواهد کرد.و حتی میشود گفت این پاسخ و واکنش پوتین بهنوعی آینده روسیه را نیز شکل خواهد داد.
فشار بر پوتین چند ماه پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ماه مارس به شکل اعتراضهای مردمی و راهپیمایی مخالفان بروز کرد .دهها هزار نفر در جریان این اعتراضها به خیابانةای مسکو آمدند.با اینکه تعداد معترضان بعد از انتخابات کمتر شده و گمان نمی رود در روز یک شنبه راهپیمایی گستردهای از سوی مخالفان انجام شود، اما جنبش اعتراض تغییری واقعی را در روسیه پدید آورده است.
کرملین در پاسخ به این راهپیماییها و تجمعها موافقت کرده است در انتخاباتهای آینده فضای بهتری برای رقابت سیاسی بیتشر باز کند.شبکههای تلویزیون ملی تا حدی بازتر و ازادتر عمل میکنند و فرارتر از نقششان بهعنوان بازوی تبلیغاتی کرملین دارند رفتار میکنند.حتی برخی از نمایندگان پارلمان حامی کرملین نشان دادهاند حاضرند قانون و قانونگذاری کرملین را به چالش بکشند.
در طی 4 سال گذشته حضور رئیسجمهوری جوانتر و تا حدی لیبرالتر به نام مدودوف با وجود نخستوزیری به نام پوتین این امید را در مردم بهوجود آورده که تغییر امکانپذریر است.
در ظاهر تغییر چندانی در روسیه رخ نداده است.پوتین هنوز قدرت دارد و تا حد زیادی کنترل نفت، گاز و ثروتی که اقتصاد روسیه را پیش میبرد در اختیار دارد.بسیاری حتی حدس میزنند او که امسال 60 ساله میشود برای دور چهارم هم کاندید و تا سال 2024 ریاستجمهوری اش را ادامه دهد.اما جامعه روسیه تغییر کرده و آینده این کشور بیش از آن چه در چند ماه گذشته نشان میداد، نامشخصتر است و چیزی قطعی نیست.