بعد از انجام مراحل تحقیقاتی و تأیید توجیه اقتصادی آن طرح و پس از آن، تعیین پیمانکار، رایزنی برای اختصاص بودجه و اعتبارات لازم صورت میگیرد. در همان مراحل تحقیقاتی مشخص میشود که زمان اجرای طرح چقدر خواهد بود و در طول این زمان هرساله چه مبلغی برای اجرای طرح در مرحله مشخص شده، مورد نیاز است تا در بودجه سالانه، این مبلغ اختصاص یافته و بهتدریج به پیمانکار مربوطه پرداخت شود. کوچکترین اشتباه در برنامهریزی یا اهمال در اجرای روند برنامه از قبل طراحی شده، مانع از رسیدن بموقع اعتبار تعیین شده به پیمانکار میشود؛ در نتیجه پیمانکار، پروژه را تعطیل و ادامه اجرای طرح را تا زمان پرداخت هزینه مورد نظر، به تعویق میاندازد که نتیجهاش تأخیر در زمان بهرهبرداری از طرح خواهد بود.
در این قبیل موارد نمیتوان پیمانکار را سرزنش کرد چرا که بدقولی از طرف کارفرما بوده و به قول قدیمیها «بی مایه فطیر است».جدای از معدود مواردی که ناشی از گزینش نابجای پیمانکار است و علت تعویق در اجرای پروژه به ناتوانی یا خلف وعده پیمانکار برمیگردد، دلایل اصلی در نیمهتمام ماندن طرحهای عمرانی و تأخیر در بهرهبرداری از آنها، متوجه دستگاههای اجرایی کشور است.حتما در شهر محل زندگی خود پروژههای عمرانی را سراغ دارید که ابتدا وعده داده شده در مثلا 3 یا 5سال به بهرهبرداری برسد اما با گذشت این زمان و حتی گاه دوبرابر این مدت، هنوز خبری از افتتاح پروژه نیست. با نگاهی به محل اجرای این پروژه و کارگاههایی که بهمنظور اجرای عملیات ساخت، احداث شده، بعضا مشاهده میکنیم ساکنان محلههای اطراف ماهها یا سالهاست گرفتار عوارض این ساخت و ساز بیپایان هستند.
گرد و خاکی که هر روز از این کارگاهها روانه ساختمانهای مسکونی میشود، محدودیتهای ترافیکی و رفتوآمد برای اهالی و عابران و مهمتر از آن محدودیتهایی که برای کسبه محل ایجاد شده و در برخی موارد، امکان رفتوآمد مشتریان بسیار سخت و محدود شده و در نتیجه بر درآمد این افراد تأثیر منفی و مستقیم میگذارد، همه از جمله خساراتی است که متوجه شهروندان میشود.
چنانچه نگاه جامع تری داشته باشیم، متوجه میشویم با نیمهتمام ماندن برخی پروژههای عمرانی، دلایل اجرای این پروژهها به مرور زمان کمرنگ شده و پروژه توجیه اقتصادی خود را از دست میدهد تا جایی که در برخی موارد اتمام پروژه اصلا به صرفه نیست و کارفرما ترجیح میدهد از خیر آن بگذرد. در این قبیل موارد هزینههای صرف شده که معمولا سر به میلیاردها ریال میزند، هدر رفته و از مصادیق تضییع بیتالمال است.
پس بیهوده نیست اگر نتیجه بگیریم شروع نکردن و عدماقدام به اجرای پروژهای عمرانی بهتر و بهصرفهتر از شروع کردن و نیمهتمام رها کردن یا با تأخیر به انجام رساندن است؛ امری که متأسفانه در سالهای اخیر بهرغم فعالیت قابل ستایش دولت در اجرای این پروژهها شاهدش هستیم و با هر سفر استانی پروژههای زیادی وارد این چرخه ناقص و معیوب «نیمه تمام ماندن طرحهای عمرانی» میشود و شهروندان زیادی که با این انبوه مصوبات، امیدوارتر از هر زمان دیگری به آینده خود مینگرند، خدای ناکرده گرفتار تبعات ناامیدی ناشی از این معضل بزرگ میشوند.با این همه اما میتوان به آینده امیدوار بود، چراکه خوشبختانه مسئولان امر خود واقف به مشکل مورد اشاره هستند و از آن مهمتر درصدد رفع آن برآمدهاند.
در طلیعه سالی قرار داریم که به تدبیر مقام معظم رهبری «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری شده تا سیاستهای کلی نظام در سالجاری بر همین منوال تنظیم شود. در طلیعه سالی هستیم که رئیس قوه مجریه و در حقیقت کارفرمای اصلی پروژههای عمرانی کشور در آخرین روزهای سال قبل از آن، با عنایت به مشکل پروژههای عمرانی نیمه تمام، همه همت قوه اجرایی در این سال را بر اتمام این پروژهها قرار داده تا تحت عنوان «مهر ماندگار» 800 پروژه نیمهتمام و کلان کشور تا قبل از پایان عمر دولت دهم تکمیل شده و به ثمر بنشیند. امیدوارانه به انتظار مینشینیم تا این همت، گرهگشای معضل بهوجود آمده بر سر راه توسعه و عمران کشور شود، باشد که سال پیش رو از منظر بهار نکویش، به نیکویی خاتمه یابد!