هنوز درباره کشور میزبان هیچگونه توافق رسمی و جدی انجام نگرفته است. ایران تمایل داشت تا مذاکرات هستهای با میزبانی ترکیه انجام پذیرد. اجلاسیه استانبول برای هماهنگسازی سیاستهای جهانی و منطقهای علیه دولت بشار اسد، منجر به تردیدهایی در نگرش ایران شده است. تردید و تغییر در ارتباط با میزبانی مذاکرات هستهای نشان میدهد که هنوز مانیفست دقیقی در ارتباط با فرایند هستهای ایران تنظیم نشده است و یا اینکه شناخت دقیقی نسبت به جهتگیری و کارکرد بازیگران در سیاست منطقهای و بینالمللی در تفکر برنامهریزان امنیت ملی ایجاد نشده است.
ترکیه و عربستان بهعنوان 2 بازیگر رقیب ایران در منطقه خاورمیانه محسوب میشوند. آنان هیچگونه تمایلی به ارتقای موقعیت امنیتی و راهبردی ایران در خاورمیانه ندارند. از همه مهمتر اینکه در چنین شرایط و فضایی آنان ترجیح میدهند که سیاست منطقهای و بینالمللی ایران، بهگونهای تدریجی ضعیفتر شود. چنین روندی بهعنوان واقعیت پایانناپذیر سیاست منطقهای کشورهای رقیب محسوب میشود. کشورهایی که هیچگونه تمایلی برای ارتقای موقعیت بازیگران رقیب در حوزه منطقهای ندارند. قدرت و امنیت بهعنوان مقولات انکارناپذیر رفتار راهبردی هر کشوری محسوب میشود، بنابراین ایران بهدلیل تداوم وضعیت آنارشی در سیاست بینالملل میبایست نگرش نسبی نسبت به فرایندهای تعامل بازیگران منطقهای داشته باشد. اعتماد نسبت به چنین بازیگرانی نمیتواند آینده مطلوبی برای کشورهایی همانند ایران ایجاد کند.
هر کشوری رفتار استراتژیک خود را براساس ضرورتهای امنیت ملیاش به انجام میرساند، بنابراین ایران نباید از ترکیه یا عربستان انتظار داشته باشد که مواضع امنیتی خود را برای ایران تغییر دهند، بلکه ایران باید بداند که امنیت در خاورمیانه صرفاً در شرایطی حاصل میشود که از توانایی لازم برای کاربرد قدرت و متقاعدسازی دیگران بهرهمند شود. فضای سیاست بینالملل همواره ماهیت تراژیک دارد. در چنین شرایطی هیچ تفاوتی بین بیروت یا استانبول وجود ندارد. مهمترین موضوع در سیاست هستهای ایران را باید بهرهگیری از سازوکارهای تولید قدرت در روند تهدیدات دانست. لازم به توضیح است که قدرتسازی در زمره موضوعاتی محسوب میشود که ماهیت نسبی و تغییرپذیر خواهد داشت. به همین دلیل است که سیاست هستهای ایران باید در قالب فرایندهای تغییریابنده مورد توجه قرار گیرد.
ایران هماکنون از قابلیت لازم برای غنیسازی در مقیاس 20 درصد برخوردار شده است. چنین قابلیتهایی بخشی از واقعیت تکنیکی ایران محسوب میشود. ایران نمیتواند قابلیت خود را بهدلیل احساس نگرانی سایر کشورها نادیده بگیرد، اما میتواند نشانههایی از اعتمادسازی و شفافسازی در دستور کار قرار دهد. بازرسیهای تکنیکی بهعنوان ابزاری برای انعکاس واقعیت و ماهیت سیاست هستهای ایران محسوب میشود، بنابراین همکاری ایران با آژانس باید براساس پیگیری اهدافی انجام پذیرد که از یک سو معطوف به دفاع از حقانیت هستهای ایران باشد و از طرف دیگر نگرانی کشورهای غربی که توسط گروههای اسرائیلمحور و رسانههای مربوطه تشدید شدهاند، برطرف شود. محیط برگزاری کنفرانس اهمیت چندانی ندارد. تمامی کشورها براساس مصالح و منافع خویش ایفای نقش میکنند. موفقیت در متقاعدسازی نظام بینالملل برای پیشبرد اهداف صلح جویانه در برنامه هستهای صرفاً در شرایطی امکانپذیر است که ایران بتواند فرایند متقاعدسازی را در قالب تداوم غنیسازی در مقیاس ظرفیتهای استاندارد و حفظ اورانیوم غنی شده در داخل کشور انجام دهد.
میزبانی کشورها بخشی از پروتکل مذاکرات هستهای محسوب میشود. اما پروتکل نباید جایگزین واقعیت مذاکرات شود. پروتکل حوزه تشریفاتی مذاکرات هستهای خواهد بود، در حالی که ایران باید بداند که مذاکره بخشی از رقابت و کنش در فضای پرمخاصمه محسوب میشود. ایران باید بداند که ضرورتهای خودیاری (SelfHelp) بخش اجتنابناپذیر سیاست بینالملل است. در چنین شرایطی تلاش خواهد کرد تا معیارهایی که براساس پادمان هستهای تعیین شده است را در افکار عمومی بینالمللی منعکس سازد. نمیتوان قدرت را صرفاً در فضای رسانهای و ادبیات سرزمینی خود تولید کرد. قدرت زمانی حاصل میشود که حقانیت و مشروعیت بهعنوان گفتمان جدیدی در ادبیات سیاسی بینالمللی محسوب شود. انعکاس مواضع سیاست هستهای ایران و دفاع از چنین مواضعی در کنفرانسها و رسانههای بینالمللی بخش دیگری از سیاست حفظ قدرت در شرایط تهدید پایانناپذیر محسوب میشود.
* مدیر گروه سیاسی دانشگاه تهران