میخواهند ناکامیهای این تیم را در عدد 28 نگه دارند و نگذارند تیم امید بیشتر از این ناامید شود؛ حتی با همان تیم ناقص که به میوهای کال میماند.
وینکو بگوویچ وقتی برنامههایش را برای سازماندهی این تیم به فدراسیون فوتبال داد، به دلیل نبود وقت، فدراسیون نتوانست برنامههای مرد کروات را اجرا کند.
تیم امید که خود را برای بیش از پنج مسابقه تدارکاتی قبل از مقدماتی المپیک پکن آماده کرده بود، حالا به دو بازی مقابل امیدهای بلاروس و امارات قناعت کرده و در آستانه اولین بازیاش در مقدماتی المپیک قرار دارد. آنها البته امید بسیاری دارند؛ برخی از بازیکنان بیشتر و برخی کمتر.
اما با هر بازیکن که هم صحبت شوی، یک جمله را آگاهانه یا ناخودآگاه به زبان میآورد: «خوبی این تیم، این است که هیچ کسی از آن انتظار خارقالعادهای ندارد و سطح توقعات، بسیار کم است. این موضوع باعث میشود ما در زمین راحتتر بازی کنیم.»
چهارشنبه همین هفته روز موعد است؛ بازی با امیدهای استرالیا، اولین مسابقه تیم امید در دور مقدماتی المپیک پکن.
«مجبور هستیم خیلی زود با هم بجوشیم. »تیم امید، تیم تازه شکل گرفتهای به حساب میآید. یعنی از همان روزی که وینکوبگوویچ جایگزین رنهسیموئز شد، این تیم تغییرات زیادی کرد. بگوویچ البته مقصر نیست.
او وقتی آمد، با یک تیم بازیهای آسیایی روبهرو شد که خیلی از بازیکنانش شرایط سنی حضور در مقدماتی المپیک را نداشتند. بگوویچ تیم تازهای ساخت که برخی از آنها در هیچکدام از اردوهای قبلی حضور نداشتند. برای همین، بچهها در اردو خیلی با هم دمخور نبودند؛ به خصوص اینکه در این یک ماه، فشردگی بازیهای لیگ و جام حذفی به آنها اجازه نمیداد که مدام در کنار هم باشند.
البته گاهی هم به خاطر اجازه ندادن برخی باشگاهها به بازیکنان امیدشان اردوها با نفرات کمتری برگزار میشد و باعث میشد سگرمههای کسانی مثل محمد پنجعلی درهم برود. «دست ما نیست. ما مدام به باشگاهها نامه میزنیم و از آنها میخواهیم که بازیکنانشان را به تیم امید بدهند. خوشبختانه با نزدیک شدن به بازی استرالیا وضعیت بهتر شده و ما بازیکنان را بیشتر در اختیار داریم.»
اما باز هم محدودیت زمانی تا بازیهای مقدماتی المپیک برای صمیمی شدن بازیکنان کم بود، طوری که بازیکنان بزرگتر تیم تصمیم گرفتند این صمیمیت را هر چه زودتر به وجود بیاورند. احسان خرسندی میگوید: «سعی کردیم بیشتر در کنار هم باشیم و شبها به اتاق هم سر بزنیم.»
البته این به ساعت 10 شب به بعد مربوط میشد؛ زمانی که مربیان تیم امید، موبایلهای بازیکنان را جمع میکردند تا آنها کمتر به حاشیه بروند. (البته یک عده از بازیکنان هم با گوشی دوم و تحویل دادن گوشی بدون سیم کارت به بگوویچ رکب میزنند!) در این حالت، بازیکنان دور هم جمع میشدند و برای هم کری میخواندند.
سوشا مکانی که بعد از مدتها در بازی با امیدهای بلاروس درون دروازه قرار گرفت و درخشید، از شماره یک تیم امید حرف میزد. اما علیرضا حقیقی ادعا میکرد پنالتی علی دایی را گرفته؛ کاری که کمتر دروازهبانی در فوتبال ایران از پس آن برآمده.
در این اوضاع، گاهی برخی کریها بازیکنان را به خنده وا میداشت. مثلا تمام افتخار خرسندی این بود که در آخرین مسابقه پـرســپولــیس – ابومسلم، به مهدی هاشمینسب، مدافع سابق پرسپولیس، استقلال و تیم ملی گفته: «تو کجا بودی؟!» این ماجرایی است که فکر میکند مثل یک راز برملا نشده میتواند برای بقیه بازیکنان تعریف کند. با همین کریها یخ بازیکنان کمکم شکسته شد، تا جایی که بازی پلی استیشن به تفریحات دیگر امیدها تبدیل شد. همین اواخر، کتاب سینوهه در بین بازیکنان آنقدر دست به دست شد که الان خیلی از بازیکنان، این کتاب را از بر هستند.
جالب اینکه با آغاز جشنواره فیلم فجر «سینما» مد زندگی آنها شده بود. بازیکنان البته بابت بهدست آوردن بلیت مشکلی نداشتند. علیرضا داوودنژاد، همان کارگردان سینما، دایی میلاد میرترابی است و بازیکن پاس از طریق رضا پسر داییاش بلیت سینما را تهیه میکرد. برای همین در این 10 روز، سر بازیکنان حسابی شلوغ بود. از فیلمهایی که دیدند، اتوبوس شب و سنتوری طرفداران زیادی داشت و عدهای از بازیکنان به خاطر تک سانس بودن رئیس در حسرت تماشای آخرین فیلم مسعود کیمیایی ماندند.
با این حال، در میان بازیکنان هنوز کسی هست که خیلی با بازیکنان تیم امید قاتی نشود. محمد، پسر علی پروین، بازیکن گوشهگیری نیست، ولی سعی میکند به بازیکنان شهرستانی نزدیک نشود. یکی از ملیپوشان تیم امید میگوید: «محمد با بچههای تهران بیشتر حال میکند. او همیشه با تهرانیها میپرد و با شهرستانیها در بیشتر مواقع گرم نمیگیرد. البته درست میشود. بگذارید توی کوران مسابقات مقدماتی بیفتیم، آن وقت همه چیز درست میشود.»
محمد پروین جزو معدود بازیکنانی است که ماشین مدل بالا دارد. او قبلا بی ام و داشت و الان «سو نا تا» سوار میشود. به غیر از او، بقیه بازیکنان تقریبا در یک سطح قرار دارند و در مورد پروین، یک نظر دارند: «او بین بازیکنان یک استثناست. بالاخره محمد پسر علی آقا است.»
محمد تنها بازیکنی نیست که با همبازیانش خیلی گرم نمیگیرد. شهرام گودرزی، مهاجم برق شیراز هم ترجیح میدهد در گوشهای بنشیند و فقط کارهای بازیکنان را نظاره کند. او کمی گوشهگیر است و شاید هم دپرس شده. قرار نیست گــوشهگیریهای گودرزی ادامه داشته باشد و بازیکنان میخواهند از این کار جلوگیری کنند.
اولادی پرخور و حنیف بینظم
ملیپوشان هر بار که وارد اتاق حنیف عمرانزاده و میلاد میرترابی میشدند، میرترابی در اتاق نبود. وقتی سراغ میلاد را میگرفتند، حنیف با خونسردی جواب میداد: «همین دور و ورهاست.» اما خبری از بازیکن پاس نبود. بالاخره روزی کشف کردند که میلاد از دست حنیف فراری است و توی کمد قایم میشود. میرترابی به شوخی میگوید: «این پدر ما را درآورد، از بس که کثیف و بینظم است.»
ظاهرا عمرانزاده درنظم و نظافت حرف اول را میزند! ملیپوشان معتقدند اگر در تمرین کلی عرق بریزد و سر و وضعش گلی شود، باز هم حمام نمیرود و با همان حال و روز، منتظر تمرین بعدی میماند. رکورد او در حمام نرفتن به یک هفته هم رسیده. «بینظم هستم. اما نه اینقدر. آخر میدانید که بچهها سوژهام کردهاند.»
حنیف را در اردو سهیل صدا میزنند و خودش هم دلیل آن را نمیداند. خرسندی باز هم به او گیر میدهد: «از آنجا که حنیف دو تا شناسنامه دارد هر سال با یکیاش در لیگ حاضر میشود، مسلما دو تا اسم هم دارد.»
برخی ضعف خط دفاع را به عمرانزاده ربط میدهند؛ دفاعی که قرار است با حضور حسین کعبی جان تازهای بگیرد. کعبی در عین ناباوری به تیم امید دعوت شد و قرار است این تیم را در بازیهای مقدماتی المپیک همراهی کند.
او حالا باسابقهترین بازیکن تیم امید به حساب میآید و این، خبر از کاپیتانیاش میدهد. او بازیکن تیم ملی در جام جهانی آلمان بود و در همة تیمهای ملی پایه، سابقة فراوانی دارد.
با آمدن او، بازوبند کاپیتانی از عادل کلاهکج به کعبی میرسد. اغلب ملیپوشان، راضی به چنین کاری نیستند. البته این بر میگردد به محبوبیت مهاجم فولاد. عادل در اردو آنقدر محبوبیت دارد که بگوویچ پس از ورودش به تیم، ترجیح داد کاپیتانی را از مهرداد اولادی بگیرد و به بازوی چپ این بازیکن ببندد. یکی از ویژگیهای کلاهکج، این است که همیشه به بازیکنان میگوید: «بچهها هر مشکلی داشتید به من بگویید. خودم میدانم چی کار کنم.»
اما حالا نه او و نه مهرداد اولادی، امیدی به کاپیتانی ندارند. البته برای بازیکن دومی، فرق چندانی هم نمیکند. اولادی یکی از شلوغترین بازیکنان اردو محسوب میشود. مهاجم پرسپولیس، اشتهای زیادی هم دارد، به طوری که هر بار وارد سالن غذاخوری میشود، جدا از اینکه یک دل سیر غذا میخورد، با خودش غذا و میوه هم به اتاق میبرد. در غذا خوردن، سوشا مکانی با او رقابت میکند. سوشا کارش را اینطور توجیه میکند: «معمولا دروازه بانها تمرینات سختتری انجام میدهند. من هم در تمرینات، کلی انرژی از دست میدهم و باید به خودم برسم. تغذیه مناسب در پیشرفت یک بازیکن تأثیر زیادی دارد. من بعضی وقتها هم پرخوری میکنم.»
اگر در تیم امید سه بازیکن خوشتیپ حضور داشته باشند، سوشا یکی از آنها است. او از نظر همبازیانش اینطور به نظر میرسد ولی خودش قبول ندارد: «نه بابا اینجوری نیست. بچهها لطف دارند.»
رقابت مکانی و حقیقی برای قرار گرفتن درون دروازه هم جالب است. علیرضا از این میترسد که بازیهای مقدماتی المپیک را از دست بدهد؛ به خصوص از وقتی که احساس کرده بگوویچ علاقه خاصی به سوشا دارد. دروازهبان فجرسپاسی میگوید: «من و علیرضا خیلی با هم دوست هستیم. ولی بازی کردن حق من است. توی سالهای اخیر همیشه در تیم امید بودهام. ولی به خاطر مشکلات خروجی همیشه در آخرین لحظه خط میخوردم و خیلیها فکر میکردند من مشکل فنی دارم.»
سوشا سه سال از علیرضا بزرگتر است و زمانی که دروازهبان فجرسپاسی در تیم ملی جوانان بازی میکرده، حقیقی عضو تیم ملی نوجوانان بوده است.
امیدواریهای گروه مرگ
گروه مرگ برخلاف تصور، برای ملیپوشان طعم شیرینی دارد. بازی با تیمهای استرالیا، عربستان و اردن که هر کدام شانس صعود دارند، کار را سخت میکند. اما محمد پنجعلی، مربی تیم امید معتقد است اهمیت این بازیها به قدری است که تیم المپیک نمیتواند ناامید باشد. پنجعلی میگوید: «خوشبختانه بچهها سرحال هستند و اغلب بازیکنان امیدوارند که صعود کنیم.
به نظر من این حس خیلی خوبی است و به ما کمک میکند.» با این وجود، در بین بازیکنان تیم امید، آدمی پیدا میشود که از قرعهکشی بازیها ایراد بگیرد. احسان خرسندی یکی از همین بازیکنان است: «فکر کنم کنفدراسیون فوتبال آسیا اگر میخواست با ما لج هم کند، توی همچین گروهی نمیانداخت. بقیه گروهها را که نگاه میکنید، تیمهایی مثل ویتنام، اندونزی، پاکستان و یمن را میبینید. اما درگروه ما همه قوی هستند.»
این روزها تیم امید بیشتر از هر موضوعی به رویارویی با استرالیا فکر میکند. این تیم در دور مقدماتی در یک بازی 11 گل به تایوان زده و حالا دیگر جزو قدرتهای آسیا به حساب میآید و نه اقیانوسیه.
همین چند وقت پیش، تیم امید در تورنمنت ویتنام به مصاف استرالیا رفت. اما خرسندی، تنها بازمانده آن تیم است که به احتمال زیاد، فرصت دوبارهای برای رویارویی با استرالیا را پیدا میکند. او استرالیا را اینگونه توصیف میکند: «استرالیا مثل تیمهای محلی انگلیس بازی میکند. آنها تا حالا 15 تا 20 بازی تدارکاتی انجام دادهاند و مطمئنا با هم خیلی هماهنگ هستند.»
مسابقه با استرالیا برای ملیپوشان یادآور اولین بازی تیم امید در مقدماتی المپیک آتن است؛ همان مسابقهای که در ورزشگاه آزادی برگزار شد و کره جنوبی در تهران به پیروزی دست یافت. بعد از این بازی بود که تیم امید از هم پاشید و دیگر نتوانست به صعود امیدی داشته باشد. حالا برای اینکه چنین اتفاقی برای این تیم نیفتد، هر طوری شده میخواهند روز مسابقه با استرالیا در استادیوم آزادی نتیجه بگیرند.
مهرداد اولادی میگوید: «این درست که خیلیها تیم ما را بیتجربه میدانند ولی این همان تیمی است که به المپیک فکر میکند. به نظر من ما میتوانیم پیروز شویم، چون تماشاگران خودمان را داریم و قبلا نشان دادهایم که میتوانیم شگفتیساز شویم.»
اسماعیل نظر، هافبک تیم امید معتقد است باید واقعبین بود: «البته ما چارهای نداریم. تنها چارة ما این است که جلوی استرالیا نتیجه بگیریم. این بازی، نقش تعیینکنندهای در سرنوشت تیم امید دارد.»
برخلاف این دو بازیکن، سوشا مکانی به نتیجه مساوی هم راضی است. او میگوید تیم امید میتواند با یک مساوی، تیم قدرتمند استرالیا را متوقف کند: «حالا نمیتوانم پیشبینی کنم دقیقا با چه نتیجهای، ولی مساوی دور از ذهن نیست.»
«میدانم که هیچکس از این تیم انتظار پیروزی ندارد. همین، کار ما را آسان میکند و میتوانیم برنده باشیم.» این هم تحلیل احسان خرسندی از آینده تیم امید است که چندان هم بیراه نیست. به هر حال، وقتی فضای شاد تیم امید را ببینید، میفهمید که آنها برای پیروزی دست به هر کاری میزنند.
صعود میکنیم!
این روزها آنقدر سرش شلوغ است که کمتر فرصت میکند به اقامتگاهش یعنی هتل آپارتمان گلشهر (در همسایگی همشهری جوان) سر بزند. سعی میکند بیشتر وقتش را در کنار بازیکنانی بگذراند که با خودش عهد کرده همراه آنها به المپیک صعود کند. وینکو بگوویچ البته گاهی هوس میکند دور از تیم امید و شاگردان جدیدش خیابان شلوغ جردن را طی کند تا به محل زندگیاش برسد و دورادور برای تیمش نقشه بکشد. توی یکی از همان روزها با سرمربی کروات تیم المپیک گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم؛ در حالی که مترجم در کنارش نبود و بگوویچ تقریبا بدون تپق فارسی حرف میزد.
- آقای بگوویچ، سؤال اول با خودتان. بفرمایید لطفا...
من سؤال مطرح نمیکنم. همین که حرف بزنم، به سؤال هم میرسید. یادش بهخیر یک روز جواد زرینچه، سهراب بختیاریزاده، یحیی (گلمحمدی) و رضایی بهترین مدافعان تیم ملی بودند. البته رحمان هنوز هم بهترین است، ولی بعد از آنها دیگر مدافعان خوبی در تیم ملی نداشتیم. بازیکنانی که آمدند، فقط در مقطعی از زمان خوب بودند؛ مثل کاملی مفرد.
- با این حرفها میخواهید به دفاع ضعیف تیم امید برسید؟
اتفاقا میخواستم همینها را بگویم. مدافعان تیم جلوی بلاروس به کلی ناامیدم کردند. البته من این را به حساب ناهماهنگی بازیکنان میگذارم. اما واقعیت این است که نمیتوانم تحمل کنم. باید هرچه زودتر هماهنگ شوند. حتی اگر شده، بازیکنان جدیدی دعوت میکنیم.
- بازیکن خاصی مدنظر شماست؟
نه، امیدوارم تا بازی استرالیا به هماهنگی برسیم.
- الان کدام یک از بازیکنان، بیشتر شما را امیدوار میکند؟
این تیم، تازه تشکیل شده و هنوز مشکلاتی دارد. در بین آنها امید روانخواه فوقالعاده است.
من کلا بازیکنانی را که در عین داشتن قدرت بدنی، با فکر و شعورشان بازی میکنند، دوست دارم. روانخواه هم همینطور است. البته کلاه کج هم جزو بهترینهاست.
- ظاهرا به سوشا مکانی هم اعتقاد خاصی دارید.
سوشا هم از فکرش به خوبی استفاده میکند. برای همین، فکر میکنم میتواند در مقدماتی المپیک به تیم کمک کند. او جلوی بلاروس هم امیدوارکننده ظاهر شد.
- راستی خیلیها به این تیم، امید زیادی ندارند، شما چطور؟
من مثل آنها فکر نمیکنم. بگذارید مثالی بزنم. فردی صبح که از خواب بیدار میشود، سرحال است. ولی در بیرون از خانه به اولین فردی که برمیخورد، این جمله را میشنود:«انگار امروز سرحال نیستی.» نفر بعدی میگوید:«رنگت پریده. خودت را باید به یک پزشک معرفی کنی.» البته من هیچگاه با قاطعیت از صعود نگفتهام، ولی همیشه به آن امیدوارانه نگاه میکنم. پس درهای مسابقات المپیک به روی ما باز است.»