تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۹:۵۴

همشهری جوان- مجید رئوفی: سومین آلبوم دیوید گیلمور و اولین ضبط استودیویی او، پس از آلبوم مولتی پلاتینومِ The Division Bell از گروه پینک فلوید در سال 1994، در سالروز تولد گیلمور به بازار آمد و مشتاقان پینک فلوید را به سوی فروشگاه های موسیقی روانه کرد.

On An Island را شاید نتوان با سایر آثار پینک فلوید مقایسه کرد، اما به هر حال حاصل کار جدید لیدر و خوانندة اصلی گروه، به عنوان یک کار شخصی، تجربة چشمگیری بوده است.

برخلاف متون پراعتراض و آهنگ های سنگین راک، آلبوم روی یک جزیره به درستی حال و هوای یک موزیسین 60 ساله را به شنونده منتقل می کند. در آلبوم جدید، می توان تم های فالک، جاز، راک و قطعات ارکسترال را در کنار سولو های بی نظیر گیلمور، شنید و لذت برد. او در آلبوم جدیدش با تنظیم کنندة معروف لهستانی زبیگنیف پرایسنر همکاری کرده و حاصل کار، چیزی متفاوت از آثار خود گیلمور و سایر آثار موجود در بازار است.

در روی یک جزیره رابرت ویت، کارولین دیل و آلاسدیر، در نواختن سازها، به گیلمور کمک کرده  اند و البته ریچارد رایت همکار گیلمور در پینک فلوید نیز به عنوان نوازندة مهمان، بعضی از قطعات را همراهی کرده است.

در این آلبوم، قطعات بسیار زیبایی همچون روی یک جزیره که با نمایش گیتار سولوی کلاسیک گیلمور همراه است و قطعات آرامش بخشی همچون آبی و جیبی پر از سنگ را می شنویم. البته می توان شماری از زیباترین و سنگین ترین قطعات بلوز- راک مثل نفست را حبس کن و این بهشت را نیز شنید که پرایسنر در تنظیم دومی، از ساکسیفون نیز استفاده کرده است.

گیلمور شخصا از این آلبوم بسیار راضی است. این بهترین کار شخصی من بوده است. البته در کنار آن، از کمک های بهترین دوستان موزیسین ام در این تجربة بسیار مثبت استفاده کرده ام.
زمانی گیلمور از این که آلبوم هایی متفاوت با آثار پینک فلوید به بازار ارائه کند، هراس داشت. او یک بار در مصاحبه ای گفته بود: از ترس هوادارانمان، نمی توانیم تجربه کنیم. اما او این بار بر ترسش فائق آمده و این آلبوم زیبا را به علاقه  مندان قدیمی و البته جدیدش هدیه کرده است.

آلبوم شاید بیش از همه به کارهای آلن پارسونز آهنگساز مشهور و مهندس صدای پینک فلوید شبیه باشد. اغلب ترانه ها را پولی سمپسون همسر گیلمور سروده که به هیچ وجه نمی توان این متون را در ردیف ترانه  های بی نظیر راجر واترز در دوران اوج پینک فلوید قرار داد.

آلبوم روی یک جزیره با کاوری آبی، زیبا و خلسه آور و 10 قطعه که تعدادی از آن ها اینسترومنتال (بی کلام) است، از سوی کمپانی Sony به بازار ارائه شده است. گیلمور پیش از این، دو آلبوم شخصی دیگر به نام  های دیوید گیلمور و دربارة چهره ات را منتشر کرده است.

  
گیلمور در پینک فلوید
هسته اولیة پینک فلوید را چهار دانشجوی دانشگاه کمبریج تشکیل می دادند. سید بَرِت ، راجر واترز ، نیک میسون و ریچارد رایت . مغز متفکر گروه سید بَرِت بود که پس از مدتی به علت مصرف بیش از اندازة LSD و موادمخدر دیگر، کارش به تیمارستان کشید و از گروه جدا شد.

لابد می دانید که سید برت همین چند هفته پیش در سن 60سالگی از دنیا رفت. در خانة قدیمی اش در کمبریج و به خاطر بیماری دیابت. در چنین شرایطی بود که دیوید گیلمور وارد گروه افسانه ای پینک فلوید شد. او مهمانی بود که خودش روزی، لیدر اصلی گروه شد و نامش را با پینک فلوید زنده نگه داشت.

آنهــا با ارائـة آلـبوم هــایی همچــون Atom Heart Mother و Meddle بازارها را قبضه کردند.
امــا مهــم تــرین اتفــاق زنــدگـی پینک فلوید، انتشار آلبوم The dark side of the moon بود که تمام نگاه  ها را به سوی آن ها جلب کرد. این آلبوم که دیدگاه های ضد سرمایه داری اعضای گروه را با وضوح بیشتری نسبت به آلبوم های قبلی عیان می  کرد، در سال 1973 منتشر شد و 27 سال در جدول پرفروش ترین های آمریکا جا خوش کرد.

پس از آن، آلبوم The wall منتشر شد که به نوعی المان مشخصه پینک فلوید است.ساخته شدن فیلم The wall به کارگردانی آلن پارکر با بازی باب گلدوف بر مبنای آلبوم T he wall بیش از هر چیز بر شهرت این آلبوم افزود.

اما موفقیت ها روزی به پایان رسیدند. آلبوم The Final Cut بعد از آلبوم دیوار و به عنوان آخرین همکاری چهار عضو اصلی گروه در سال 1983 منتشر شد. اما پشت صحنة انتشار آلبوم، پر بود از مشکلات راجر واترز با سایر اعضای گروه.

در واقع می توان آلبوم The Final Cut را آلبوم سولوی راجر واترز نامید. دیوید گیلمور تهیه کنندگی کار را نپذیرفت، چون معتقد بود آلبوم فقط 3 آهنگ قابل تأمل دارد و سایر قطعات، ارزشی ندارند.
پس از این آلبوم، راجر واترز از گروه جدا شد و دیوید گیلمور لیدر گروه شد.
گروه هیچ گاه در کنسرت هایش هیچ یک از آهنگ های این آلبوم را به صورت زنده اجرا نکرد و The Final Cut مهجور ماند.

واترز ـ گیلمور
پس از جدایی واترز از گروه، جدل های لفظی دو عضو اصلی سال های دور، هیچ گاه پایان نیافت. آن  ها تا فرصتی به دست می آورند، علیه هم حرف می زدند و تا جایی که می توانستند، دیگری را به صفات نامناسب متهم می  کردند.

گیلمور یک بار دربارة جدایی واترز گفت: واترز در رأس گروه بود. او یک ترانه سرای بزرگ است، اما در جایگاه یک موزیسین، آن قدرها بزرگ نیست. فکر می کنم من موزیسین بهتری هستم و آهنگ های بهتری می نویسم. اما راجر یک دفعه دچار این توهم شد که موزیسین بهتر هم خودش است. انتظار داشت که ما از او اطاعت کنیم.

نیک میسون عضو دیگر گروه، یادآوری آن روزها را نیز عذاب آور تلقی می کند: در آن دوره، فقط دو راه داشتیم؛ یا جنگ یا آتش بس. گیلمور ادامه می دهد: گاهی در تمام راه بازگشت از استودیو، با آن که تنها در اتومبیل ام نشسته بودم، عربده می زدم و بد و بیراه می گفتم. تقصیر واترز بود. او موسیقی مرا نمی خواست. من گفتم ایده  های من را قبول نداری، اسم مرا از روی جلد آلبوم پاک کن، اما من تمام پولم را می خواهم.

واترز در DVD مربوط به آلبوم نیمه تاریک ماه ، گیلمور را یک گیتاریست معرفی می کند که باید از روی آهنگ های او بنوازد. او می گوید: ترانه  های جدید پینک فلوید را که می شنوم، حالم بد می شود. این پینک فلوید نیست. او گیلمور را یک پول پرست معرفی می کند که حاضر بود برای چند دلار بیشتر، تمام پروژه را بایکوت کند.

اما گیلمور هم شمشیر را از رو می بندد: مگر خود واترز یک خانة زیبا و مجلل در حومة شهر نداشت. او The wall را همان جا نوشت. می خواست نقش هنرمند زجرکشیده را بازی کند، اما این ها همه نمایش بود. او یک روانی بود.
با این حال، گیلمور، پینک فلوید را زنده نگه داشت تا به قول بعضی ها، کارخانة صنعتی پینک فلوید همچنان پول تولید کند.

واترز می خواست مرگ پینک فلوید را اعلام کند، اما منصفانه نبود که به خاطر دلزدگی یک نفر، بقیه کارشان را تمام شده بدانند. 
  
  
 و دوباره کوارتت پینک فلوید
به نظر می رسید که هواداران پینک فلوید، آرزوی تماشای اجرای مجدد تمام اعضای گروه با هم را به گور ببرند. اما باب گلدوف سبب خیر شد و با بر پا کردن Live 8 باعث شد این ایدة رؤیایی محقق شود. گیلمور در این باره می گوید: اصلا این طور نبود که ما راجر را دعوت کنیم و او بگوید قبول است می آیم. ما ساعت ها در منزل من صحبت کردیم تا او را راضی کردیم که قبول کند به همراه پینک فلوید به روی صحنه بیاید.

پس از 20 سال، چهار مرد با کلة سفید به روی صحنه رفتند و هاید پارک را غرق گیتار کردند. اجرای آن ها با تمام اجراهای افراد و گروه های قبلی متفاوت بود. صدای نبض و تصویر ضربان قلب روی مانیتورهای بزرگ صحنه ظاهر شد. همان طور که قلب های 50 هزار هوادار پینک فلوید در هایدپارک می زد و ناگهان 4 عضو قدیمی پینک فلوید به روی صحنه آمدند.
یک هفته تمرین اعضا برای حضور در این اجرای زنده، یک شب باورنکردنی برای تمام حاضران و تماشاگران تلویزیونی آفرید.

شبکه  های مختلف تلویزیونی و رادیویی و خبرنگاران مطبوعات، بیش از تمام Live 8 بر روی اجرای زنده پینک فلوید متمرکز شده بودند و گویی جهان منتظر این لحظه بود. واترز روی صحنه فریاد می زد: عجب شبی است امشب. کنار این 3 نفر خیلی احساساتی شده ام. اصلا باورکردنی نیست. هیچ باورم نمی شد که دوباره کنار بقیه گیتار بزنم. خیلی متشکرم.