اما با این وجود علیرغم تأکیدهای بسیار، آنچه در حال حاضر حاکم بر مناسبات طرفین است حرکت به سمت مذاکره را در مقام عمل نشان نمیدهد و سؤال اینجاست که چرا با وجود اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران و بازیگران غربی برای در پیش گرفتن راهحلی دیپلماتیک و مبتنی بر مذاکره، چنین امکانی تاکنون بهوجود نیامده است؟
طبیعی است آغاز هر مذاکره نیاز به تفاهم طرفین، گفتوگو درباره کلیات و اصول موضوع مورد بحث دارد و تا زمانی که موضوع مذاکره مورد توافق طرفهای بحث قرار نگیرد، فرایندی به این عنوان شکل نخواهد گرفت. به نظر میرسد نبود چنین توافقی درباره کلیات موضوع مورد بحث میان طرف ایرانی و غربی علت اصلی فراهم نشدن شرایط برای آغاز مذاکرات باشد.
طبیعی است که موضع جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اینکه به هیچ وجه موضوع تعلیق غنیسازی اورانیوم و توقف برنامه هستهای خود را نخواهد پذیرفت همچنان پابرجاست و در مقابل طرف غربی نیز به اصرار خود مبنی بر توقف فعالیتهای هستهای ایران به عنوان پیششرط آغاز مذاکرات اصرار میورزد. در چنین شرایطی است که ایران و طرف مقابل که در حال حاضر گروه موسوم به 1+5 نمایندگی آن را به عهده دارد،در مورد اصل موضوع مورد مذاکره توافق ندارند، چرا که در سیاق مذاکرات تلاش میشود تا جزییات موضوعی که قبلاً کلیات آن مورد توافق طرفین قرار گرفته است مورد بررسی قرار گرفته و منافع طرفهای مذاکره در ارتباط با آن جزییات لحاظ شود. حال آنکه درباره برنامه هستهای ایران طرفین بر سر کلیات موضوع توافق ندارند و همین مسأله باعث شده است تا مذاکره در این باب عملیاتی نشود. به هر حال به نظر میرسد رویکرد اروپا و آمریکا به مناسبات جاری در نظام بینالمللی که ناشی از هنجارهای حاکم بر رفتار آنهاست، در تضاد با مقوله دستیابی ایران به تکنولوژی استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و به تبع آن افزایش توان اقتصادی و سیاسی آن در منطقه است. به عبارت دیگر این مصداق تضاد هویتی غرب و ایران است که در فضای چالشهای هستهای نمود پیدا کرده و امکان شکلگیری دوباره مذاکراتی را که پیش از این در اثر بروز همین اختلافات بنیادین متوقف شده بود، فراهم نیاورده است.
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۸۵ - ۱۶:۲۸
محسن پیریایی: تأکید بر ازسرگیری مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران موضوعی است که هم مقامات ایرانی و هم طرفهای غربی بر آن اتفاق نظر دارند