قصه ریزششدید مخاطب است و سالنهای خالی که این روزها حتی با حضور یک مخاطب هم به نمایش فیلم میپردازند. حبیب کاوش، همایون اسعدیان و غلامرضا موسوی افرادی هستند که در این مجال با آنها به گفتوگو نشستیم تا از دیدگاه کارشناسانه آنها درخصوص چرایی این معضل و راهکار رهایی برای آن، بهرهمند شویم.
- با توجه به اینکه ریزش مخاطب در سال91 شکل نگرانکنندهای بهخود گرفته است فکر میکنید جذاب نبودن فیلمها چقدر در این بحران سهم داشته و عوامل بیرونی تا چه اندازه به این معضل دامن زدهاند؟
حبیب کاوش: جذاب نبودن فیلمها در این مسئله تأثیری نداشته اما اگر منظورتان از عوامل بیرونی اتفاقاتی است که افتاده، بله اینها تأثیرگذار بودهاند. من یک مقدمه در ابتدا بگویم؛ از دهه70 ما ریزش مخاطب داشتیم تا سال89 اما در سال90 برابر آمار موجود 120درصد رشد مخاطب داشتیم. فروش سینما در تهران در سال89، 9میلیارد تومان بود که در سال90 به 21میلیارد تومان رسید. عید امسال هم با چند فیلمی که در ابتدا برای اکران گذاشته بودیم فروش خیلی خوبی داشتیم و وضعیت فروش تقریبا مانند پارسال میگذشت اما در همان روزها توفان سختی وزید که آن هم دخالت نهادهای سینماداردر امر اکران بود که فراقانونی عمل کردند و در اکران تغییراتی بهوجود آوردند و دو فیلم پرفروش را از اکران پایین کشیدند و به دنبال آن شوک غریبی را به سینما وارد کردند. این شوک آنقدر کاری بود که ما وقتی در جلسه شورای صنفی میخواستیم جای دو فیلمی را که باید عوض میشدند، تغییر دهیم با این مواجه شدیم که هیچکس حاضر نبود فیلمش را برای اکران بدهد. 90-80 فیلمی که در جشنواره دیدیم بهدلیل عدمامنیت اکران حاضر نیستند برای اکران بیایند؛ بهدلیل اینکه مطمئن نیستند اگر فیلمشان را اکران کنند با دخالت حوزههای دیگر چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد. حتی در مورد تولید فیلم باید بگویم که تولید هم متوقف شده بهدلیل اینکه فیلمسازان نمیدانند اگر فیلمی را ساختند آیا حوزه نیز دوباره میآید تا فیلم را ببیند و باید آنها را قانع کنند؟ یعنی افراد امروز دیگر نمیدانند که وزارت ارشاد در اینجا یکی است یا چندین وزارت ارشاد داریم. این عدمامنیت تولید و نمایش را دچار تزلزل کرده است. از همان زمان که این شوک به اکران وارد شد فروش و مخاطب زیر سؤال رفت. امروز سینماهای ما با یک، دو و پنج تماشاچی نیز فیلمها را اکران میکنند. در نهایت میخواهم به این نکته اشاره داشته باشم که طی 30سال اخیر، امسال بدترین روند اکران را داریم و بازاربد گیشه را بعد از تهاجمی که به آن دو فیلم شد، پشتسر میگذاریم. نمیخواهم بگویم فیلمها همه خوب هستند کما اینکه سال گذشته هم فیلمهای خوب و بد داشتیم، اما فروش فیلمها بالا بود و امنیت و برنامهریزی وجود داشت.
همایون اسعدیان: تا آنجا که میدانم همه چیز از ابتدای عید امسال شروع شد. ما اساسا با یک بحران در حوزه اکران روبهرو هستیم. در سالهای پیش تا این زمان از سال، شش الی هفت فیلم به اکران درآمده بودند اما امسال در همین مدت زمانی چیزی حدود 15فیلم اکران شده و این اتفاق ناشی از نابسامانیای است که در حوزه اکران وجود دارد و سیاستگذاریهای غلط معاونت سینمایی و شورای صنفی که از قبل عید شروع شده بود. آرایش اکرانی که به غلط چیده شد و تبعاتی که با خود همراه کرد عملا باعث شد مخاطب از جوی که در سینما وجود دارد دلزده شود و بهگونهای با سینما قهر کند و این مسئله روزبهروز بدتر میشود و بنابراین چشمانداز امیدوارکنندهای حداقل برای چند ماه آینده وجود ندارد.
غلامرضا موسوی: معمولا برای اتفاقی مثل ریزش مخاطب فقط یک علت وجود ندارد. طی سالهای گذشته نیز ما با این مشکل روبهرو بودهایم اما شدت و حدت آن به شکل نگران کنندهای که در سال91 دیده میشود، نبوده است. ظاهرا دوستان در معاونت سینمایی براساس آنچه میبینیم برنامه مدونی ندارند. طبیعتا بیبرنامه برخورد کردن با شرایط سینمای ایران کار را به اینجا میکشاند که سینماها به سمت ورشکستگی میروند، تماشاچی از رفتن به سالن سینما گریزان میشود و نتیجه این اتفاقات ریزش مخاطبی میشود که با آن روبهرو هستیم. اکران نشدن فیلمهای جذاب هم میتواند بخشی از این بیبرنامگی به شمار آید. درست است که عوامل بیرونی منجر به ریزش مخاطب شدهاند اما اگر برنامهای مدون با این قصه همراه بود میتوانست به نتیجه برسد و حتی اگر این سرنوشتی محتوم بود، به تعویق بیفتد.
- پس از دو سال ثابت ماندن قیمت بلیت، امسال شاهد افزایش قیمت بلیت سینماها بودیم. آیا در ریزش مخاطب میتوان سهمی هم برای این افزایش قیمت قائل بود؟
حبیب کاوش: اولا بهطور کلی گرانکردن هر چیز میتواند تأثیرگذار باشد اما تأثیر این اتفاق به اندازه پنج تا 10 درصد است و تعیینکننده به شمار نمیآید. در کنار اینکه ما اصلا قیمت سینماهای معمولی را گران نکردهایم و بیشتر قیمت بلیت پردیسها را افزایش دادهایم که خدمات بسیار بالایی دارند. این افزایش شرط کافی برای فرار مخاطب به شمار نمیرود و باید بهدنبال دلیلش در همان عدمامنیت گشت.
همایون اسعدیان: افزایش قیمت از سه به چهار هزار تومان یا از چهار به پنجهزار تومان برای آن قشر از مخاطبانی که در سینماهایی مثل پردیس آزادی، ملت، فرهنگ و... فیلم تماشا میکنند، خیلی تعیینکننده نیست. ممکن است این اتفاق در بخشهایی مؤثر بوده باشد که ثمرات آن به روزهایی که قیمت بلیت نیمبهاست میرسد و تماشاگران زمانشان را تنظیم میکنند و در آن روز برای تماشای فیلم به سینما میروند. این افزایش قیمت خیلی تعیینکننده نیست. ما با یک نابسامانی روبهرو شدهایم و نمیتوانیم بگوییم این نابسامانی در جو اکران تأثیرگذار نیست. یک جو روانی ایجاد شده که فضای سینما را ناامن کرده است.
غلامرضا موسوی: به گمان من خیلی تأثیرگذار نیست. البته میتواند باعث حذف از سبد خانوادههایی که سینما را واجب نمیدانند بشود اما قطعا نمیتواند جزو عوامل اصلی باشد زیرا در روزهایی که قیمت بلیت نیمبهاست باز هم استقبال چندانی از سینما نمیشود.
- تجربه این سالها نشان داده مخاطب در کلانشهرها ترجیح میدهد در پردیسها فیلم تماشا کند و در تهران شاهدیم سینماهایی که به شکل سنتی از قدیم پر مخاطب بودهاند حال قافیه را به پردیسها باختهاند. فکر میکنید سینماهای قدیمی که حالا ناکارآمد شدهاند تا چه اندازه در این اتفاق تأثیرگذار بودهاند؟
حبیب کاوش: بهنظر من شوکی که وارد شده به خاطر آن اتفاقی است که افتاده و ربطی به کهنگی سالنها ندارد. البته کهنگی سالن در استقبال مخاطب تأثیر دارد و شاید جالب باشد بگویم زمانی که سینما آزادی فیلم «گشت ارشاد» را برداشت فروش روزانه سینما آفریقا از 4-3میلیون به 17میلیون تومان رسید. بله، فروش این سینماها کم شده و باید برایش فکری کرد.
همایون اسعدیان: همانطور که اشاره کردید عمدتا فروش فیلمها در این پنج،شش پردیسی است که وجود دارد. ما ظاهرا 25- 20سالن نمایش فیلم داریم اما در عمل فروش پنج پردیس سینمایی به اندازه 20 سالن بقیه است. همانطور که اشاره کردید آمارها نشان میدهند که تماشاگران تمایل دارند از این مجموعهها بیشتر استفاده کنند و برای تماشای فیلم به پردیسهایی بروند که امکان خرید فرهنگی، کافیشاپ، فستفود و... در آنها وجود دارد و فضا را برایشان جذابتر میکند اما این روزها در همین پردیسها هم شاهد ریزش مخاطب عجیبی هستیم. سینما آزادی که از معتبرترین سینماهای ماست و همه برایشان مهم بود که آثارشان در این سینما به نمایش درآید، عملا مجبور شده فیلمهایی را اکران کند که در شرایط عادی ممکن نبود بتوانند در سالن اصلی سینما آزادی اکران داشته باشند. از سوی دیگر نیز سینماهای شهرستانها با افت وحشتناکی روبهرو شدهاند که امکان دارد اصلا منجر به تعطیلی برخی از آنها شود.
غلامرضا موسوی: بیش از آنکه بشود این موضوع را به این شکل نگاه کرد باید به مراکز دسترسی مردم توجه داشت. در کلانشهرهایی مثل تهران فاصله سینما از جایی که خانوادهای زندگی میکند نقش مهمی ایفا میکند و خیلی اهمیت ندارد که آن مرکز سینمایی قدیمی یا پردیس سینمایی است. البته حسن پردیس این است که وقتی مخاطب به سینما میرود اگر موفق نشد فیلمی را تماشا کند به تماشای فیلم دیگری میرود. اما بازهم تکرار میکنم مشکل اصلی در این زمینه مسافرتهای درونشهری است؛ یعنی یک خانواده از تهرانپارس باید به خیابان شهید بهشتی بیاید تا در پردیس آزادی فیلم ببیند. این سفر درونشهری زیاد است. البته شیک بودن سینما، تمیزی و مجهز بودن سالن نمایش و... عوامل دیگری هستند که میتوانند در این زمینه اثرگذار باشند.
- بحران مخاطب در سینمای ایران مسبوق به سابقه است. سینمای فارسی از تولید 92 فیلم در سال 50 به 12 فیلم در سال 56 رسید؛ اتفاقی که درنهایت به ورشکستگی سینما منجر شد. فکر میکنید این اتفاق ممکن است یکبار دیگر در سینمای ایران بیفتد؟
حبیب کاوش: اگر امنیت نباشد بله. آن زمان هم همین مسئله بهدلیل عدمامنیت پیش آمد. در آن مقطع بهدلیل ورود فیلمهای خارجی امنیت از تولید سینمای ایران سلب شده بود. فیلمهای خارجی با 1000 دلار وارد ایران میشدند و با دوبلههای بسیار ارزانی که رویشان صورت میگرفت در سینماها به اکران درمیآمدند و سینماداران نیز به نفعشان بود که این فیلمها را نمایش دهند؛ در نتیجه تولید به این شکل منزوی شد و سینما به آن وضعیت دچار شد. اما بعد از انقلاب که جلوی آن فیلمها را گرفتند خودبهخود تولید جان تازهای گرفت. ولی امروز باز آن اتفاق و عدمامنیت به نوع دیگری در حال رخ دادن است. آن زمان به خاطر فیلمهای خارجی بود و امروز کسی که میخواهد فیلم تولید کند ترسش این است که حوزه یا جاهای دیگر هم در ممیزی فیلم دخالت داشته باشند. خودسانسوری بسیار گزندهای بهوجود آمده است. اگر قرار باشد این روند ادامه پیدا کند و وزارت ارشاد چندتا شود و ما به قانون عمل نکنیم و به صورت فراقانونی اقدام کنیم و امنیت را از جامعه هنری بگیریم، بله به آن روز خواهیم افتاد.
همایون اسعدیان: نه تنها من بلکه بسیاری از دلسوزان سینما در سال گذشته بارها هشدار دادیم که وضعیت سینما بحرانی است و مسیر آن به سمتی میرود که نگرانکننده است. در آن مقطع مسئولان مرتب میگفتند که این افراد جوسازی میکنند، همهچیز رونق دارد و بارها گفتند سال بعد وضعیت اکران بهتر از امسال نیز خواهد بود. اما امروز میبینیم که این هشدارها خودشان را نشان میدهند. در واقع بیبرنامگی و بیسیاستی و اینکه تمام انرژیها را صرف یک جنگ بیهوده برای تعطیلی خانه سینما کردند به جای اینکه فکر تولید ، اکران و... باشند باعث این وضعیت شده است. شما دارید در مورد وضعیت اکران صحبت میکنید اما من به شما میگویم عملا وضعیت تولید بهمراتب بدتر از اکران است و ما با یک افت تولید شدید روبهرو هستیم که این اتفاق خودش را سال آینده نشان خواهد داد. اگر امسال فیلم داریم ولی کسی حاضر به اکران نیست، سال آینده عملا فیلمی نخواهیم داشت که بخواهند اکران شود یا نه. این عدمتمایل برای تولید به خاطر عدمامنیت و برنامهریزی در عرصه سینماست و اینکه مسئولان سینمایی وقتشان را صرف اموری کردند که مسئله اساسی سینما نبود و به آن چیزهایی که باید میپرداختند، توجهی نکردند.
غلامرضا موسوی: در شرایط حاضر اگر فکر عاجلی نشود و دو اتفاق با هم نیفتد شاهد چنین رخدادی خواهیم بود؛ یکی اینکه مسکنی باشد که مشکل را به همین وضعیت نگه دارد و دوم اینکه برنامهای برای برونرفت از این وضعیت درنظر گرفته شود. اگر این دو با هم اتفاق نیفتند احتمال هر چیزی از جمله ورشکستگی سینما وجود دارد. امروز هم بیشتر تولیدات با پول دولت و افرادی که در حوزه سینما نیستند، اتفاق میافتد؛ بنابراین بهنظر من باید برای این قصه یک گروه فکرتعریف کرد.
- فیلمهای روز و خارجی چقدر در ریزش مخاطب تأثیرگذار بودهاند؟ یاحضور رسانههای رقیب چون تلویزیون، ماهواره، اینترنت؟
حبیب کاوش: بسیار تأثیر دارد. قاچاق در هیچ کجای دنیا مانند کشور ما نیست. در کشور ما ویدئو مرده متولد شد ولی در تمام دنیا بهطور نسبی ویدئو یکسوم درآمد فیلمهای سینمایی را تأمین میکند؛ در حالیکه در کشور ما نه تنها هیچ تأمین بودجهای ندارد بلکه تولید فیلمهای ویدئویی از چند جهت هم به سینما لطمه زده است؛ اولا بهدلیل اینکه این آثار کیفیت بدی دارند و مردم را از سینما دلزده کردهاند. دوم بهدلیل تولید انبوهشان دستمزدها را بالا بردهاند و سینما را گران کردهاند. سومین علت هم به حضور قاچاق و عدم مبازره با فیلم قاچاق بازمیگردد و اینکه شما میتوانید از سر خیابان دی وی دیهایی را با قیمت 1500تومانی بخرید که چند فیلم ایرانی و خارجی در آن ضبط شده است. باز هم تکرار میکنم که ویدئو در کشور ما بهدلیل عدمامنیت و نادانی متأسفانه مرده متولد شد و امیدوارم مدیریتی در بخش ویدئو سرکار بیاید که بتواند این امر را دوباره زنده کند.
همایون اسعدیان: ماهواره و اینترنت که چیزهای جدیدی نیستند و سالهاست که وجود دارند. اما در مورد فیلمهای ویدئویی متأسفانه باید این را بگویم که اگر بخشی از امید تهیهکنندگان برای برگشت سرمایه، رایت ویدئویی آثارشان بود، باز بهدلیل بیتوجهی مسئولان سینمایی به این عرصه و داغ شدن بازار قاچاق که تا دو سال پیش خیلی خوب کنترل شده بود و پخشکنندگان ویدئویی میتوانستند امیدوار باشند هزینههایشان تا حدی جبران میشود، امروز دوباره این کنترل از دست رفته است؛ اتفاقی که علتش به عدممدیریت سازمان ویدئو بازمیگردد. بازار قاچاقی که بهوجود آمده ظاهرا قابل کنترل نیست و نتیجهاش این شده که قیمت رایت ویدئویی هم به نصف تقلیل پیدا کرده است؛ یعنی اگر تا یک سال و نیم پیش تهیهکنندگان امیدوار بودند رایت ویدئوییشان را میتوانند 400 تا 500میلیون تومان بفروشند امسال بحث بر سر 100 تا 250میلیون تومان است. اگر خاطرتان باشد بعد از حرکت اعتراضی که در زمینه قاچاق ویدئویی در باغ فردوس توسط هنرمندان صورت گرفت، با حمایتی که نیروی انتظامی در این خصوص کرد و همکاری بسیار خوبی که برقرار شد عملا تا حدود زیادی موفق شدیم جلوی قاچاق را بگیریم؛ اتفاقی که امروز باز شیرازهاش از دست خارج شده و هیچ کنترلی روی آن وجود ندارد. شرکتهای ویدئویی یا در معرض تعطیلی هستند و یا با قیمت بسیار نازلی میخواهند فیلمهایشان را بخرند.
غلامرضا موسوی: هر چیزی میتواند مؤثر باشد اما سینما همیشه با عواملی از این دست مبارزه کرده است. از روزی که سینما شروع به کار کرد، تلویزیون آمد و توانست ادامه دهد. ماهواره آمد و باز توانست به فعالیتش ادامه دهد. سینما رفتن بهاصطلاح یک مراسم است و اگر فیلمها هم جذابیت داشته باشند، مردم بهرغم این اتفاقات باز به استقبال سینما میروند. مگر در سینمای کشورهای دیگر چنین چیزی نیست؟ چرا در آنجا هم سالنها میتوانند فروش عادیشان را داشته باشند و هم فیلمها خوب فروش کنند؟ یعنی شرایط ما با آنها فرق میکند؟ بهنظر من بخش خصوصی در آنجا میتواند رقابت منطقی داشته باشد اما در اینجا مثل این است که شما فیلمساز هستید اما هیچ اختیاری ندارید؛ نه در نوع فیلمی که میسازید، نه در زمان اکران فیلمتان، نه در بخش تبلیغات و... در همه اینها افراد دیگری تصمیمگیرند که خودشان هم متأسفانه آگاه نیستند و چون آگاه نیستند و برنامهای ندارند و کارشناسان حرفهای نیستند و بیشتر باریبه هر جهت کار میکنند، سینما به اینجا میرسد و بدتر از این هم میشود.
- هدفمندی یارانهها و فراموشی وعده ارائه تسهیلات به سینماداران و مخاطبان در صف، تا چه اندازه در حذف تدریجی سینما از سبد خانوادهها تأثیرگذار بوده است؟
حبیب کاوش: تأثیر قابل توجهی دارد اما تأثیرش آنی نیست. در واقع اینها جزو شروط لازم هستند اما کافی نیستند. شرط کافی آن شوکی بود که عدمامنیت را بهوجود آورد. موضوعی که به آن اشاره میکنید اقتصادی است که تأثیر درصدی دارد اما امنیت در سطح بالایی تأثیرگذار است. آن عدمامنیت سر جایش است. اما در این مورد هم قرار بود که در درجه اول در بخش تولید به فیلمسازان کمک شود و در وهله دوم قرار بود یارانههایی برای تماشاچیان درنظر بگیرند. مثل اینکه اقدامی صورت گیرد تا کارمندان بتوانند بلیت پنجهزار تومانی را سههزار تومان بخرند. این کار انجام نشده و در نتیجه به اندازه شرط لازم در ریزش مخاطب تأثیرگذار بوده است.
همایون اسعدیان: بدون شک افزایش هزینه تولید برای تهیهکنندگان مشکلساز است و ما از سال گذشته تاکنون با افزایش قیمت در بخش تولید روبهرو شدهایم. مرتب وعده جبران داده میشد اما عملا نهتنها این اتفاق نیفتاد بلکه حمایتهایی هم که در سالهای گذشته میشد، به شکل کمتری صورت میگیرد. تهیهکننده و سرمایهگذار به هر حال میتواند با این افزایش هزینه کنار بیاید، حتی اگر وعدههای حمایتی تحقق نپذیرند اما به شرطی این اتفاق میافتد که برنامهریزی مدونی برای تولید، اکران و اساسا برای سینما وجود داشته باشد. تنها چیزی که در کارنامه کاری مسئولان سینمایی ما در سه سال گذشته به شکل عیان دیده میشود تعطیلی خانه سینماست، یعنی یک تخریب بزرگترین کاری است که مسئولان سینمایی ما انجام دادهاند و هیچ رشد و شکوفایی نداشتهایم و فقط میتوانیم بگوییم بله، خانه سینما را تعطیل کردهایم.
غلامرضا موسوی: دو سال پیش که ما دیداری با معاونت سینمایی داشتیم به ایشان گفتیم اگر فکری برای مسائل هدفمندکردن یارانهها نشود همه در تولید و سینماداری ضرر میکنند. واقعیت این است که امسال هزینه سینماداران بالا رفته مضاف بر اینکه این افراد با عدمفروش هم روبهرو هستند و به گمان من آنها هم دچار مشکل خواهند شد. سال گذشته این وعده داده شد که کمکهایی به سینما خواهند کرد که هیچ کدام به نتیجه نرسید و امسال هم با توجه به وضعیت موجود مشکلات بیشتری بهوجود خواهد آمد.
- برای آشتی مخاطب با سینما چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید و اصلا در شرایط فعلی تا چه اندازه میتوان به رونق دوباره سینماها امید داشت؟
حبیب کاوش: در درجه اول امنیت. دوم مدیریت سالم و مدیریتی که تولید را از اتکا به دولت، به اتکای بخش خصوصی دربیاورد و سینما را به بخش خصوصی بکشاند و از نظر اقتصادی یارانههای مثبت به آن بدهد نه یارانههای اتکایی. ما جزو 11-10 کشوری هستیم که در دنیا سینما دارد اما ایرادی که سینمای ما در این سالها پیدا کرده این بود که به جای درنظرگرفتن سینما و ملتهای منطقه به کشورهای دیگر فکر میکند. ما باید بازار هدفمان را به طرف کشورهای اطراف خودمان مانند پاکستان، عراق، افغانستان کشورهای اسلامی و عربی برگردانیم؛ کشورهایی که آنها را در حال حاضر رها کردهایم. ما باید رویکرد منطقهای داشته باشیم و بازار و جشنواره برای آنها بگذاریم و دنبال بازار در آن کشورها بگردیم. این یکی از اقداماتی است که میتواند ما را از این وضعیت نجات دهد.
همایون اسعدیان: در شرایط فعلی من بعید میدانم بتوانیم حرکتی انجام دهیم که سینما ظرف یک ماه آینده رونق بگیرد. واقعیت این است که خرابکردن، کار راحتی است و تخریب آسان. ساختن است که زمان میبرد. اما در یک چیز هیچ شکی وجود ندارد اینکه تا وقتی این تشتت وجود داشته باشد و اهالی سینما احساس همدلی با مسئولان سینمایی نکنند و احساس نکنند که باید در کنار هم باشند، این روند ادامه خواهد داشت. بخش عظیمی از اهالی سینما در این روزها بهشدت دلسرد هستند و فکر میکنند مسئولان سینمایی آنها را راندهاند؛ به همین علت تا زمانی که این همدلی بهوجود نیاید مسئولان هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. شاید وقتی که مسئولان در زمان اکران عید با آن اعتراضها مواجه شدند احساس کردند اگر همدلی اهالی سینما بود چقدر میتوانست به کمک آنها بیاید و یک حرکت متحدی را انجام دهند. عملا در آنجا معاونت و سازمان سینمایی متوجه شد چقدر تنهاست و اهالی سینما همدلی با این ماجرا نداشتند. تمامی دخالت آقایان در اکران غلط بوده است. نمیدانم چند ماه طول میکشد تا این وضعیت سامان یابد اما میدانم تا زمانی که مسئولان سینمایی بر این جدایی پافشاری کنند و به این نکته نرسند که باید با آحاد اهالی سینما و دیدگاههای مختلف گفتوگو و هماندیشی کنند و با تعقل با قضیه برخورد نکنند، طبیعتا ثمری حاصل نمیشود و هر روز اتفاقات بدتری در این حوزه میافتد کمااینکه همین امروز شاهد پلمب پردیس ملت و پردیس زندگی هستیم.
غلامرضا موسوی: به شرطی میشود به رونق سینما امیدوار شد که یک برنامه مدون و کارشناسیشده برای آن درنظر گرفته شود. یعنی فقط نمیتوان گفت که با اکران فیلمهای جذاب مشکل حل میشود بلکه به فیلم جذاب در کنار اعتماد دوباره تماشاگر نیاز است. همچنین سالنهای نمایش باید دارای کیفیت مناسب صدا و تصویر خوب باشند و اینکه به تماشاچی این اعتماد داده شود که میتواند به سینما برود و امنیتاش تأمین است. اگر برای مجموعه این عوامل برنامهریزی کردیم، میتوانیم امیدوار باشیم که سینما از این وضعیت نجات پیدا میکند.