گروه حوادث: زن جوان خواهرزاده‌اش را اجیر کرد تا با نقشه‌ای حساب شده، شوهرش را به قتل برسانند.

آنها به بهانه کشتن یک مزاحم، مرد بی‌گناه را به محلی خلوت بردند و هدف گلوله قرار دادند.اردیبهشت امسال زن جوانی نزد مأموران پلیس تبریز رفت و از ناپدید‌شدن مرموز شوهرش خبر داد. این زن به مأموران گفت که شوهرش به نام مهران اواخر سال گذشته برای انجام کاری از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. او مدعی شد که در این مدت هر چه منتظر مانده، از شوهرش خبری نشده و به همین دلیل تصمیم گرفته است ماجرا را به پلیس اطلاع دهد.

با اظهارات این زن پرونده‌ای در این زمینه تشکیل شد و تیمی از مأموران برای یافتن ردی از مرد ناپدید شده وارد عمل شدند. از آنجا که بیش از 2‌ماه از ناپدید شدن مهران گذشته بود و خانواده‌اش در همه این مدت چیزی به پلیس نگفته بودند، مأموران به آنها مشکوک شدند. به همین دلیل به بازجویی از همسر مهران دست زدند.

این زن گفت: پس از اینکه شوهرم ناپدید شد، می‌خواستم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم اما از یکی از دوستانم شنیدم که باید سه‌ماه صبر کنم و پس از آن اگر از شوهرم خبری نشد پلیس را در جریان قرار دهم. دوستم می‌گفت که پلیس فقط در این صورت به پرونده رسیدگی می‌کند و به همین دلیل صبر کردم تا مدتی بگذرد و بعد به اداره آگاهی مراجعه کردم.

مأموران که در تحقیق از همسر مهران سرنخی به‌دست نیاورده بودند، بررسی‌های خود را ادامه دادند. آنها متوجه شدند که مهران و خانواده‌اش چند‌ماه پیش از یکی از شهرهای غربی کشور به تبریز نقل مکان کرده بودند و در این شهر کسی را ندارند. این در حالی بود که بررسی‌ها نشان می‌داد مهران از وقتی ناپدید شده با هیچ یک از اقوامش در شهرهای غربی در تماس نبوده و کسی از او خبری ندارد.

تیم تحقیق که حدس می‌زد مرد ناپدید شده قربانی جنایتی شوم شده است راهی خانه وی شد و به پرس‌وجو از فرزندان او پرداخت. آنها در بازجویی‌ها سرنخی را در اختیار پلیس قرار دادند که رازگشای جنایت شد. فرزندان مهران گفتند که پدرشان را آخرین بار زمانی دیدند که همراه مادر و پسرخاله‌شان از خانه خارج شد و از آن به بعد دیگر او را ندیدند. آنها همچنین گفتند که پدرشان قبل از ناپدید شدن با مادرشان اختلافات زیادی داشت و بارها با هم درگیر شده بودند.

با این اطلاعات، مأموران احتمال دادند که همسر مهران از سرنوشت شوهرش خبر دارد و رازی را از پلیس مخفی می‌کند. بازجویی از این زن از سر گرفته شد و با توجه به اظهارات ضد‌و نقیض او درخصوص ناپدید شدن شوهرش، شک مأموران به وی بیشتر شد. پرس و جو از این زن آنقدر ادامه یافت تا اینکه او لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل شوهرش برداشت. او گفت: مدتی بود که همسرم به من مشکوک بود و سر همین مسئله با هم درگیر بودیم. این درگیری آنقدر ادامه داشت تا اینکه از او کینه به دل گرفتم و نقشه کشیدم تا وی را به قتل برسانم.

برای این کار از خواهرزاده‌ام کمک خواستم. همراه خواهرزاده‌ام به شهرهای مرزی رفتیم و یک قبضه کلت کمری خریدیم. طبق نقشه‌ای که کشیده بودم، یک روز به همسرم گفتم که مردی مزاحم من می‌شود و از او خواستم که این مرد را به قتل برساند. همسرم قبول کرد و به او گفتم که خواهرزاده‌ام هم در انجام این کار کمکش می‌کند.

روز حادثه به بهانه اینکه با مرد مزاحم قرار گذاشته‌ام، همراه همسر و خواهرزاده‌ام سوار ماشین شدیم و به طرف حاشیه شهر به راه افتادیم تا این مرد را به قتل برسانیم. وقتی به محلی خلوت رسیدیم، با سلاحی که همراهم بود گلوله‌ای به همسرم شلیک کردم.

در همین هنگام خواهرزاده‌ام کلت را از من گرفت و او هم گلوله‌ای شلیک کرد اما ظاهرا سلاحی که به ما فروخته بودند قدرت زیادی نداشت و شوهرم همچنان زنده بود. ما که ترسیده بودیم به خانه برگشتیم و وقتی مطمئن شدم که فرزندانم در طبقه بالا هستند، پیکر نیمه جان شوهرم را به طبقه پایین بردیم و وی را خفه کردیم. آن شب جسد او را در داخل کمد مخفی کردیم و روز بعد، پس از مثله کردن جسد، آن را در شهرهای مختلف پخش کردیم.

پس از اظهارات تکان‌دهنده زن جوان، خواهرزاده او نیز دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل شوهرخاله‌اش اعتراف کرد. سرهنگ مداحی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی با بیان این خبر گفت: پس از پیدا شدن همه قسمت‌های جسد مقتول، برای هر دو متهم پرونده قرار بازداشت صادر شد و پرونده در اختیار مرجع قضایی قرار گرفت.

منبع: همشهری آنلاین