تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۸۵ - ۰۶:۱۰

سید بشیر حسینی: این شهرام‌خان، همه را گذاشته سر کار! نمی‌دانیم از زیرکی‌اش بگوییم یا حسرت این‌را بخوریم که چرا این‌طوری کارش گرفته.

خیلی‌ها هم منتظرند ببینند آخر این قصه چه می‌شود؛ آیا هالیوودی تمام می‌شود یا یک پایان‌بندی هندی دارد؟ [شهرام جزایری دستگیر شد] با داغ‌شدن این داستان، ما یکباره به فکر فرو رفتیم، سری به عالم شهرام‌ها بزنیم، ببینیم توی بقیه جاهای دنیا با آن‌ها چه برخوردی داشته‌اند.

آخر می‌دانید که این حکایت مفاسد اقتصادی، یک مشکلی است که همة کشورها با آن مواجه هستند. تازه خیلی جاها هم شهرام‌های گردن‌کلفت‌تری دم به تله داده و کله‌پا شده‌اند؛ کسانی که خودشان یک زمانی، نماد خدمت و صنعت یا اقتدار و افتخار ملی‌شان بوده‌اند و جامعه را سر دوراهی گذاشته‌اند که آیا به خاطر گذشته درخشانشان از اشتباهاتشان چشم بپوشند یا برای حفظ آینده، بزرگانشان را قربانی کنند؟

کشورهای مختلف به این سؤال، جواب‌های متفاوتی داده‌اند؛ بعضی‌ها برای جرائم اقتصادی، حکم به اعدام هم داده‌اند و بعضی‌ها هم فقط بر آن سرپوش گذاشته‌اند.

رئیس‌جمهور آمریکا هم آلوده است
185 سال جرم
انرون یک شرکت فروش انرژی است.  «کنت لی»، رئیس هیأت‌مدیره این شرکت، از دوستان نزدیک جورج بوش پسر، رئیس‌جمهوری آمریکا و مشاور وی در زمینه سیاست‌های انرژی آمریکاست. این شرکت با قراردادن هواپیماهای شرکت در اختیار آقای بوش و پرداخت وجوه نقدی، به مبارزات انتخاباتی‌اش در سال 2000 کمک کرد.

انرون، میلیون‌ها دلار سرمایه سهامداران خود را کلاهبرداری کرد و با تقلب  و خراب کردن  بازارها باعث افزایش قیمت برق در کالیفرنیا شد. در دسامبر 2001 فاش شد که این شرکت در حالی که پانزده میلیارد دلار بدهی دارد، سود خود را بیشتر از مقدار واقعی نشان داده.  جالب اینجاست که آقای لی سهام خود را  در انرون، به ارزش 200میلیون دلار  پیش از اعلام ورشکستگی این شرکت فروخته بود.

اتهامات لی، 28 مورد ناقابل  ازجمله کلاهبرداری بانکی، اظهارنامه‌های کاذب، انتقال سهام غیرقانونی و... بود. ایشان برای فرار از مجازات اظهار کرده‌اند که از همه این مسائل بی‌اطلاع بوده‌اند. مگر می‌شود از همه کارهای یک شرکت با 30 هزار کارمند در 30 کشور جهان سردرآورد؟ مجازات «کنت لی»، 185 سال زندان و پرداخت 75/5 میلیون دلار جریمه بود.

پسر کو   ندارد نشان از پدر

پسر گنده‌بک آریل شارون (که به بابایش رفته) هفت سال پیش سر قضیه انتخابات مجلس اسرائیل یک و نیم میلیون دلار پولشویی کرده و با تاسیس شرکت‌های الکی، خرج ستاد انتخاباتی پدرش را جور کرد.گند قضیه درآمد و عَمَر شارون هم دادگاهی شد.  می‌گویند شارون سر همین دسته‌گل ، سکته کرد.

در کره جنوبی با هیچ‌کس رودربایستی ندارند
پدر کدام را درآوریم؟ اقتصاد یا پدرش را؟
سرود ملی کره در سالن بزرگ و باشکوه شهر سئول طنین‌انداز شد. حس غرور و افتخارآفرینی در چشمان مردمی که یک بحران بسیار سخت اقتصادی را پشت سر گذاشته بودند، موج می‌زد. نخست‌وزیر کره در حالی که نشان ملی کره را در دست داشت، بر بالای جایگاه قرار گرفت.

بلندگوهای سالن، قهرمان ملی کره را به جایگاه دعوت کردند. پیرمردی از میان جمع برخاست، تمام سالن به احترامش برخاستند. سمبل توانستن کره‌ای‌ها با همان تواضع همیشگی‌اش در جایگاه قرار گرفت و نشان ملی کره را به گردن آویخت. خسته نباشی کیم!

کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» را اگر نخوانده باشید، احتمالا در قفسة یکی از دوستانتان که شم اقتصادی قوی‌ای دارد، دیده‌اید. این کتاب به سال‌های سخت بحران اقتصادی کره و امید و سختکوشی مرد اول شرکت دوو که به اعتراف همه نقش بسزایی در خارج کردن کشورش از این بحران داشته، می‌پردازد و جالب است که کیم وو چونگ، رئیس کمپانی دوو، خودش این کتاب را نوشته و در فضایی ساده و صمیمی رمز موفقیتش را بازگو می‌کند. اما برخلاف آن‌چه انتظارش را دارید، الان نام کیم وو چونگ نه نام یکی از مفاخر کشور کره که نام یکی از بزرگ‌ترین شهرام جزایری‌های این کشور است.

 کیم وو چونگ الان دیگر حسابی پیرشده و اگر تا این لحظه از دست مأموران کلانتری شهر سئول به بهانه استفاده از دستشویی یکی از رستوران‌ها نگریخته باشد، باید در زندان شهر سئول به سر ببرد. کیم در نیمه اول دهه90 به‌عنوان  نماد صنعت  کره معرفی شد. بزرگ‌ترین کارآفرین قرن بیستم و پدر تولید و صادرات کره جنوبی هم از القاب دیگری است که به او نسبت داده‌اند.

سال1997، یک بحران اقتصادی وحشتناک شرق آسیا را فرا گرفت و دود این آتش دامان دوویی‌ها را هم گرفت. این شرکت بزرگ و چندملیتی با بحران شدید نقدینگی و فروش روبه‌رو شد. کیم به جای این‌که نیروی انسانی دوو   یا دامنه فعالیت‌های این شرکت را کاهش دهد، تصمیم عجیبی گرفت! او به همه مدیران دستور داد تا دارایی و سود شرکت را بیش از آن مقداری که هست، نشان دهند تا از این طریق بتوانند وام بیشتری از بانک‌ها بگیرند.

تحلیلگران اقتصادی، این پنهان‌کاری را بزرگ‌ترین اشتباه طول عمر کیم می‌دانند.  احتمالاشما هم  در روزنامه‌ها خوانده‌اید که این شرکت کره‌ای در سال1999 اعلام ورشکستگی کرد و کیم که (مثلا) برای یک گردهمایی تجاری در چین به سر می‌برد، از بازگشت به کره امتناع کرد و به این ترتیب از معرکه جان  به در برد.

دادستان کره، پرونده فساد شرکت دوو را به سرکردگی کیم وو چونگ به جریان انداخت. جرم کیم، حساب‌سازی و اختلاس بود. دادستان کره‌ای که انگار خیلی هم‌پایه بوده، پیرمرد بیچاره را تحت تعقیب کیفری قرار می‌دهد و از پلیس بین‌الملل می‌خواهد که او را دستگیر کند. کیم شش سال به زندگی مخفی خود در کشورهای مختلف دنیا (آلمان، فرانسه، سودان و ویتنام) ادامه می‌دهد تا بلکه پلیس بی‌خیال دستگیری‌اش شود. اما از شانس بد او، این آب هرگز از آسیاب نمی‌افتد و از آن‌جایی که پیرمرد دیگر از این قایم‌باشک‌بازی خسته شده بود، به کشورش بازمی‌گردد.

مأموران پلیس کره درمقابل چشمان متحیر میلیون‌ها کره‌ای که به صورت زنده ماجرا را مشاهده می‌کردند، در همان پای پلکان هواپیما، دستبند به دستان پدر اقتصاد کره می‌زنند و او را به بازداشتگاه می‌برند.

پس از دستگیری کیم، دادستان مذکور که ول‌کن معامله نبود، تقاضای اشد مجازات را برای کیم کرد، یعنی حبس ابد. اما قاضی دادگاه به دلیل آن‌که کیم از بیماری قلبی رنج می‌برد، صلاح‌دید که ده سال حبس برای کیم کفایت می‌کند.

برخی محافل اقتصادی کره و بسیاری از مردم کره به دلیل علاقه خاصی که به این مرد داشتند، و نیز به خاطر نقش بسزای کیم در رشد اقتصادی کره، خواهان کاهش دادن این حکم و حتی تبرئه کیم شدند.  چهار ماه بعد دادگاه دیگری تشکیل شد و حکم دادگاه اول را فقط یک سال و نیم کاهش داد: هشت سال و نیم حبس به اضافه ده میلیون وون جریمه نقدی. آن هم در حالی که پیرمرد نماد اقتصاد کره، روی صندلی چرخدار نشسته و به دست او سرم وصل بود!

یه کیم دیگه!
در کره‌جنوبی تا به حال پروندة دو تا کیم رو آمده است. یکی‌شان آقا کیم و یکی آقازاده کیم. کیم هونگ آپ، پسر رئیس‌جمهور قبلی کره است که 7/3 میلیون دلار از 9 شرکت، شیرینی، زیرمیزی، مهمان‌شدن یا از این قبیل چیزها دریافت کرده است! الان پسر رئیس‌جمهور، هم به جرم رشوه محاکمه می‌شود، هم به جرم فرار از مالیات که چرا گزارش گرفتن این پول‌ها را به دولت نداده. البته داداش کوچیکه کیم در این کار با اخوی‌اش همراهی کرده تا اگر پدرشان در دادن خرجی کوتاهی کند، خودشان خودکفا باشند.

فساد مالی در ایتالیا تا بالاترین سطوح
دردسرهای یک پدرخوانده
این یکی شهرام خان، یک غول سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای است، که نگو و نپرس! اگر بخواهید ابعاد این هیولای مشهور را بدانید، وی مرد قدرتمند رسانه‌ها و صاحب بزرگ‌ترین شرکت چند رسانه‌ای ایتالیاست که با نام مدیاست، شناخته می‌شود و شامل سه تلویزیون خصوصی، دو روزنامه، چندین مجله، یک شرکت انتشاراتی، فروشگاه‌های زنجیره‌ای، باشگاه فوتبال آ. ث.میلان به علاوه یک سری از شرکت‌های مالی و بیمه‌ای است.

 از نظر اقتصادی هم اگر هنوز قانع نشده‌اید، به اقلام مذکور، شهرکی به نام میلان2، واقع در شمال شهر میلان و چند شرکت بزرگ ساختمانی و حقوقی را اضافه کنید. اما جایگاه سیاسی ایشان را اگر مشتاقید درک کنید، اول باید بدانید که در ایتالیا پست ریاست جمهوری یک سمت تشریفاتی است و در واقع، مرد اول اجرایی کشور نخست‌وزیر است، نه رئیس‌جمهور و حالا این را داشته باشید که سوژه موردنظر، نخست‌وزیر سابق ایتالیا است که درست در زمان اوج اقتدار سیاسی و اجرایی کشورش در دادگاه محاکمه شده است! و همین جلسات محاکمه، به اضافة فضاسازی رسانه‌ای و مطبوعاتی به وسیلة برنامه‌های طنز، تحلیلی، مقالات و... سبب استعفا و  ناکامی  ایشان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایتالیا شده.

سیلویو برلوسکنی در سال1998 هم به اتهام رشوه به مأموران مالیاتی به 33 ماه زندان محکوم شده بود که توانست این حکم را لغو کند، ولی از آن‌ جایی که «یک بار جستی ملخک و الی آخر...»، دادستان شهر میلان بار دیگر وی را همراه با «دیوید میلز» (یک وکیل انگلیسی)، به اتهام فساد و شهادت دروغ به دادگاه فرا خواند. جرم دیوید این بود که به نفع شهرام مذکور، شهادت دروغ داده بود.

سبیل آقای دیوید به خاطر این شهادت دروغ، به مبلغ 600 هزار دلار چرب شده بود، اما در عوض به خاطر این اتهام، همسر خود را که او هم کم کسی نبوده (وزیر فرهنگ انگلیس) از دست داد. خودتان می‌توانید حدس بزنید که این پرونده، گذشته از کشور ایتالیا چه آشوبی در انگلیس برپا کرده بود!

گورخرها در دام
«همه مردم ایتالیا مدیون یوونتوس هستند؛ قهرمانی جام جهانی آلمان، هدیه راه‌راه‌پوشان و پرافتخارترین باشگاه ورزشی این کشور، به مردم ایتالیاست؛ من متأسفم که به جای دادن مدال افتخار به سربازان غرورآفرین وطن، دارید آن‌ها را محاکمه می‌کنید. »

فشار خانواده آنیلی و هواداران دو آتشة باشگاه که هیچ، دفاعیات وکیل و مدیرکل باشگاه یووه هم راه به جایی نبرد. دادگاه، یوونتوس را به اتهام پرداخت رشوه و تبانی با هیأت داوران محکوم کرد؛ تیمی که با اختلاف سه امتیاز نسبت به رقیب (آث میلان)، جام قهرمانی سری A را بالای سر برده بود، علاوه بر محکوم شدن به جریمه‌ای سنگین، قهرمانی را هم از دست داد!

 آنیلی‌ها که خودروسازی فیات و کمپانی‌های غول‌آسای ساختمانی ایتالیا بخشی از دارایی 60میلیارد دلاری‌شان است، بازندة اصلی بودند.

شرکت دارویی GSK (گلاکسو اسمیت کلاین)
هشتاد نماینده فروش این شرکت، به جرم پرداخت غیرقانونی وجوهی به پزشکان برای تجویز داروهای GSK محکوم شدند. آن‌ها از پزشکان می‌خواستند که به جای تجویز داروی ژنریک یا داروهای مشابه، داروهای GSK را تجویز کنند.

در این پرونده 2900 پزشک مورد بازخواست دادگاه‌های ایتالیایی قرار گرفتند و 37 کارمند و 35 پزشک این شرکت نیز دستگیر شدند.

شرکت هیوندا
 بزرگ‌ترین شرکت خودروسازی کره‌جنوبی، با دادن رشوه‌های میلیون‌دلاری به «کیم جائوروک» یکی از نماینده‌های بانفوذ مجلس  موفق به اختلاس از دولت شده بود. پلیس پس از تحقیقات قضایی به هیوندا و شرکت‌های وابسته آن (کیاموتور، واحد لجستیک گلویز و اوتونت) یورش برد و به بازجویی مدیران کلیدی آنها پرداخت.

 آقای چونگ مونگ کو رئیس 67 ساله این شرکت ماه گذشته به جرم اختلاس به سه سال حبس محکوم شد.

این‌جا شهرام، آن‌جا شهرام، همه‌جا شهرام

 فیلیپین (بیشترین نهاد برای مبارزه)
هرچند همه کشورهای جنوب شرق آسیا، دست‌کم یک نهاد مبارزه با فساد اقتصادی دارند، اما این‌ها  با 13 نهاد رکورد دارند.

 سنگاپور و هنگ کنگ (کمترین فساد)
در این دو کشور، اصلا چیزی به نام رانت دولتی وجود ندارد و رقابت، همگانی است. اضافه بر این، قوانین سخت‌گیرانه اقتصادی از یک طرف و دستمزدهای اداری بالا و استثنایی از طرف دیگر، فتیله نرخ فساد را تا حد ممکن پایین کشیده.

 کره جنوبی (رکورد برخورد با آقازاده‌ها)
کره‌ای‌ها جدای از دو تا وزیر جنگشان و چندتا وزیر دیگر که به جرم گرفتن رشوه و اقدامات خرابکارانه در زندان دارند، دوتا رئیس‌جمهور هم با لباس راه راه دارند، یعنی زندانی‌ها اگر بخواهند توی زندان برای خودشان یک کابینه و هیأت دولت تشکیل دهند، باید برای بعضی پست‌ها رقابت کنند. با این حال، به‌نظر می‌رسد بازار رشوه هم در آن‌جا داغ است، چراکه اضافه بر دوو، هیوندا، شرکت هلی‌کوپترسازی و اسلحه‌های نظامی و... که به رشوه هایشان اعتراف کرده‌اند، بعد از اقرار وزیر سابق دفاعشان به افشای اسرار نظامی، تمام احزاب مخالف دولت هم درحال تحقیق و تفحص‌شدن هستند.

 چین (قاطع‌ترین برخورد)
کشوری که یک میلیارد و خرده‌ای جمعیت دارد (البته خرده آن، تقریبا پنج برابر کل جمعیت ماست.)، شدیدترین مجازات‌ها را برای فساد اقتصادی و اداری هم دارد. دادگاه‌ها هم در اجرای قوانین کم نمی‌گذارند. البته طیف مجازات‌ها بسیار گسترده است؛ از اعدام و حبس ابد بگیر تا برکناری، جابه‌جایی محل خدمت، تنزل رتبه اداری و رسواکردن در ملأ عام. این را هم بد نیست بدانید که چینی‌ها، فساد اقتصادی را جرمی غیرقابل گذشت می‌دانند. این هم مشت نمونه خروار: «لیوجین بائو»، رئیس سابق اجرایی بانک چین در هنگ‌کنگ، به دلیل اختلاس یک میلیون و هشتصد هزار دلاری از اموال بانک، مجرم شناخته و به «مرگ» محکوم شد.

 وزیر سابق زمین و منابع طبیعی چین به جرم تخلف اقتصادی، به «حبس ابد» محکوم شد.
در 6 ماهه اول سال 2006، بیش از ده هزار نفر از مقام‌های عالی‌رتبه چشم‌بادامی به جرم فساد اقتصادی، زندانی و 1800 نفر در ارتباط با فساد بانکی مجازات شدند.

 مالزی (لاپوشان‌ترین)
دولت، هرگز جزئیات مفاسد اقتصادی دولتمردان را در اختیار مطبوعات و افکار عمومی قرار نمی‌دهد.

 انگلیس (آخرین کشور)
قبلا نمایندگان مجلس درخصوص برخی از جرائم ازجمله فساد اقتصادی مصونیت داشتند، اما از سال 2005 با تصویب قانونی، مصونیت اقتصادی لغو و برای نمایندگان مجرم، مجازات نقدی و آب خنک خوردن تا هفت سال درنظر گرفته شد.