چندی پیش نیز قتل آنلاین با بازی او در اکران بود. فیلمی که در ایام نوروز روی آنتن رفت. او در جشنواره بیستوپنجم با فیلم بچههای ابدی به کارگردانی پوران درخشنده حضور داشت.
کارگردانی که حسینی قبلا هم در شمعی در باد با او همکاری کرده بود. حسینی در مورد حضورش در بچههای ابدی میگوید:فضای این کار با فیلم شمعی در باد فرق دارد.
قصه کودک عقبمانده ذهنی است که برادرش در شرف ازدواج است و سر دو راهی مانده که به نامزدش بگوید یا نه؟ غافل از اینکه همسرش به راحتی با این موضوع کنار میآید و حتی به خود او نیز کمک میکند تا با مسئله او کنار بیاید و او را مانند یک انسان کامل فرض کند، اما متأسفانه شرایط اجتماعی و نگاههای متفاوت مردم جامعه بر سر راه آنها مشکلاتی را ایجاد میکند.
نقش برادر این پسربچه را من بازی میکنم و الهام حمیدی نقش همسر من را. آن چیزی که در این فیلم برای من جالب بود، بازی مقابل کودکی که دچار بیماری عقبماندگی ذهنی است که در اصطلاح پزشکی به آن «منگول» میگویند. تجربه خوبی بود و امیدوارم بتواند در اکران موفق شود.
- این روزها کمتردر تلویزیون، شاید هم در عرصه بازیگری هستید. چرا؟
نه اینکه دوست نداشته باشم، خب، شرایطش مهیا نشده است، من از تجربهکردن لذت میبرم. به نظرم حضور در تلویزیون و بازی در یک سریال یک ماراتن است.
شما ممکن است در یک فیلم در عرض90 دقیقه یا 100 دقیقه همه کار انجام دهید و کل این زمان بین 30 تا 40 روز است اما در یک سریال 7 ماه باید یک شیوه را حفظ کنید و این شرایط در اجرا، رادیو و مجریگری هم میتواند به شما کمک کند. به نظر من هر کاری که عامل تجربهکردن برای هر فردی باشد، میتواند عاملی برای پیشرفت او باشد.
- الان با این توصیف چرا مجدداً به سراغ اجرا نمیآیید تا به گفته خودتان یک پیشرفت دیگری را در این عرصه رقم بزنید؟
این قضیه فرقی نمیکند، یعنی نسبی است. ممکن است شرایطی پیش بیاید که کسی بخواهد برنامهای بسازد و قرار است در آن برنامه حرف تازهای مطرح شود و این خیلی خوب است که یک مجری بتواند با مخاطبانش ارتباط خوبی بگیرد، پس چه دلیلی دارد که من آن را انجام ندهم...
- پس چه دلیلی دارد که انجام ندهید؟!
من نمیتوانم خودم را محدود کنم به اینکه حتماً باید در این لاین یا فضا حرکت کنم، به نظر من اگر یک بازیگر حتی طراحی یاد بگیرد، کاریکاتور بیاموزد و نقاشی هم کند، میتواند به عنوان یک بازیگر موفق باشد.
- برای فیلم واکنش پنجم نامزد دریافت جایزه فیلم فجر شدید. با توجه به نقشی که در آن فیلم داشتید خودتان تعجب نکردید؟!
چرا اتفاقاً با خودم میگفتم من که کاری نکردم! نقش مجید در آن فیلم، دیالوگ چندانی نداشت، فقط یک ناظر و یک روایتگر بود، اما بعد متوجه شدم که اتفاقاً چون در آن نقش فارغ بودم، بیشتر توانستم به آن نزدیک شوم.
- فکر کنم به جای کلمه فارغ بودن اگر غرقشدن را بگذارید بهتر است، اصطلاحی که شاید خیلیها قبولش ندارند، مثلاً رضا کیانیان هم در جلسه معرفی کتابش گفت، این امر ممکن نیست.
نمیشود معنا نداشته باشد، به نظرم تقریباً این اتفاق در تئاتر میافتد.
- یعنی در سینما و تلویزیون نمیشود، منظور حرف رضا کیانیان این بود که بازیگر متوجه هست که دارد چه میکند، پس غرق نمیشود؟
نمیشود، به نظرم بخش خودآگاه و ناخودآگاه ما باید همزمان به کمک بازیگر بیاید، بخش خودآگاه کمک میکند که حواس ما در خدمت تکنیک ما باشد. یعنی مواظب نور باشیم، سر میزانسن بایستیم و...
- بخش ناخودآگاه چه میکند، مثلاً در قتل آنلاین؟
این بخش زیر سایه بخش خودآگاه فعالیت دارد و آن بخش شکل رل را به خودش میگیرد. به نظرم در آن هنگام آدم دو نفر است. مثلاً من شهاب هستم و حواسم به نوع همکاریام در تیم ولی از طرفی دیگر شهاب نیستم و مثل این فیلم کیوان هستم و آدمهای دیگر لحظات را ثبت میکنند، آن وقت اینها را به بخش ناخودآگاه ذهنم میسپارم.
- بالاخره شما موافقید که بازیگر غرق شود یا خیر؟
نمیشود کاملاً غرق شد، مگر اینکه بازیگری اوقات تنهایی خودش را هم در نقش سپری کند و هنگام ارتباط با دیگران بگوید که ببخشید من دارم در یک نقش غرق میشوم. نمیتوانم به شما جواب بدهم... که این هم امکان ندارد.
- مثلاً قتل آنلاین؛ قصهاش، نقش کوتاه و یا تیم همکار شما را جذب کرد؟
وقتی میگویند قصه در انتخاب، مهمترین عامل است، درست است. مثل یک رمانی که شما درگیر آن میشوید و دیگر متوجه دیگران نیستید. به نظرم این همان غرق شدن است.
یعنی ما با عالم رویاگونه درگیر هستیم و در آن عالم هر چه تمرکز بیشتری داشته باشیم، ریتم حرکتی و بازی ما یکدستتر است. اصطلاحاً به آن تمرکز روی موضع میگویند که من در قتل آنلاین به آن رسیدم.
- فیلمنامه قتل آنلاین برای 2 سال قبل از ساختهشدن آن فیلم بود، آیا شما فیلمنامه اولیه را خوانده بودید؟
بله، سال اول قبل از ساخت این فیلم این کار به من پیشنهاد شد.
- همین نقش را قرار بود داشته باشید؟
نه، من نقش دستیار پلیس را داشتم که نقش آن را هاشمپور بازی میکرد، اما فیلمنامه نظر من را جلب نکرد ولی برای بار دوم و بعد از بازنویسی، حس کردم پختهتر شده است و حالا جا دارد که درباره آن بیشتر فکر کنم.
- حالا صادقانه بگویید اگر زمان بیشتری داشتید باز هم این نقش کوتاه را بازی میکردید؟
بله، مهم کاری است که نقش در قصه میکند. یک وقت نیاز هست در قصهای محرکی وجود داشته باشد و حکم استارت را داشته باشد. نه اینکه متر بگذاریم و ببینیم چقدر نقش کوتاه است چقدر بلند. ضمن اینکه من به نقشهای مکمل علاقهمند هستم و حس میکنم جای کار بیشتری دارد و مسئولیت سنگین رل اول را ندارد.
- چرا؟ یعنی شما از عهده ایفای نقش اول برنمیآیید؟
خب، در نقشهای اول بازی کردم مثل الهه زیگورات و... اما شاید برای یک نقش اولی که بتواند از اول تا آخر مخاطب را با خودش همراه کند، هنوز زود است. به عنوان مثال هامون متکی به بازی خسرو شکیبایی بود، آن قدر تسلط و ظرافت در بازی شکیبایی بود که تماشاگر دلش نمیآمد لحظهای او را رها کند.
- اما نقش شما در قتل آنلاین در سکانس پایانی گرهگشایی میشود. هر چند که تماشاگر از اواسط فیلم متوجه میشود قاتل چه کسی است؟
اتفاقاً همه میگویند از اواسط فیلم همه متوجه میشوند که قاتل شهاب حسینی است. در صورتی که به خدا من قاتل نیستم، کیوان قاتل بود، برای من حتی کشتن یک سوسک سخت است.
- راستی حالا نقش آن قاتل که من نام اسپایدرمن را روی آن میگذارم، شما بازی کردید؟
چرا اسپایدرمن؟! خب، استفاده از سیاهی یک استفاده المانی است که فضای ظلمت و تاریکی بیشتر نمایان شود، آن قاتل که نقش آن را یکی از دوستان پشت صحنه بازی کرد، اگر لباس دیگری داشت ملموس جلوه نمیکرد.
- چرا خودتان نقش قاتل را بازی نکردید؟
به دو دلیل؛ یکی اینکه به اندازه کافی وقت نداشتیم و فقط باید صحنههای مربوط به کیوان را میگرفتیم. از طرفی خودم هم مایل به عملی شدن این ماجرا نبودم.
- در هر حال ممکن است در قتل آنلاین یا در هر کار دیگری، نقش یک نفر بیشتر به چشم بیاید مثل نقش شما در شمعی در باد.
اگر از من بپرسند میگویم سختترین کار دنیا قضاوت است، چون با سینمایی که ما داریم و شرایط سختی که وجود دارد، زحمت هر گروهی قابل ارزش است و کمبودها در همه کارها هست.