ما نیز در این پرونده سعی کردهایم که علاوه بر بررسی تحلیلهای موجود پیرامون این بحث به بازخوانی نگاههای متفکران سیاسی در رابطه با مذاکره ایران و آمریکا بپردازیم.
33سال پیش در روزی مثل امروز وقتی آفتاب روز 4نوامبر در جهان طلوع کرد، تیتر بیشتر روزنامههای صبح دنیا درباره خبری باورنکردنی بود؛ دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و دیپلماتهای حاضر در ساختمان را به گروگان گرفتند. اگرچه رابطه ایران انقلابی با آمریکا که شاه مخلوع ایران را ولو کوتاه پذیرفته بود از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شکرآب شد ولی قبل از آن هم ماجرای کودتای آمریکایی 28مردادسال1332 در ذهن ایرانیان حک شده بود و برای همین رفت و آمدها به سفارت آمریکا به زعم انقلابیون تا پیش از روز 13آبان 1358 رنگ و بوی خیانت داشت.
تسخیر سفارت، پایانی شد بر رابطهای که امامخمینی(ره) آن را رابطه گرگ و میش تعبیر میکردند و حرکتهای بعدی آمریکا درتداوم دشمنی با ملت ایران گرههای این رابطه را کورتر کرد. حمله نظامی آمریکا به ایران که در طبس ناکام ماند، حمایت از صدام برای تهاجم به خاک کشورمان و شلیک موشک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران اوج این دشمنیهای آشکار بود که خصومت شیطان بزرگ با ملت مسلمان ایران را نشان میداد. اما همپای این رفتارهای خصمانه، لبخندهای دروغینی نیز از سوی آمریکا به ایران زده شد.
از کیک و اسلحهای که مک فارلین به تهران آورد تا خوش و بشهایی که هیات پارلمانی آمریکا با همتایان ایرانی خود در متروپولیتن نیویورک ردوبدل کردند؛ همه نشان از آن داشت که آمریکا تمایل شدیدی به مذاکره با ایران دارد اما مذاکرهای که سایه قدرت این کشور بر آن چیره باشد؛ مذاکرهای که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ابزاری است که آمریکا قصد دارد از آن برای اعمال فشار بر مردم ایران استفاده کند و برای همین است که یخهای اقیانوسی که میان ایران و آمریکا فاصله انداخته هیچگاه آب نمیشود و ماجرا در همان مدار صفردرجه میماند.