ابراهیم متقی * در دوران اول ریاست‌جمهوری اوباما، فعالیت‌های هسته‌ای ایران به‌عنوان یکی از دغدغه‌های راهبردی آمریکا محسوب می‌شد.

گری سیمور به‌عنوان کارگزار اصلی سیاست هسته‌ای آمریکا از زمان ریاست‌جمهوری جورج بوش فعالیت‌های خود را در تیم هسته‌ای باراک اوباما ادامه داده است. شاید بتوان جلوه‌هایی از تغییر و تداوم را در رویکرد امنیتی آمریکا نسبت به فعالیت‌های هسته‌ای ایران در دوران باراک اوباما مشاهده کرد. اوباما همواره تلاش داشته است تا جلوه‌هایی از چندجانبه گرایی را در رابطه با سیاست هسته‌ای آمریکا در برخورد با ایران پیگیری کند. اوباما در نخستین دوره ریاست‌جمهوری خود قطعنامه 1929را علیه ایران تصویب کرد.

رویکرد اوباما معطوف به سیاست مرحله‌ای برای محدودسازی قابلیت راهبردی ایران بوده است. در چنین فرایندی رقیب انتخاباتی وی ایران هسته‌ای را به‌عنوان تهدید اصلی آمریکا معرفی می‌کرد؛ رویکردی که با سیاست‌های راهبردی ایالات متحده فاصله زیادی داشت. در دوران جدید ریاست‌جمهوری اوباما این سؤال مطرح می‌شود که آمریکا از چه رویکردی در ارتباط با فعالیت هسته‌ای ایران بهره‌می‌گیرد؟

آیا چندجانبه‌گرایی در برخورد با سیاست هسته‌ای ایران را ادامه خواهد داد یا اینکه از گزینه دیگری در این ارتباط بهره می‌گیرد؟ تمامی واقعیت‌های راهبردی آمریکا نشان می‌دهد که ایالات متحده در دومین دوره ریاست‌جمهوری اوباما نیز از سیاست مرحله‌ای برای محدودسازی قابلیت راهبردی ایران استفاده می‌کند. شاید بتوان این موضوع را مورد توجه قرار داد که چندجانبه گرایی بخشی از سیاست امنیتی آمریکا در دوران جدید است. باراک اوباما توانست محدودیت‌های قابل توجهی را برای محدودسازی توانمندی راهبردی ایران ایجاد کند. سیاست تحریم، آثار خود را روی اقتصاد اجتماعی ایران به جا گذاشته است. تورم یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های جامعه ایران خواهد بود. بنابراین رویکرد اوباما در آینده سیاست هسته‌ای را باید ادامه محدودیت‌های راهبردی دانست.

به موازات فرایندهای معطوف به چندجانبه گرایی در سیاست هسته‌ای آمریکا می‌توان گزینه مذاکره مستقیم را نیز مورد توجه قرار داد. این رویکرد در اواسط اکتبر 2012و در دوران هیجانات انتخاباتی آمریکا توسط نیویورک‌تایمز مطرح شد. اگرچه کاخ‌سفید صحت این ادعا را انکار کرد اما هیچ توضیحی درباره چگونگی تعامل با ایران در قالب دیپلماسی هسته‌ای بیان نداشته است. طبیعی است که چنین رویکردی جلوه‌هایی از ابهام را درباره آینده مذاکرات مستقیم هسته‌ای به‌وجود آورده است.

نگرش عمومی باراک اوباما در ارتباط با سیاست هسته‌ای ایران در قالب مقابله با تسلیحات هسته‌ای شکل گرفته است. این امر با نگرش ایران که تولید سلاح هسته‌ای را حرام می‌داند هماهنگی دارد. ایران نه‌تنها سیاست راستی آزمایی هسته‌ای را مورد پذیرش قرار داده بلکه بر ضرورت تداوم سیاست معطوف به خلع سلاح هسته‌ای در خاورمیانه تأکید داشته است.

ایران بر این اعتقاد است که رژیم صهیونیستی هسته‌ای تهدیدی برای صلح و ثبات منطقه‌ای است. از همه مهم‌تر اینکه اگر یک کشور در وضعیت هسته‌ای قرار داشته باشد، پیامدهای اغواکننده‌ای برای سایر کشورها ایجاد می‌کند؛ رویکردی که والتز آن را ضرورت موازنه هسته‌ای در سطح منطقه‌ای دانست. با توجه به چنین فرایندی دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 5+1دور از ذهن نخواهد بود. خاطره مذاکره استانبول برای ایران و کشورهای گروه 5+1 امید معطوف به آینده نگری را به همراه داشته است.

بنابراین، این امکان وجود دارد که روند مذاکرات هسته‌ای در استانبول ادامه پیدا کند. طبیعی است که ایران پیشنهادهای مثبتی در ارتباط با پیشبرد فرایند دیپلماسی هسته‌ای ارائه داده است. اگر ایران می‌بایست انعطاف بیشتری در ارتباط با آژانس و گروه 5+1 نشان دهد، طبیعی است که کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا نیز می‌بایست تحریم‌های یکجانبه‌خود را ملغی کنند. چندجانبه گرایی در روند مدیریت فعالیت هسته‌ای ایران در شرایطی از اهمیت و مطلوبیت برخوردار است که نوعی رویکرد مبتنی بر انعطاف متقابل را ایجاد کند. مشارکت راهبردی بدون انعطاف موفقیت چندانی برای سیاست هسته‌ای اوباما در برخورد با ایران ایجاد نخواهد کرد.

* مدیرگروه سیاسی دانشگاه تهران

 

منبع: همشهری آنلاین