به بهانه هفته سلامت، با دکتر شیرین احمدنیا، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در این باره به گفتوگو نشستیم
او در دانشگاه علامه طباطبایی به صورت تخصصی درسهای جامعهشناسی پزشکی و سلامت، جمعیت و تنظیم خانواده و نیز درس بهداشت زن را در مقطع کارشناسی ارشد تدریس میکند.
تحقیقات دکتر شیرین احمدنیا عمدتاً در زمینه سلامت زنان، اشتغال زنان، فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی (ICT-s )، و ارزشها و نگرشهای جوانان با گرایشهای نزدیک به بهداشت و سلامت بوده است.
- خیلی از رشتههای تحصیلی در ایران بیشتر جنبه دکوری دارند و همانقدر به کار سیاستگذاران و برنامهریزان امور کشوری میآید که گلدانهای مرغی لب تاقچه خانه مادربزرگهامان! این اتفاق بد درباره رشتههای پژوهشی و تحقیقی خیلی محتملتر است. جامعهشناسی پزشکی چهقدر به چنین وضعیتی در ایران دچار است؟
- تعداد جامعه شناسان پزشکی در سطح دکتری در کشور ما بسیار محدود است و شاید مجموعاً به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد. بنابر این حتی در سطح دانشگاه آشنایی زیادی با این رشته و کاربرد آن در ایران وجود ندارد.
استفاده مؤثر از خدمات یا مشاورههای جامعهشناسان پزشکی هم قاعدتاً به همین دلیل میتوانسته محدودتر از آنی باشد که در غیر اینصورت میبود. در حالیکه کاربرد جامعه شناسی پزشکی سابقهای طولانی در کشورهای اروپایی و ایالات متحده دارد و اتفاقاً به جنبههای کاربردی آن در کشورهای صنعتی بیشتر توجه شده و میشود.
با توجه به این که تمایل بیشتری در کشورهای غربی به سمت میانرشتهای شدن فعالیتهای علمی و تحقیقاتی وجود داشته و دارد زمینه همکاری بیشتر جامعهشناسان پزشکی با محققین سایر رشتهها در جهت حل مشکلات اجتماعی یا معضلات بهداشتی در آن جوامع فراهم میشود.
تجربههای مختصر در زمینه همکاری میانرشتهای را من در ایران هم شاهد بودهام. به عنوان مثال سمیناری میان رشتهای در زمینه مسئله سقط جنین در ایران در سال 1382 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه برگزار شد که من و همکارانم از رشتههایی چون جامعه شناسی، روانشناسی، پزشکی زنان، اخلاق پزشکی، حقوق و نیز صاحب نظران فقه در آن حضور و مشارکت خوبی داشتند.
- چه پیشنهادی میتوان برای بهبود یافتن این رابطه گسسته میان پژوهشگران و سیاستگذاران و برنامهریزان در میان گذاشت؟
- به نظرم این نیازمند این است که مسئولین کشور علاقهمندی بیشتری برای آشنایی و نیز جلب همکاری و مشاوره کارشناسی صاحبنظران رشتههای مختلف منجمله جامعهشناسان پزشکی یا شاخههای مرتبط مثل روانشناسان پزشکی یا مردمشناسان پزشکی و نظایر آن نشان دهند و از همکاری مؤثر آنان برخوردار شوند.
- شما از اساتیدی هستید که وبلاگ دارید و اینطور که از محتوای وبلاگ شما برمیآید، به عنوان یک استاد دانشگاه توانستهاید اعتماد دانشجویانتان را برای مطرحکردن سؤالهای نگو و حرفهایی که در خطقرمزهایی اجتماعی و تابوهای سنتی قرار میگیرند، جلب کنید و بهاینترتیب در مواردی به آنان کمک کنید که شاید جای دیگری نتوانند دربارهاش از کسی مشورت بگیرند.
- به هر حال وبلاگ عرصهای است که شرایط بینابینیای میان عرصه خصوصی و غیر رسمیتر و عرصه عمومی و رسمیتر برقرار میکند. من فکر میکنم با استفاده از همین ویژگی توانستهام تا حدی خلأ موجود را در این زمینه از بین ببرم و به نیازهای موجود پاسخ دهم.
همانطور که شما اشاره کردید بسیاری از افراد با مواجه شدن با لحن غیر رسمی من در متن وبلاگم برای طرح سؤالهایی که در فضای غیرمجازی سخت و گاه غیرممکن است اقدام میکنند.
من هم بنا به مناسبت گاه آنها را به شکلی که برای دیگران هم تا حدی آموزنده باشد در وبلاگ پاسخ میدهم. نکته این جاست که صحبت از برخی روابط پیرامون روابط جنسی همچنان در جامعه ما به اصطلاح جامعهشناسی آن نوعی تابو تلقی میشود، یعنی چیزی که افراد اکراه دارند از صحبت پیرامون آن و از طرح آن احتراز میکنند.
در عین حال مسکوت گذاشتن آن به دلیل حساسیت و اهمیت آن در حفظ سلامت افراد جامعه، مسئولین را ناگزیر از پرداختن به آن میکند به جهت پیشگیری از تبعات منفی بهداشتی و اجتماعی غیرقابل جبرانی که میتواند در غیر اینصورت به بار آید. به عنوان مثال، شیوع ایدز در بسیاری از جوامع مستقیماً و عمدتاً مرتبط با رفتارهای سوءجنسی است.
چنانچه به نوجوانان و جوانان آگاهیهای لازم در جهت حفظ حریم و رعایت رفتارهای بهداشتی ایمن داده نشود به سادگی در معرض ابتلا به ویروس اچ آی وی و در نهایت بیماری ایدز قرار میگیرند.
همین واقعیت ساده، مسئولیت سنگینی را متوجه مسئولین جامعه میکند که تمام امکانات آموزش رسمی و امکانات رسانهای را در جهت آموزش و آگاهی بخشی در زمینه مورد نظر برای افراد جامعه فراهم کنند. در همین ارتباط فعالیت و همکاری جامعه شناسان پزشکی و یا کارشناسان بهداشت عمومی میتواند مفید و موثر واقع شود.
- اتفاقا درمورد وبلاگتان سؤال کردم که به همین نکته برسم. فکر میکنید رودربایستی عمومیای که به نظر میرسد جامعه ایران دچارش است، چقدر در ناموثرنگهداشتن سیاستهای ارتقای سطح سلامت مقصر بوده است؟
- اتفاقاً عرصه بهداشت و سلامت عرصهای است که ایران را با تصویر مطلوبی در سطح جهان معرفی کرده است. اتخاذ برخی روشها و سیاستها در عرصه بهداشت و سلامت (در چارچوب فعالیتهای وزارت بهداشت نظیر تاسیس خانههای بهداشت روستایی و تربیت و بکارگیری بهورزان در سطح روستاهای کشور، یا ارائه خدمات بهداشتی در سطح شهرها) منجر به ارتقای شاخصهای بهداشتی ایران ظرف مدت زمان نسبتاً کوتاهی شده.
مثلاً در زمینه افزایش میزان استفاده از روشهای پیشگیری از بارداریهای ناخواسته، یا کاهش شاخص مرگ و میر مادران، یا افزایش امید به زندگی، یا کاهش قابل توجه میزان باروری کل، یا کاهش شاخص مرگ و میر کودکان ما دستاوردهای چشمگیری را در سطح کشور خودمان ملاحظه میکنیم.
- به عنوان یک جامعهشناس پزشکی، فکر میکنید که آیا رودربایستیای که در جامعه گاه از آن به «حیا» هم تعبیر میشود، فایدهای داشته باشد یا فقط کارکرد منفی دارد؟
- حساسیتهای موجود در میان مردم در ارتباط با مسکوت گذاشتن مسائل مرتبط با بهداشت جنسی مسئلهای عرفی و فرهنگی است. اما به تدریج ما نیاز داریم تا بنا به اهمیت و حساسیت موضوع نسبت به تغییر ارزشها و هنجارها در جهت ارتقای سلامت و بهداشت افراد جامعه تلاش کنیم.
همانطور که میدانید یکی از بهترین اقداماتی که در سالهای گذشته در سطح دانشگاهها صورت گرفته گنجاندن واحدهای درسی تحت عنوان جمعیت و تنظیم خانواده است که طی آن از سویی به مسئله کنترل رشد جمعیت و میزان موالید به شکل آگاهانه در جهت بهبود بهداشت باروری پرداخته شده و از سوی دیگر بهداشت تناسلی و کاربرد روشهای پیشگیری از بارداریهای ناخواسته آموزش داده میشود.
با اینحال این آموزش صرفاً برای دانشجویان فراهم میشود. آموزش بهداشت جنسی در سطح مدارس هنوز در سطح وسیع عملی نشده است اما ما میدانیم که در اکثر کشورهای غربی این آموزشها در سطح دبیرستان برای نوجوانان فراهم میشود، یعنی در حول و حوش سنین بلوغ. زمانی که بیشترین کنجکاوی در میان نوجوانان در این زمینه برای ایشان مطرح است و اتفاقاً سنینی است که بیشترین احتمال درگیر شدن آنها در روابط ناایمن و آسیبپذیری در نتیجه ناآگاهی برایشان وجود دارد.
در نتیجه این شرایط آنها به جای اینکه از منابع قابل اطمینان مانند کتابهای درسی یا معلمان یا پزشکان و یا والدین اطلاعات خود را در زمینه تحولات بلوغ کسب کنند به منابع گمراه کننده مانند محصولات فرهنگی حاوی هرزه نگاری روی میآورند و یا از دوستان همسال خود پاسخهای نامناسبی دریافت میکنند که خود نتایج سوئی ببارمیآورد.
- هرچه میگذرد، دولتهای توسعهیافتهتر میل بیشتر به واگذار کردن اختیارات و وظایفشان به نهادی مدنی و غیردولتی نشان میدهند. هرچند میتوان گفت نظام فربه دولتی در ایران هنوز میل چندانی به این تفویض وظایف نشان نداده، اما شاید بتوان گفت یکی از زمینههایی که نهادهای مدنی ایرانی در آن فعالتر و موفقتر بودهاند، سلامت عمومی بوده. نقش نهادهای اجتماعی را در بهبود وضع بهداشت و سلامت جامعه ایرانی چهقدر مهم میدانید؟ در این باره نمونههای موفقی هم سراغ دارید؟
- خوشبختانه تا آنجا که من در جریان هستم برخی سازمانهای غیر دولتی در زمینه بهداشت باروری یا آگاهی رسانی در مورد بیماریهایی مثل سرطان و نیز در ارتباط با مقابله با ایدز خیلی خوب عمل کردهاند. به نظرم چنانچه فرصتهای بهتر و بیشتری با سازماندهی بهتر برای گسترش فعالیتهای آنها و حتی همکاری میان ایشان و نهادهای دولتی فراهم شود امید بیشتری به ارتقای شرایط بهداشتی در سطح کل کشور بوجود خواهد آمد.