تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۲:۰۳

لبنان در آتش کینه و دشمنی دیرینه صهیونیسم می سوزد و هر روز و شام زنان و کودکان بی دفاع و مظلوم در شعله های خشم افسارگسیخته دولت اسرائیل قربانی می شوند و این داستان کهنه و حاصل اشغال فلسطین به دست صهیونیست ها و هم مرزی با کشوری تاریخی و متمدن همچون لبنان است.

ماهیت وجودی اسرائیل را برخی از اندیشمندان و مصلحان در چندین دهه قبل تبیین کرده اند، از آن جمله امام موسی صدر در سال ۱۹۶۷ هنگامی که فتنه اسرائیل برای چندمین بار برپا شده بود فریاد کشید و از اهداف صهیونیسم بین الملل پرده برداشت و آینده منطقه را تصویر کرد و وظایف و الزامات مقاومت و رویارویی با صهیونیست ها را یاد آور شد.

امروز که سرتاسر خاک لبنان با گلوله ها و بمب ها و خمپاره ها مجروح شده است، پنداری صحبت های امام موسی صدر در ۴۰ سال قبل توصیف همین امروز و همین الآن و همین لبنان است.

در سفر امام موسی صدر در سال ۱۹۶۷به کشورهای آفریقایی و دیدار با مهاجران لبنانی ساکن آفریقا، جنگ موسوم به جنگ حزیران در گرفت. امام از سفر خود بازگشت و این بیانیه را صادر کرد:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

.... و تنها جسم های ما از میدان نبرد دور بود، میدان مقدسی که خاک آن با خون های پاک عجین شده و صخره هایش از فریادهای مجروحان گداخته است. جبهه  ها و پیرامون آنها را ارواح مطمئنه و خرسند فرا گرفته است، عرصه ای که از دسیسه  ها و خیانت ها و جنایت های تاریخ خبر می  دهد و امروز و در این زمانه از ظلم و کشتار و نژادپرستیِ کینه  توزانه سخن می  گوید، عرصه ای که آخرین فصل از افسانه خودآزاری و شکنجه یهود، برای مظلوم نمایی و جلب ترحمِ بیشتر در آن رقم می  خورد.

این همان میدانی است که از ماهیت حقیقی مردمی پرده برمی  دارد که خود را امّت برگزیده خداوند می خوانند. این میدان بیانگر همان علّتی است که در تاریخ، بشریت را واداشته تا از تشکیل دولت و کیان یهود، قومی که بر آنان مهر ذلّت و خواری زده شد، جلوگیری کنند.

آری، همگی به نیکی دریافته بودیم که شرافت انسانی در کشور ما آماج خطر قرار گرفته و زندگی ما و فرزندانمان در گرو نتایج این مبارزه است. بلکه همه ما در منطقه خاورمیانه عربی، اعم از مسلمان و مسیحی، قربانی توطئه پستِ نژادپرستیِ صهیونیستی شده  ایم، که تمدن مادی غرب نیز او را در این راه یاری می دهد، تمدنی که دستاوردها و نتایجش برای پدید آورندگان آن و دیگران به بدبختی بزرگی تبدیل خواهد شد.

پس ما در برابر این پدیده گیج  کننده ایستادگی کردیم، چرا که می  دانستیم تمدن در شرق، به مفهومی که ما آن را به جهانیان عرضه کرده بودیم، عبارت است از تمدنی انسانی و حق مدار و آئینی پایدار، نه روا داشتن ظلم و ستم در حق بشر، استعمار مردم، بهره برداری انحصاری از مواهب جهان، تحقیر انسان، تبعیض نژادی و لوث کردن حقایق به اسم تمدن و به بهانه حمایت از حقوق بشر.

 ما در برابر این پدیده رعب آور ایستادیم. ایستادیم تا ثابت کنیم یگانه راه ما ادامه مقاومت در این جنگ است و پیروزی حقیقی، بی هیچ شک و تردید، از آن ماست. زیرا در نزد هر مردمی اراده حیات راه پیروزی است، هرچند که این راه از نقطه ای کوچک آغاز شود. پس چرا ما که از عظیم ترین توان های جغرافیایی، اقتصادی و بشری برخورداریم و اصیل ترین مواریث اخلاقی، انسانی و روحی را در اختیار داریم، چنین نباشیم؟ ما باید مقاومت و ایستادگی کنیم.

 ما امروز در برابر تجاوز دشمن و طرح های تجاوزکارانه و دشمنی های او و حس زیاده طلبی  اش قرار گرفته ایم. گویی او از جهان غرب «هل من مزید» می  طلبد و برای تسلای مادرانِ فرزند از دست داده و مجروحان و معلولان، خوش  رقصی می کند.

در برابر تبلیغات روزنامه ها، رادیوها، تحلیلگران و وسایل ارتباط جمعی و حتی در برابر اروپا و آمریکا و در برابر سکوت مرگبار وجدان جهانی پیش از رویداد جنگ، در هنگامه جنگ و پس از آن، که در موضع  گیری جهان و در هیأت سازمان ملل متحد و غیر آن به ظهور رسیده و در برابر روح خودخواهی حاکم بر جهان کنونی باید بایستیم. یکی از تحلیلگران، در اوایل جنگ، از این خودخواهی آشکار تعبیر افشاکننده ای ارائه کرد: «اسرائیل فرزند یگانه جهان، در خطر است.»

اکنون، در برابر همه این واقعیت های انکارناپذیرِ مبهوت  کننده، برماست که با اتخاذ یک موضع تاریخ ساز، با همه تاب و توان و برای پاسداری از شرف، حیثیت و آینده کشور و نسل های آینده و نیز ایفای رسالت تاریخی و امانتی که بر دوش ما نهاده شده، ایستادگی کنیم.

۱. باید بزرگی و گستردگی این خطر را در زمان حال و آینده به خوبی احساس کنیم و قدرت ها را بشناسیم و نقاط ضعف آنها را دریابیم و پیش خود چنین فرض کنیم که دولت اسرائیل در حقیقت سربازخانه صهیونیسم و همپیمانان آن در جهان است، تا بتوانیم بدین گونه با جرأت و عزمی راسخ با این واقعیت روبه رو گردیم.

۲. باید به خود اطمینان داشته باشیم و اصالت و شخصیت خود را بشناسیم تا از قید استعمار فکری رهایی یابیم.

۳. باید صفوف خود را یکی کنیم و بحث درباره حکومت و رهبری ها و احزاب و دسته ها و مذاهب و دیگر اختلافات خود را، اگرچه اساسی هم باشند، به بعد از پیروزی موکول کنیم.

۴. عمل مخلصانه و بی  سروصدا باید به دور از هرگونه سوداگری و تجارت پیشگی صورت پذیرد. در این راه باید همه امکانات اقتصادی و توانمندی های انسانی خود را بدون هیچ کم  وکاستی به کار گیریم.

۵. تنها به خداوند اطمینان داشته باشیم و بدانیم که تنها به سوی او باز می گردیم، زیرا خداوند خود از مؤمنان دفاع می  کند، اما با این حال، او سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود سرنوشت خویش را دگرگون سازند. باید در تلاش های دایم و پیوسته تنها به او اتکا کنیم و از هر فرصت و امکانی،بی هیچ قید و شرطی، بهره برداری کنیم.

۶. مرد و زن و پیر و جوان باید از آمادگی تمام و کمالِ روحی و جسمی در برابر دشمن برخوردار شوند تا در برابر حوادث ناگهانی استوار باشند. دشمن هیچ عهد و پیمانی را رعایت نمی کند و به هیچ چیز پایبند نیست و ارزش های انسانی را پاس نمی دارد. پس بر مردم واجب است که برای دفاع شهری و دوره های آموزش نظامی آمادگی داشته باشند، تا مبادا زیر بار ذلت و بیچارگی قد خم کنند، یا همچون بردگان از معرکه بگریزند.

۷. ما از دولت می خواهیم که ارتش را با سلاح های جنگی مدرن مجهز کند و حتی اگر لازم شود بودجه های عمرانی خود را در این راه به کار اندازد؛ چرا که بقای وطن، اساس هر فعالیت عمرانی یا فرهنگی یا اقتصادی و یا اجتماعی محسوب می شود. مردم نیز در راه مسلح کردن ارتش به تسلیحات نو و کامل، به هر طریقی، ایثار و فداکاری خواهند کرد.

برادرانم، تعقیب این خط مشی، برای رسیدن به هدف، مسأله ای سیاسی نیست، بلکه امری دینی و انسانی و شرافتمندانه به حساب می  آید، مسأله مبارزه حق بر ضد باطل است، دفاع از ارزش های انسانی در برابر ارزش های مادی و استعماری است.

غرض از این جنگ تنها اشغال میهن ما نیست، بلکه در اصل هدفِ برپاکنندگان این جنگ مقابله با تمدن و الگوها و ارزش های معنوی، روحی، اخلاقی و شرافت انسانی ما و بلکه جهانیان است. پس باید برخیزیم و همه توش و توان خود را به کار گیریم و به حمایت از حق و عدالت در راه مبارزه برضد ظلم و ظالمان گام نهیم و برای دفاع از پاک ترین مقدساتمان و از سرزمینی که خداوند آن را مبارک ساخته برخیزیم و خدای را یار و یاور باشیم.

 باید منافع شخصی و اختلاف نظرهای خود را برای رسیدن به این هدف والا فراموش کنیم و با همتی دلاورانه، که برگرفته از اراده الهی است، و تنها با اتکا به وعده او، که هیچ گاه خلف وعده نمی کند، پیروزی را برای خود محقق سازیم که هم او فرمود:

وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لِیَسْتَخلِفَنَّهُمْ فِی الاَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لِیُمَکِّنَنَّ لهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً یَعبُدُونَنی لا یُشرکُونَ بی شَیئاً وَ مَن کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الفاسِقُونَ وَ اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّکوةَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرحَمُونَ لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مُعجِزینَ فِی الاَرض وَ مَأوهُمُ النّارُ وَ لَبِئسَ المَصیرُ (۲۴: ۵۵-۵۷)

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد. و دینشان را - که خود برایشان پسندیده است - استوار سازد. و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می  پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی کنند. و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرمانند. و نماز بگزارید و زکات بدهید و از پیامبر اطاعت کنید، باشد که بر شما رحمت آورند. مپندار که کافران می  توانند در این سرزمین به جایی بگریزند. جایگاهشان جهنم است و چه بد سرانجامی است.

به نقل از کتاب «نای و نی» از مجموعه «در قلمرو اندیشه امام موسی صدر»
صفحه ۳۷۳ تا ۳۷۹
ترجمه شادروان علی حجتی کرمانی