نخستین فیلم او به نام داستان برانکسی در سال 1993 با تحسین منتقدان مواجه شد اما فیلم با وجود بازی خوب او در نقش اصلی در گیشه موفق نبود. فیلم تازه دنیرو گرچه از بازی خود او بهره نمیبرد ولی چند هنرپیشه مطرح سینمایی از جمله متدیمون و آنجلینا جولی در آن حضور دارند.
دنیرو که زمانی در انتخاب فیلمهایش وسواس عجیبی داشت و عمدتاً با مارتین اسکورسیزی همکاری میکرد در این اواخر سالیانه 2 تا 3 فیلم داشته و حتی در چند نقش کمدی هم حاضر شده است. اکنون در 64 سالگی، دنیرو عمده وقت خود را در شرکت فیلمسازیاش تریبکا پروداکشنز میگذراند و جشنوارهای برای فیلمهای مستقل را نیز به همین نام برگزار میکند.
اما در جایگاه بازیگری با سابقه حضور در برخی از بهترین فیلمهای سه دهه قبل، دنیرو تنها براندو را به عنوان رقیب احتمالیاش در کسب عنوان بهترین هنرپیشه تمامی دوران دارد.
* چرا بسیاری از شخصیتهای شما در فیلمهایتان با مخاطبان بویژه مردان جوان ارتباط خوبی برقرار کرده است؟
- دقیقاً نمیدانم منظور شما کدام شخصیتهاست.
* شخصیتهایی مثل جک لاموتا، تراویس بیکل و جانی بوی!
- شاید به خاطر حسادت، انزوا و عدم کارآیی اجتماعیشان باشد که اغلب جوانان به نوعی با این خصوصیات در ارتباط هستند.
* گریتگراهام (هم بازی شما در فیلم تعارفات از برایان دپالما) گفته که روزی همراه شما با اتومبیلی در شهر گشت میزد، و شما او را مجبور کردهاید که اتومبیل را پارک کرده و به تماشای یک دعوای خیابانی بروید!
- اینگونه اتفاقات در نیویورک زیاد رخ میدهد ولی به نظر من در چنین مواقعی باید کاری انجام داد و مانع ادامه درگیری شد.
* پس شما هنوز هم زمانی که همراه خانواده بیرون میروید، سایرین را با دقت برانداز میکنید و در رفتار آنها دقیق میشوید؟
- دقیقاً همینطور است چون من به حرکات سایرین بویژه زمانی که به رستوران میروم، دقت میکنم. در فیلم نگهبان خوب هم صحنهای وجود داشت که بعد از فیلم حذف شد. در این صحنه شخصیت متدیمون در پشت میز نشسته و از دوست ناشنوایش میخواهد تا با استفاده از لبخوانی بگوید که دیگران در پشت میزها چه میگویند و این چیزی است که گاهی اوقات کنجکاوی را در کافهها و رستورانها جلب میکند.
* در گذشته هم بسیاری از کاراکترهای شما با استفاده از میمیک صورت احساسات خودشان را بیان میکردند و کمتر از دیالوگ بهره میگرفتند!
- البته در فیلم نگهبان خوب هم این مسئله رعایت شده است. در این فیلم هم من سعی کردم تا حتیالامکان دیالوگهای اضافی را از فیلم حذف کنم چون معتقد بودم تماشاچی نیازی به شنیدن آنها ندارد. بخشی از این پروسه در زمان بازبینی فیلمنامه و بخشی دیگر در اتاق تدوین حذف شد.
* فکر میکنم بخشی از این قضیه به خودتان برمیگردد چون در اکثر فیلمهایتان با تکیه بر دیالوگها نمیتوانستید خودتان را به تماشاچی معرفی کنید.
- شاید اینطور باشد چون معتقدم که شخصیت نبایستی خودش را صرفاً از طریق کلام به تماشاچی معرفی کند مگر اینکه ماهیت اصلی شخصیت براساس دیالوگهایش با سایرین مشخص شود درست مثل قهرمانهای فیلمهای تارانتینو.
* آیا بازی در برخی نقشها هنوز هم شما را هیجانزده میکند؟
- هیجان بازیگری هرگز از بین نمیرود بویژه زمانی که شما سکانس مهمی در فیلم داشته باشید و سعی میکنید که کار را در همان برداشتهای اول به شکل مطلوبی به اتمام برسانید و البته کار را هم خراب نکرده باشید.
* آیا هنوز هم برای برخی نقشها خود را آماده میکنید؟ برای مثال در شکارچی گوزن شما مدتی را با کارگران ریختهگری گذرانده بودید!
- برای آن فیلم من مدتی را با خانواده آنها زندگی کردم تا بتوانم هر چه بیشتر به حس آنها نزدیک شوم. البته آن شرایط توسط مایلک چمپینو مهیا شد و فیلمنامه هم فوقالعاده بود.
* اگر بازی در فیلم نیویورک، نیویورک هماکنون به شما پیشنهاد میشد، برای بازی در نقشی جیمی دویلر آیا حاضر به یادگیری ساکسیفون بودید؟
- در شرایط فعلی نه البته من شرایط دیگر برای این نقش را میپذیرفتم ولی یادگیری نواختن ساز به زمان زیادی احتیاج دارد که متأسفانه من اکنون امکانش را ندارم. البته هر چه سن شما بالاتر میرود شما بهتر میتوانید برای پروژههای بعدیتان تصمیمگیری کنید چون انرژی شما محدودتر از گذشته شده و بایستی آن را به شکل متمرکز برای یک فیلم خاص صرف کنید.
زمانی که جوانتر بودم، تمام روز را برای پیدا کردن پاسخ برخی سؤالات در صحنه میماندم. شاید این شیوه خوبی بود و به نوع خودش میتوانست مزایایی داشته باشد ولی این چیزی نبود که من نیاز مبرم به آن داشته باشم و شاید میشد آن زمان را به شکل بهتری صرف کرد.
* چرا بازی در فیلمهایی چون راکی و بولونیکل و شوتایم را پذیرفتید؟
- در این فیلمها به من خوش میگذشت و تفریح خوبی برایم محسوب میشد!
*به نظر میرسد شما سختگیری گذشته را در مورد نقشهایتان ندارید؟
- بله چندان قضیه را جدی نمیگیرم.
* شرایط 10 سال گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا روزهای بدی هم داشتهاید؟
- طبیعی است که فراز و نشیبهایی وجود داشته ولی از نظر من شکستها چندان اهمیتی ندارد و بلکه باید به آینده نگاه کرد و کارها را به پیش برد و نباید شکایت کرد.
* آیا ساخت نگهبان خوب بازتاب بیشتری نسبت به فیلمهایی داشت که همچنان در آنها بازی میکنید؟
- نگهبان خوب دومین فیلم من بود و من برای ساخت آن شرایط دشواری را پذیرفتم و از لحاظ مالی به شدت در مضیقه بودم.
* آیا برای ساخت فیلم از توصیههای مارتین اسکورسیزی هم استفاده کردید؟
- ما فیلم را چند بار به اتفاق دیدیم و چند نکتهای که او اشاره داشت، در فیلم رعایت شده است.
* آیا قرار نبود در فیلم مردگان نقش نیکلسون به شما واگذار شود؟
- خیلی دوست داشتم آن نقش را داشته باشم ولی این امکان وجود نداشت چون من در مرحله پیشتولید فیلم نگهبان خوب بودم و فرصتی برای بازی در آن فیلم نداشتم. من تلاش کردم تا برنامهها به نحوی باشد که این امکان به وجود آید ولی موفق نشدم جزو «مردگان» باشم.
* آیا در آینده با مارتین اسکورسیزی و دی کاپریو فیلم مشترکی خواهید داشت؟
- قطعاً از این امکان استقبال میکنم. در حال حاضر من، اریکراث و مارتین اسکورسیزی برروی فیلمنامهای کار میکنیم و سعی داریم تا آن را به مرحله تولید برسانیم. لئوناردو هنرپیشه خوبی است که سه فیلم با مارتین اسکورسیزی داشته و همان احساسی را نسبت به او دارد که من در دهههای گذشته داشتم.
* درمیان دیگر بازیگران جوان، چه کسانی میتوانند دنیرو، نیکلسون و یا پاچینو جوان باشند؟
- ادی ردمین هنرپیشه انگلیسی فیلم نگهبان خوب فوقالعاده است. جودلار هم هنرپیشه خوبی است و البته شونپن و مت دیمون هم بازیگری را بسیار جدی گرفتهاند.
* پس از اکران چندین فیلم کمدی، اکثر علاقمندان از تواناییتان در این ژانر متعجب شدند ولی توجه نداشتند که شما در اواخر دهه 1960 هم در چند کمدی از دپالما حضور داشتید؟
- من از بازی در فیلمهای ملاقات با فاکرها و این را تحلیل کن لذت بردم. البته بازی در کمدیهایی از این دست آسان نیست و کمدیها هم مشکلات خود را دارند.
* در بین فیلمهایی که ظرف 20 سال گذشته داشتید، کدام فیلم را بیشتر میپسندید؟
- من در مقامی نیستم که در این زمینه قضاوت کنم و نمیتوانم پاسخی برای این سؤال داشته باشم.
منبع : توتال فیلم