در حالی که نه پرزیدنت بوش و نه دیک چنی معاون او در پی شرکت در انتخابات بعدی نیستند و قرار نیست که دوباره انتخاب شوند و از سوی دیگر هیچ کاندیدایی هم از جناح جمهوریخواه از اقبال پیروزی در انتخابات برخوردار نیست، کاخ سفید مستقل از تحولات روزانه سیاسی در بخش سیاست خارجی عمل میکند.
بوش ماموریت خود را حفاظت از امنیت مردم آمریکا تعریف میکند و متقاعد شده است که این ماموریت مستلزم تعهد مداوم و بیوقفه در عراق است. با این استدلال او در برابر هرگونه فشار از سوی کنگره و منتقدان دیگر همچون جورج تنت رئیس سابق سیا مقاومت میکند.
تنت در کتاب جدیدش نوشتهاست، « به طور کلی بوش کنگره را به بازی نمیگیرد و آن را بازیگر مشروعی نمیداند.»
دموکراتها هم که فکر میکنند به خاطر مخالفت با جنگ از حمایت زیادی در میان مردم آمریکا برخوردار هستند نیاز و دلیلی برای سازش و کنار آمدن با کاخ سفید نمیبینند. نتیجه این شده است که به جای وحدت نظر، زمان و توان دو طرف فقط برای رویارویی در برابر هم تلف میشود.
بحران عراق اکنون توجه همه مقامات درجه اول در واشنگتن را به خود جلب کرده و در این میان موضوع ایران دیگر مانند گذشته با حرارت دنبال نمیشود. مقامات آمریکایی میگویند به دستیابی به توافق با ایران بر سر برنامه هستهای امیدوارند و حتی مقدمات تماس مستقیم کاندولیزا رایس وزیر خارجه با همتایان ایرانیاش فراهم شده است.
در رابطه با هند توافقنامه غیرنظامی هستهای میان واشنگتن با دهلی به مشکل برخورده است. هنوز امیدواری برای رسیدن به توافق در این باره وجود دارد اما کاخ سفید به کمک و همکاری کنگره نیازمند است.
در محافل سیاسی هم شنیده میشود که کالین پاول وزیر خارجه سابق این روزها به عنوان مشاور امور خارجی سناتور باراک اوباما نامزد انتخاباتی دموکراتها فعالیت میکند.
جنگ در واشنگتن
هر روز از دامنه کسانی در واشنگتن که فکر میکنند استراتژی کنونی پرزیدنت بوش با موفقیت محسوسی همراه خواهد بود، کاسته میشود. حامیان متعهد جنگ عراق در نهادهایی مانند موسسه امریکن اینترپرایز همچنان به کار خود ادامه میدهند اما دیگر استدلالهای آنها هم تاثیر مثبتی برای پنتاگون ندارد.
رابرت گیتس وزیر دفاع و دریادار ویلیام فالون فرماندهی مرکزی آمریکا اما به اندازه ژنرال دیوید پتراس فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق به اوضاع خوشبین نیستند. رابطه شخصی میان فالون و پتراس رو به و خامت است و پتراس به دلیل تمایلش به کمک به بوش در اجرای استراتژی که به گفته منتقدان به ارتش آمریکا لطمه میزند، در پنتاگون محبوبیت و اعتبار خود را از دست داده است.
از سوی دیگر گیتس اعتماد چندانی به رهبری سیاسی عراق به ویژه به نوری مالکی نخست وزیر، ندارد. عبارتی که این روزها بارها و بارها شنیده میشود این است که شرایط بدتری در راه است. بعد از تابستان و وقتی نتایج طرح افزایش نیرو به طور رسمی مورد ارزیابی قرار گیرد، تازه بحران آغاز میشود.
با توجه به این شرایط، رهبران حزب جمهوریخواه از گیتس میخواهند به عنوان میانجی میان کاخ سفید و کنگره عمل کند و روند کاهش نیروهای نظامی آمریکا در عراق را به موقع و تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در سال 2008 آغاز کند.
در کنار همه این بحثها درباره تاکتیکهای نظامی، کارشناسان نفتی به دولت توصیه میکنند که فشار خود به دولت عراق برای دسترسی به منابع نفتی را کاهش دهد. این کارشناسان نگران هستند که طرفداری بیش از حد قانون جدید نفتی عراق از طرفهای خارجی باعث نابود شدن و بیاثر شدن این قانون شود.
یکی از این کارشناسان در این باره میگوید، به دولت هشدار میدهیم که ممکن است شرایط عراق مانند روسیه شود. یعنی با وجود سرمایهگذاری سنگین آمریکا در منابع نفتی عراق در حال حاضر، وقتی کشور از شرایط ضعف بیرون بیاید همه نیروهای خارجی از بخش نفتی بیرون رانده شوند.
منبع: the swoop.net