ولی یک جلسه خصوصی با محمدرضا یزدانیخرم کاری کرد که او دوبنده را از تنش دربیاورد و به جایش کت و شلوار بپوشد. او در عرض یک چشم به هم زدن سرمربی تیم ملی کشتی آزاد ایران شد و یکجوری رسما از تشک خداحافظی کرد. حالا جای او کنار تشک است.
همین شهر 10 سال قبل، اولین جایی بود که در آن سرمربی جوان امروز، کشتیگیر جوانتری بود که برای اولینبار میخواست در مسابقات جهانی بزرگسالان کشتی بگیرد. بعد از 70 سفر به عنوان کشتیگیر، شهر کراسنویارسک، اولین جایی شد که او سرمربیگری تیم ملی را برعهده گرفت. توی هواپیما مثل همیشه کتاب میخواند.
امیر گنجی که سرش را عقب کشید، عنوان کتابی که حیدری به دست گرفته بود را دیدم: شامگاه بتان! حتی داریوش آشوری و علی عبداللهی که مترجمان نیچه هستند هم، توی هواپیما «تحلیل اخلاقیات میانمایگان در جوامع مسیحی» را مطالعه نمیکنند. حیدری است دیگر! همیشه تند میرود! عشقش کشیده با سنگینترین کتابهای فلسفی زورآزمایی کند! بچه زورآباد کرج، میانهای با همفکری ندارد.
یادتان هست زمانی که کشتی میگرفت، در تایم استراحت همان وسط تشک میایستاد و برزگر که کنار تشک منتظرش ایستاده بود را بور میکرد؟ چشمهای حیدری را ببین؛ مأیوسانه سطرها را نگاه میکند.
کاش قبل از اینکه از نیچه منزجر شود، فصل کوتاه «درباره جنگاوران» کتاب «چنین گفت زرتشت» را بخواند: «شما چندان بزرگ نیستید که نفرت را نشناسید، پس چندان بزرگ باشید که از داشتن آن شرمسار نباشید!». حیدری یاد گرفته تمام خواستههایش را با تیپ، اندام ستبر و برق چشمهایش پیش ببرد.
سهم پهلوان شیکپوش ما از کل آثار نیچه، لذتی است که در پس مطالعه همان فصل 3 صفحهای برایش کنار گذاشته شده و دیگر هیچ!
او حریف شامگاه بتان نیست؛ کتاب 200 گرمی، بازوهای تنومند مرد 110کیلوگرمی را از کار انداخت چون در سومین ساعت پرواز، چند هزار متر بالاتر از جنگلهای بیکران روسیه در خوابی عمیق فرو رفته بود! کوچینگ حیدری در کراسنویارسک عالی بود. کنار تشک هرگز داد نزد.
گاهی خندید تا کشتیگیرش را هم بخنداند. در 2 دقیقة فعال مسابقه، گاهی بیشتر از 5 کلمه دستور نداد؛ از آن بیشترش را حرف اضافه میدانست. در 30ثانیه استراحت هم به جای هوار کشیدن، در چند کلمه مواضع تایم بعدی را برای شاگردش ترسیم میکرد. اما وقتی فینال را به روسیه باختیم، بدجوری عصبانی شده بود.
- طوری نشده، مگر انتظار داشتی روسیه را ببریم؟
ببین! سرمربی روسها جامبولات تدیف است. وقتی من قهرمان جهان میشدم، او حذف میشد. الان چطور میتوانم طاقت بیاورم که تیمش مقابل تیم من برنده شود و او دست دور کمر بیندازد و بخندد.
- عادت میکنی.
هرگز! تیمی میسازم که خندیدن از یاد تدیف برود.
- بچهها میگویند چقدر خوب است که حیدری در کنار تشک جیغ جیغو نیست.
خوبی از خودشان است. هرکس همپای من حرکت نکند، ساکش را میدهم دستش از اردو برود دنبال زندگیاش! آقای یزدانی باخته، میگوید آماده نیستم. مگر ورزش حرفهای همهاش آمادگی است؟ پس سهم وجود و شعور و اراده خود کشتیگیر چه میشود؟ آنهم برای کشتیگیر استثناییای مثل یزدانی! آقای حبیبی هم راحت گرفت خوابید. چند نفر هیچ پیشرفتی نکردهاند! من درجازدن شاگردانم را تحمل نمی کنم.
- این که شد حرف تمام مربیان جهان در تمام رشتههای ورزشی!
حرفهای تازهای هم دارم. من اهمیتی برای مدال آسیایی و بینالمللی قائل نیستم. فقط کسانی در قالب تمرینات حیدری دوام میآورند که به آقایی در جهان و المپیک فکر کنند. فشار تمرینات 2 برابر خواهد شد، هر کس نتوانست خدا نگهدار!
- تجارت و رستوران چه میشود؟
برای تیم ملی، ذهنم را که نمیتوانم دوپاره کنم. کار اقتصادی را هم محول کردهام به دوستان. در عوض نظم را در تیم ملی نهادینه میکنم. وقتم را برای کسانی که حرف گوش ندهند تلف نخواهم کرد. با گنجی فقط یک ساعت کار کردم، دیدید چه انتقامی از لاوال آمریکایی گرفت؟ این بچهها خوب هستند اما از آن طرف اگر هزار نفر از زیر کار در بروند، انگیزه و حوصلهاش را دارم که به هزار و یکمین نفر میدان بدهم.
- میگویی همه باید کیفیت کشتی خودشان را ارتقا بدهند، در عین حال الان مراد محمدی قهرمان جهان است و مرد سال ورزش هم شده. او همین که شرایط خودش را حفظ کند کافی نیست؟
من خودم قهرمان جهان شدهام و میدانم که حفظ عنوان قهرمانی چقدر سختتر از کسب آن است. حالا همه حریفان خارجی برای مراد برنامه دارند؛ مخصوصا کوبا، روسیه و اوکراین. اتفاقا او بیشتر از بقیه باید زحمت بکشد تا فاصله خودش با رقبای مغلوب را حفظ کند . مسیری که یک قهرمان جهان طی کرده، حتما مسیر صحیحی بوده و بقیه هم میتوانند با اطمینان آن مسیر را طی کنند. هر چند در گذشته مواردی بوده که خود آن قهرمان از خط خارج شده و زده به خاکی.
- پارسال رضا یزدانی پدیده تیم ملی بود؛ امسال چطور؟
پیشبینی نمیکنم. همه این شانس را دارند که بجنگند و خودشان را در حد یک پدیده نشان بدهند. فعلا که یک ماه از سال گذشته، مهدی تقوی شروع خوبی داشته؛ تیغدار و با جسارت است.
- اگر تیم حیدری نتیجه نگیرد، چقدر احتمال هست که پای فیلا را بکشد وسط؟
نفوذ به بدنه فدراسیون جهانی کار سختی نیست. خودتان دیدید که در کراسنویارسک مقامات فیلا چه برخوردی با من داشتند. الان روسیه و جمهوریهای استقلال یافته نفوذ فراوانی روی این ارگان دارند، چون از خرج کردن مضایقه نمیکنند. اما فیلا فقط به کسب درآمد فکر نمیکند. آنها به متفکر هم نیاز دارند. روسها نمیتوانند در این زمینه همپای خرج کردنشان فیلا را تغذیه کنند. این حفرهای است که همیشه امکان نفوذ به فیلا را برای ایران محفوظ نگه میدارد.
- مثل سایر کشتیگیران ممتاز ایرانی، قصد نداری جایی کاندیدا شوی؟
یعنی چی؟ متوجه نشدم.
- مجلسی، شورای شهری...؟
نه!
- الان میگویی نه، اما فکر میکنم بزنی زیرش و حضورت در تیم ملی موقت باشد!
این مشکل فکر خودت است. البته پیشبینی دقیق آینده که میسر نیست. خودم تا همین یک ماه قبل تصور میکردم تا المپیک کشتی خواهم گرفت. حالا که سرمربی تیم ملی هستم، تفکراتم فقط پیرامون مسائل تیم ملی خواهد بود؛ مثلا رفع مشکل بچهها در گارد گرفتن، برطرف کردن معضل حرکات اضافی دستها و...
- برزگر مدیر تیم ملی است و سرمربی هم زیرمجموعهاش به حساب میآید. یکی از مربیان میگفت حیدری هرگز فراموش نخواهد کرد که برزگر برای وادار کردن حیدری به خداحافظی از دنیای قهرمانی، در تلویزیون با کنایه او را با علی دایی مقایسه کرد.
نمیخواهم به تفسیر دیگران از حرف و حدیثها فکر کنم. اگر قرار بود هر کسی در چهارچوب روابطش با اطرافیان، در گذشته کندوکاو کند که سنگ روی سنگ بند نمیشد! باید پذیرفت که آقای برزگر عقیدهاش را گفته. با اطمینان میگویم که دوستیها یا کدورتهای به جا مانده از گذشته هیچ تأثیری بر نحوه هدایت تیم ملی توسط من نخواهد گذاشت.
- راستی در مراسم سالگرد برادران پورزند، مایلیکهن آمد طرفت و باهات صحبت کرد، یادت هست چی گفت؟
حرف خاصی نزد. تبریک گفت.
سرمربیان برتر تاریخ کشتی ایران
صائیم بیک آریکان از ترکیه، اولین سر مربی تاریخ تیم ملی است. روشهای تمرینیاش کاملا با زورزدنهای رایج گود زورخانهای منافات داشت.
حبیبالله بلور، بزرگترین مربی تاریخ کشتی ایران است. اولین طلاهای المپیکی ورزش کشور با درایت او صید شد؛ بزرگمردی که حافظ شاهنامه فردوسی بود. رحمتاله غفوریان که الان در آسایشگاه سالمندان است، عبدالله موحد را به دنیای کشتی تقدیم کرد. علی غفاری در دهه 60 میلادی از نامآورترین مربیان دنیای کشتی بود. بعد از او بود که نزول کشتی ایران آغاز شد.
منصور برزگر هرگز با تیم ملی، قهرمان جهان نشد. اما به هر حال 30 سال زمامداری، ورود او به این فهرست را توجیه میکند. زمانی که او سرمربی تیم ملی شد، یوپ دروال در آلمان، حشمت مهاجرانی در ایران، رینوس میشل در هلند، انزو بیرزوت در ایتالیا و سزار منوتی در آرژانتین، سرمربی تیمهای ملی فوتبال بودند! طبیعی است که هیچ کسی از جایگزینی حیدری بهتزده نشود.
ناکامیهای حیدری
16 سال قبل در 51 کیلوگرم آموزشگاههای کشور حذف شد. سال 71 در 65 کیلو، سوم شد. علیرضا از رده سنی نوجوانان خاطرهای جز ناکامی ندارد. سال بعد هم در 68 کیلو از دور مسابقات کشوری کنار رفت. سر فصلهای ذیل هم بارزترین ناکامیهای او در ابعاد بینالمللی هستند:
المپیک 2000 سیدنی (ششم)
مسابقات جهانی 2001 صوفیا (شانزدهم)
مسابقات جهانی 2005 گوانگ ژو (پنجم)
گئورگیگوگشلیدزه و الدارکورتانیدزه (گرجستان) هر کدام 3 بار حیدری را بردهاند. لس گاچز (آمریکا)، یالچین اوزدمیر (ترکیه) و ماگومدابراگیموف (ازبکستان) هم 2 بار.
بهزاد ذکری، حمید وقت دوست، فیضالله خانی، فرزاد هلالی، پژمان درستکار، رضاشاه منصوری، فردین معصومی و... از جمله رقبای ایرانیاش هستند که بر او غلبه کردهاند.
رکوردهای بینالمللی
حیدری با 3 طلا در بازیهای آسیایی، رکوردی در تاریخ این بازیها به جا گذاشته. حیدری غیر از مدالهای ثبتشده در جدول بالا، 5بار در مسابقات سمبلیک جام جهانی شرکت کرده که 4 مرتبهاش در آمریکا بوده.
علیرضا حیدری 7بارهم درمشهد (2بار)، تهران (2 بار)، ساری، تنکابن و قزوین قهرمان جام تختی شده که این هم رکوردی در تاریخ جام تختی است. او اولینبار در 18 سالگی (سال 73 در شیراز)، از جام تختی مدال گرفت که رنگ آن با شکست مقابل یالچین اوزدمیر (ترکیه) برنزی شد.