شیوا حریری: برف‌های سبلان که آب شود، آبشار‌ها و رودخانه‌ها که پرآب شود، آب در دشت جاری می‌شود. می‌آید، می‌آید، می‌آید تا می‌رسد به این‌جا، به مشکین‌شهر بر دامنه‌ی سبلان. شهری که نامش در گذشته «خیاو» بوده و می‌گویند خیاو یعنی محل گرد آمدن آب.

 

 

و چه وقت خوبی هم هست برای سفر به  مشکین‌شهر. حالا که دشت‌هایش همه سبز است، باغ‌هایش همه سبز است و همه‌چیز با بهار نسبت دارد.

***

ما هم جاری می‌شویم. از سبلان می‌گذریم به این‌جا می‌رسیم؛ به مشکین‌شهر. امروز به چشمه‌ی آب‌گرم می‌رویم؛ چشمه‌ی شابیل که آبش زلال و شفاف است و ترش‌مزه و بودار یا چشمه‌ی قینرجه که آبش جوشان است و گازدار‌ و آب هرکدام از این‌ها خاصیت‌های زیادی دارد.

فردا می‌رویم گشت‌وگذار به گردشگاه‌های طبیعی؛ به شیروان دره‌سی می‌رویم یا به تماشای رودخانه‌ی قره‌سو. آثار تاریخی هم هست؛ دیو قالاسی و سنگ‌نبشته‌ی ساسانی و مقبره‌ی شیخ حیدر و  قلعه‌ی بربر و قلعه‌ی قهقهه و  کهنه قلعه و...

ما کهنه قلعه را انتخاب می‌کنیم. به دره‌باغ نوروز می‌رویم، کنار رودخانه‌ی خیاوچای. بنای باستانی کهنه قلعه که قدمتش به روزگار شاپور دوم ساسانی می‌رسد. سنگ‌نوشته‌‌ای از آن روزگار به‌جا ‌مانده که نشان می‌دهد این قلعه به دستور حاکم ساسانی این منطقه، نرسه هرمز، در طول شش سال ساخته شده است. این قلعه البته بعدها بارها بازسازی شده است.

کهنه قلعه روزگاری دیوارهای بلندی داشت که از فراز آن همه‌ی دره در دیدرس سربازان بود. برج‌ و باروهای استوار داشت و حجره‌ها و طویله و آخور و امروز چیز زیادی از آن باقی نمانده است. 

***

این صورت‌های بی‌دهان با چشم‌های حیرت‌زده‌ی درشت در این دشت پهناور به چه نگاه می‌کنند؟

ما در شهریری هستیم، روستایی در نزدیکی مشکین‌شهر که قدمتش به دوهزار سال پیش از میلاد می‌رسد.

در این منطقه گورها و غارهای باستانی هست، اما از آن مهم‌تر این سنگ‌افراشت‌هایش است؛ حجاری‌هایی با صورت‌های انسانی که شمشیر به کمر دارند.

***

مشکین‌شهر عسل دارد و باغ دارد؛ باغ‌های انگور و هلو و گیلاس و آلبالو.

الآن که فصلش نیست. اما حتماً تابستان به مشکین‌شهر بر‌گردیم؛ در فصل برداشت میوه.

منبع: همشهری آنلاین