شماها یادتان نمیآید، اما اگر از پدر و مادرهای خود بپرسید برایتان از اتوبوسهای دوطبقهی تهران خواهند گفت. اتوبوسهای دو طبقهی تهران با آن راهپلههای تنگ که از آن بالا و پایین میرفتیم. بلند بود، هم اندازهی چنارها و توتها...
قطار دوطبقه از اسفند سال گذشته در خط تهران- یزد و یزد- کرمان در حال تردد است. تند رو هم هست... اما اگر این قطار که نو و تر و تمیز است؛ وسط بیابانهای یزد بماند و نتواند حرکت کند، دیگر هیجانش را از دست میدهد. میخواهم به یزد بروم و چهارساعتی در بیابان ماندهایم. قطار ایستاده است. شب است و هیچ چیز پیدا نیست. حتیآسمان کویر که میگویند زیباترین آسمان است.
به یزد که میرسیم هشت صبح است. در حالی که باید چهارصبح میرسیدیم. یزد، شهری با خانههای یک طبقه و به ندرت دو طبقه... شهری با خیابانهای خلوت و خانهها و بادگیرهای زیبا. شهری زیبا، با معماریای بینظیر.
در این جا لازم نیست به موزه یا نمایشگاه بروید. کافیاست در کوچه پس کوچههای یزد قدم بزنید و از آثار معماری این شهر لذت ببرید.
با تلفنهمراه که خیلی مجهز نیست عکس میاندازم. برای یادگاری... برای گزارش نه.
متأسفانه خانههای قدیمی یزد در این چند ساله در حال تخریب و ساخت و ساز است و بافت سنتی شهر در حال تغییر... اگر زیر بادگیرها بایستیم، باد خنک میوزد و بسیار خنک میشویم. خانههای گود به جای بادگیر، صاحب سردابه و حوضخانه هستند. حوضخانهها که پله، پله به قعر زمین میروند و مانند یخچالِ خانه از آنها استفاده میشده است. محل نگهداری مواد غذایی و استفاده برای روزهای داغ تابستان. در این شهر، مرتفعترین بادگیر جهان یعنی بادگیر باغ دولت آباد به ارتفاع ۳۳٫۸ متر وجود دارد.
باغ دولت آباد به ما میگوید که میشود بهشتی ساخت در وسط کویر... البته به کمک قنات. ردیف شمعدانیها، بادگیر بلند، حوضها و فوارهها. شیشههای رنگی و ارسیهای بینظیر... این باغ را محمدتقیخان مشهور به خان بزرگ، سرسلسله خانهای یزد، در سالهای 1202تا 1213 هجری قمری؛ یعنی در عرض 11سال ساخته است. او پس از به قدرت رسیدن، قنات دولتآباد را از مهریز به یزد کشید و پس از آن، عمارت باغ دولتآباد را در امتداد آن احداث کرد. این ساختمان، محل اقامت این حاکم مقتدر بود. باغ، مجموعهای از هشتی و بادگیر، بهشت آیین، تالار آیینه، سردر اصلی و سردر جنوبی است. در اینجا مجموعه ای از درختان کاج ، سرو ، گلسرخ ، انار و انگور را میبینیم. میتوان ساعتها در این باغ و عمارت زیبا نشست و به هیچ چیز جز صدای فوارهها گوش نداد.
البته شمعدانیها را همه جا میبینیم.
دور تا دور غرفههای پارچه، سفال و صنایع دستی... این شمعدانیها در کنار این طاقها و دیوارهای خشتی زیبا هستند و فضا را صدچندان زیباتر میکنند. در زندان اسکندریه هم هستند. زندان اسکندر بنای مرموز و عجیبی است. این بنا در محله فهادان واقع شده است. تالاری با طاق بلند در ابتدای ورود به چشم میخورد.
دربارهی طاقهای بلند در معماری خانههای کویر باید بگویم که تهویهی هوا در این خانهها راحتتر انجام میشود. دکتر کاظم ماندگاری دربارهی خانههای یزد میگوید:«خانه باغهای یزد کمک بسزایی به خنک بودن و خنک ماندن هوای شهر و مهار گرمای کویر میکرد.»
مسجد جامعیزد هم بینظیر است. مسجد در قرن ششم هجری ساخته شده است.
نمای ایوان رفیع با مجموعههایی از زیباترین تزیینات کاشی، ایوان، گنبدخانه، کاشی معرق، نقوش اسلیمی، گره چینی... میتوانی ساعتها محو تماشای این مسجد باشی و خسته نشوی.
دکتر وحید قبادیان نوشته است که این گنبد از نوع گنبد ناز است. این نوع گنبد، رایجترین نوع گنبد در ایران بهشمار میآید. گنبد این مسجد به صورت دو پوسته است، یعنی در واقع دو گنبد بر روی هم اجرا شده است. گنبدهای مساجد باید بزرگ باشند و از هر سمت شهر دیده شوند.
در یزد به موزهی آب هم میرویم و آتشکدهی زرتشیتان را هم میبینیم؛ آتشیکه از 1520 سال پیش تا کنون روشن است. شهر یزد، شهر زیلوها، کاشیسازی معرق و ترمه است. شهر سوغاتیهای شیرین: قطاب، باقلوا، پشمک و ارده. شهر بازارهای سنتی؛ طاق گنبدی بازار ترمه فروشها و زرگرها... تازه فرصت نیست که از میبد و اردکان و تفت بگویم.
چهقدر این شهر را دوست دارم... شهری که لازم نیست در آن به موزه یا نمایشگاه بروید! کافی است در آن قدم بزنید!