فریبا رحمانی: خرداد‌ماه امسال شاید متفاوت‌ترین خردادی باشد که صحنه سیاسی کشور آن را تجربه خواهد کرد؛ چراکه قرار است برای نخستین بار دو انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها به‌طور همزمان در کشور برگزار شود.

گرچه انتخابات پارلمان شهری و ریاست‌جمهوری از نظر ماهوی بسیار متفاوت از یکدیگر هستند اما جناح‌بندی‌های سیاسی حاکم بر این دو انتخابات، از فاصله اهمیت آنها می‌کاهد. این‌بار نیز این دو انتخابات دو گروه اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را مقابل یکدیگر قرارداده است اما به‌طور قطع چشم یکی به‌دنبال نتیجه صندوق‌های رأی ریاست‌جمهوری است و چشم دیگری به نام‌هایی که قرار است از صندوق آرای انتخابات شوراها بیرون بیاید. انتخاباتی باعث شده تا اصلاح‌طلبان ناامید از انتخابات ریاست‌جمهوری، حالا به انتخابات پارلمان شهری دلخوش کنند تا شاید بن‌بست رسیدن به پاستور را تبدیل به شاهراهی برای رسیدن به بهشت کنند.

انتخابات شوراها همواره برای اصلاح‌طلبان تداعی‌گر خاطرات تلخی است که برای آنان از سال ۸۱ و به‌دنبال شکست در انتخابات شورای شهر دوم آغاز شده و تا به حال طعم پیروزی را به‌دلیل عدم‌اعتماد عمومی نچشیده‌اند.این در حالی است که خود معتقدند نام شوراهای شهر با اصلاح‌طلبی گره خورده و کرسی‌های مدیریت اجرایی کشور در دست آنان است. انتخابات پیش‌روی شوراها به هر شکلی که رخ دهد در نهایت ۲۰۷‌هزارو۵۸۷ نفر را راهی شوراهای سراسر کشور خواهد کرد؛ کمیتی که نمی‌توان به سادگی از کنار اهمیت آن گذشت. براساس تغییری که مصوبه مجلس شورای اسلامی در قانون انتخابات ایجاد کرد، تنها در پایتخت نمایندگان شورای شهر از ۱۵ نفر به ۳۱ نفر افزایش پیدا کردند؛ تغییری که پیش از تصویب آن از سوی دستگاه قانونگذاری کشور، بسیاری برگزاری همزمان انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری را منتج به تحت‌الشعاع قرار گرفتن انتخابات شوراها و به حاشیه‌رفتن آن عنوان می‌کردند؛ اما به هر روی این قانون کمتر از دو‌ماه دیگر اجرا خواهد شد.

سه دوره متفاوت در پارلمان شهری

روند قدرت‌یابی دو جناح مطرح در کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان در نیمه دو دهه70 و 80 نشان می‌دهد که پله اول موفقیت جناح‌های سیاسی مطرح در کسب مناصب سیاسی و ورود به ارکان نظام از همین انتخابات یعنی انتخابات شهر و روستا آغاز شده است. اصولگرایان زمانی که از تمامی ارکان نظام خارج شدند، قدم نخست را با پیروزی در انتخابات شورای شهر تهران برداشتند و توانستند با پیروزی در انتخابات شورای شهر، زمینه را برای ورود سایر اصولگرایان در دولت و مجلس فراهم سازند و درست زمانی که بین اصولگرایان برای انتخابات شورای شهر سوم اختلاف جدی پیش آمد، حدود نیمی از کرسی‌های این شورا در تهران نصیب رقیب آنان یعنی اصلاح‌طلبان شد.

نخستین دوره این شوراها سال ‌۷۸ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد، یعنی سالی که مجلس و دولت از سوی اصلاح‌طلبان اداره می‌شد. با اینکه اعضای شورای شهر تهران اصلاح‌طلبان بودند، اختلافات ایجاد شده منجر به این شد که تمام اعضای شورا و اعضای اصلی و علی‌‌البدل به شورا بیایند و یکسری نیز خارج شوند. به عقیده بسیاری، بار سیاسی دوره اول شوراهای شهر نسبت به سایر دوره‌ها بیش از اندازه بود. اعضای شورای شهر تهران در دوره اول را رحمت‌الله خسروی، احمد حکیمی‌پور، محمد‌حسین حقیقی، سعید حجاریان، فاطمه جلایی‌پور، محمد ابراهیم اصغرزاده، محمد عطریان‌فر، امیر عابدینی، علیرضا طباطبایی، سیدمنصور رضوی، عباس دوزدوزانی، محمد حسین درودیان، محمد غرضی، غلامرضا فروزش، جمیله کدیور، مرتضی لطفی، عبدالله نوری و صدیقه وسمقی تشکیل می‌دادند.

این سرنوشت بد باعث شد که در دور دوم، استقبال چشمگیری از انتخابات شوراها نشود. در سراسر کشور لیست‌های آبادگران برنده نهایی شد و در شورای تهران نیز ۱۴ نفر از ۱۵ عضو این لیست بودند که در واقع از طیف نزدیک به محمود احمدی‌نژاد محسوب می‌شدند؛ شهرداری که رئیس‌جمهور شدنش را شاید بتوان یکی از دستاوردهای شوراهای شهر و روستا دانست.

شورای شهر دوم از سال 82 تا 86 با ترکیبی کاملا متفاوت پا به میدان گذاشت که نام شخصیت‌های ورزشی، اجتماعی و سیاسی در آن به چشم می‌خورد و در راس همه آنها می‌توان به مهدی چمران، رسول خادم، نسرین سلطان‌خواه، مسعود زریبافان، حبیب کاشانی و امیررضا واعظی آشتیانی اشاره کرد.و در آخر دوره سوم نیز که روزهای پایانی خویش را سپری می‌کند، پارلمانی است متشکل از سه جناح متفاوت؛ اصلاح‎طلبان، حامیان دولت و اصولگرایان که شاید همین تکثر آرا باعث شد شورای سوم به شورایی خاموش تبدیل شود.

اصلاح‌طلبان؛ بیم‌ها و امیدها

حالا امروز چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر نه‌تنها از نظر سیاسی دارای اهمیت دوچندان شده است بلکه رقابت میان دستیابی به کرسی‌های این پارلمان نیز بیش از گذشته شده است؛ شورای شهری که جریان‌های سیاسی برای آن نقشه‌ها دارند و امیدهایشان بعد از پست ریاست‌جمهوری به آن دوخته شده است. اما در اینکه تا چه اندازه انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات شوراها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، اما در این میان اصلاح‌طلبان که پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری را رؤیایی دست نیافتنی برای خود می‌دانند، در تلاش برای دستیابی به صندلی‌های شوراهای شهر هستند؛ چرا که برخلاف ریاست‌جمهوری شوراها را فرصتی مجدد برای حضور در صحنه سیاسی کشور می‌دانند. در واقع هرچند اصلاح‌طلبان به حضوری حداقلی در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌اندیشند اما بی‌شک آنان به انتخابات شورای شهر نگاهی حداقلی نداشته و با افقی بلندتر درصدد حضور فعال در این انتخابات هستند.

آنان خود را صاحبان اصلی انتخابات شورای شهر می‌دانند و برای آن برنامه دارند؛ چراکه معتقدند انتخابات شورای شهر نماد مردم‌سالاری بوده و رهاورد دولت اصلاحات است. از سوی دیگر بومی و منطقه‌ای‌بودن انتخابات شوراها، فضا را برای بهره‌برداری برخی هواداران موجه و خوش‌نام محلی جریان اصلاح‌طلب فراهم خواهد کرد، این در حالی است که وجود تضادها و شرایط نابسامان اردوگاه اصلاح‌طلبان و ناتوانی از بسیج نیروها منجر شده تا نسبت به توانایی آنان برای بسیج سراسری نیروها تردید ایجاد شود. بیش از این اما این طیف سیاسی به رأی‌آوری در پایتخت امید دارد؛ چرا که به گفته معصومه ابتکار، عضو کنونی شورای اسلامی تهران «زمینه‌ پیروزی اصلاح‌طلبان در شهر تهران بسیار زیاد است. با توجه به نتایج انتخاباتی که تا‌کنون برگزار شده و میزان پایین مشارکت در خیلی از بخش‌ها، به‌نظر می‌رسد که رأی تهران مشخص باشد. ما در انتخابات سال88 بیشترین نرخ مشارکت را داشتیم و شهر تهران نظرش را درباره‌ اصولگرایان و رئیس‌جمهور وقت با رأی خود اعلام کرد.» از همین رو است که در این دوره شاهد ثبت‌نام چهره‌های نزدیک به جریان اصلاح‌طلب در انتخابات شوراها بودیم. از سوی دیگر در روزهای اخیر که تب انتخابات شدت بیشتری به‌خود گرفته، اصلاح‌طلبان از برنامه‌هایی سخن می‌گویند که به‌زعم خودشان آنان را پیروز انتخابات خواهد کرد؛ به‌طوری که مباحث مربوط به این‌دوره انتخابات شوراها در چند‌ماه گذشته از محورهای اصلی جلسات برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان، به‌خصوص شورای هماهنگی جبهه‌ اصلاحات بوده است. آنطور که معصومه ابتکار خبر داده است؛ «اصلاح‌طلبان هنوز در ارتباط با این موضوع که لیست خاصی داشته باشند، تصمیم‌گیری قطعی نکرده‌اند. لیست تهران 31نفره است و برهمین اساس اصلاح‌طلبانی که در شهر تهران شاخصه‌های مطلوب مدیریت شهری را دارند، مورد توجه قرار خواهند گرفت.» اما اصلاح‌طلبان از این موضوع غافل مانده‌اند که درصورت عدم‌رای‌آوری در چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، آخرین شانس خود برای بقا در سپهر سیاسی کشور را از دست خواهند داد.

چرا انتخابات شوراها؟


اهمیت این انتخابات از آن جهت است که بسیاری از تحلیلگران پیروزی در آن را دروازه پیروزی برای مجلس و دولت در عرصه سیاسی ایران می‌دانند. عضویت در شورای شهر و روستا با پذیرفتن منصب نمایندگی در مجلس منافاتی ندارد؛ در واقع افراد همزمان که عضو شورای شهر هستند، می‌توانند برای نمایندگی در مجلس شورای اسلامی نیز کاندیدا شوند؛ به‌عبارت دیگر شورای شهر و روستا بستری برای تمرین ورود به سایر عرصه‌های قدرت سیاسی است و از آن جهت که دریچه همکاری با نظام سیاسی به حساب می‌آید، قابل توجه و تأمل است. بر این اساس اصل هفتم قانون اساسی صراحت دارد که شوراهای اسلامی کشور یکی از ارگان‌های تصمیم‌گیری و اداره امور کشورند و اگرچه به لحاظ تصمیمات سازمانی و اداری کشور دارای وظایف خاص خود هستند. اما از نظر قانون اساسی و حق حاکمیت در طراز سایر ارکان حکومتی قرار می‌گیرند و حتی دامنه حکومت آنها به اندازه‌ای است که مسئولان دولتی موظف به رعایت تصمیمات آنها در حدود اختیاراتشان هستند.

همچنین براساس اصل یکصدم قانون اساسی به‌نظر می‌رسد که غرض قانونگذار از وضع اصل یکصدم، توزیع قدرت در نظام‌های اجتماعی، امور اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی و... اگرچه مستقیما سیاسی نیستند و اصولاجدای از امور سیاسی محسوب می‌شوند اما دارای کارکردهای سیاسی نیز می‌تواند باشند. به‌ویژه از آن جهت که این بخش‌ها به‌وجود‌آورنده طیف خاصی هستند که در فرایند اقتدار سیاسی، به‌عنوان منابع قدرت شناخته می‌شوند. قانون اساسی با واگذاری این دسته از امور و فعالیت‌های اجتماعی به شوراها سعی کرده تمرکز منابع قدرت در دست عده‌ای خاص نباشد. همین امر نشان از اهمیت جایگاه شوراهای اسلامی شهر و روستا دارد؛ شورایی که به‌خصوص در دوره چهارم خود می‌تواند برای جناح اصلاح‌طلب سکوی پرتاب یا سقوط باشد.

برچسب‌ها