این موضوع در نشست اخیر موزه دفینه وابسته به بنیاد مستضعفان مطرح شد که به بررسی تاریخ خوشنویسی در ایران پس از اسلام اختصاص داشت.خط و خوشنویسی در ایران باستان چه تفاوتی با آنچه پس از ورود اسلام به ایران در خط و خطنویسی بهعنوان میراث کهن بشری اتفاق افتاد، دارد؟
شهرام امینیان، کارشناس اسناد تاریخی به تاریخچه خط و خوشنویسی در ایران پس از اسلام اشاره میکند و میگوید: در اوایل قرن هفتم میلادی (حدود سال 610)پیامبراسلام(ص) به پیامبری مبعوث شدند و تا سال621 بهصورت پنهان به ترویج اسلام پرداختند. در همین سالها در ایران امپراتوری ساسانی چهارمین دوره حکومتی خود را پشت سر میگذاشت؛ ایرانی که جمعیت بسیار بزرگ متمدن جهان را بهخود اختصاص داده بود و گسترهای از مرزهای شرقی فرات تا مرزهای ترکستان و ارمنستان و گرجستان هم در این دوره در قلمرو فرمانروایی ساسانی بودند.
به گفته وی، ایران ساسانی آن روزگار برخوردار از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بود و کتابخانههای بسیار بزرگی نیز در سرزمین باستانی وجود داشت.امینیان خط اصلی دوران ساسانی را در ایران را پهلوی متاخر خوانده و میافزاید: خط پهلوی ساسانی پس از چند دهه از پایان فرمانروایی ساسانی در ایران رو به اضمحلال رفت.
براساس آنچه شهرام امینیان در سخنان خود پیرامون تاریخ خط و خوشنویسی در ایران پس از اسلام میگوید، حکومت ساسانی طی یک سده بهتدریج رو به اضمحلال رفت.وی به درگیریهای مرزی میان اعراب و ایرانیها از سال636 میلادی و پس از آن تسخیر ایران توسط اعراب اشاره کرد و افزود: عربها ناگهان خود را صاحب کشوری با گستره وسیع امپراتوری (ایران) دیدند اما همین زمان در شبهجزیره نجد از یمن تا استانهای جنوبی عربستان و در مجاورت استان الانبار و بصره، خط عربی کوفی رایج بود و قرنها پیش از آنکه شهرک چند هزار نفری کوفه شناسایی شود این خط در آن گستره رواج داشت.
امینیان با اشاره به مشکلات و نقایص موجود در خط کوفی که یکی از آنها پراکندگی این خط در کشورهای عربی و مشکلات زبانی و نوشتاری آن میان اعراب است گفت: خواندن خط کوفی برای خود اعراب هم مشکل بود. البته اعراب آن دوره از تاریخ مشکلات دیگری نیز داشتند. مثلا آنها معتقد بودند که خواندن و نوشتن کار افراد کندذهن است. به همین دلیل حتی افرادی وجود داشتند که اشعار بسیاری را میتوانستند بسرایند ولی هرگز خواندن و نوشتن نمیدانستند.به گفته امینیان در همین زمانها شیوه نگارش و خطنویسی در اوایل تسلط اعراب بر ایران به شیوه منفصل بود که از آن با عنوان خط کتیبهای نیز نام میبرند. در این شیوه از خطنویسی حروف به یکدیگر نمیچسبند و برای نوشتن و بیان موضوعات مهم تاریخی همچون تاجگذاریها و فرامین مهم و... استفاده میشدند.
به گفته وی، در این شیوه از خطنویسی ایرانیها که بیشتر بر کتیبهنویسیها مشاهده میشود خطنویس حروف باید چنان زیبا به نوشتن بر کتیبهها اقدام میکرد که خوانندگان موضوعات و فرامین مهم را حتی از دور نیز بتوانند بخوانند. بنابراین در این شیوه از خوشنویسی در ایران باستان فاصله سطرها و حرفها از یکدیگر به دقت رعایت میشد. آنطور که این کارشناس آثار خطی مطرح میکند، نوع دیگری از خط در ایران باستان و دوره ساسانی وجود داشت که به آن خط متصل میگفتند. به گفته او این خط بیشتر در مکاتبات اداری و دیوانی کاربرد داشت.
براساس مطالعات انجامشده روی نوشتههای بهجای مانده بر سکههای ساسانی دو نوع خط منفصل و متصل را میتوان در کتیبهها و همچنین بر سکههای باستانی به جای مانده از آن دوران مشاهده کرد.سکههایی که در دوران ساسانی ضرب شدند خط روی آنها کتیبهای بود و در آنها از حروف منفصل استفاده میشد. بعدتر در دوران انوشیروان ساسانی خطوط، متصل شدند.
به گفته این کارشناس اسناد تاریخی، اعرابی که به ایران حملهور شدند ناگهان با ایرانیهایی روبهرو شدند که زبان عربی میدانستند و با چنان تشکیلات وسیعی در امپراتوری ایران مواجه شدند که ترجیح دادند ضرب سکه ساسانی تا مدتی ادامه داشته باشد که تا دوران حکومت بنیامیه سکههای ساسانی به همان شکل ضرب میشد. کارمندان ادارات نیز در این دوران همان افرادی بودند که خط اداری پهلوی میدانستند. براساس آنچه امینیان گفت در دوران بنیامیه نخستین سکههای ضربشده به خط کوفی در ایران مشاهده شدند که شعارها و جملات مقدس اسلامی بر آنها حک شده بود.
ابواسعد بوعلی نخستین فردی بود که حروف کوفی را اعرابگذاری کرد و بعدتر ایرانیها حروف پارسی را نیز وارد این خط کردند و از آن پس دیگر پارسی را میشد به خط عربی نوشت. براساس گفتههای امینیان، در دوران مامون فردی از اهالی بیضا به نام ابنموقع شیرازی شروع به ابداع خطهای مختلف کرد که به نام قلمهای ششگانه شناخته میشوند.
به گفته وی، خط نخست «محقق» بود که با پهنترین نوک قلم نوشته میشد، حروف و کلمات در آن حجیم بودند و زمان زیادی برای نوشتن آن صرف میشد و در زمانی که کاغذ کالایی گرانبها و نایاب بود نوشتن کتاب با این خط بسیار هزینهبر میشد. پس از آن خط «ریحان» آمد و بعد «ثلث» که مادرخطها خوانده میشود. خط ثلث برای نگارش کتیبهها در مساجد و متون قرآنی مورد استفاده قرار میگرفت. در قرنهای بعدی یاقوت مستعصمی و ابنبواب در تکامل خط کوشیدند و خط بعدی که نسخ بود و دارای مهندسی حروف و بسیار زیباست بهوجود آمد. احمد نیریزی سرآمد خطنویسان این دوران است که در قرن دوازدهم آثار زیبایی به نسخ برجای گذاشت. خط بعدی توقیع و بهمعنای امضا بود که بیشتر در دربار مامون رواج داشت و فرامین او به این خط نگاشته میشد. بعدتر در زمان بنیعباس بهدلیل فراوانی مکاتبات خط دیگری وضع شد که سرعت نوشتن آن بیشتر بود و سپس در دربار عثمانی رواج زیادی یافت.
ابنموقع در نیمه نخست قرن چهارم درگذشت و پس از او شاگردانش خط تعلیق را ابداع کردند که خطی زیباست و قلم با رقص بر کاغذ منحنیهایی ایجاد میکند که خط پایانی هر کلمه میشود آغازگر خط بعدی و البته مایه تبختر کاتبان و خوشنویسانی بود که به این شیوه از خطنویسی تسلط داشتند. تا اوایل دوران صفویه بیشتر فرامین با این خط نوشته میشد و بعدتر در اواسط قرن نهم هجری میرعلی تبریزی با تلفیق دو خط نسخ و تعلیق، نستعلیق را آفرید.