تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۰:۴۵

سمیه شرافتی : طبق آمارهایی که در سومین سمینار سلامت روانی دانشجویان ارائه شد، 1/59درصد از دانشجویان، نسبت به دوری از خانواده احساس دلتنگی می کنند(ازدست دادن چتر حمایتی)

بر اساس این تحقیق 2/30درصد از آنها به رشته تحصیلی شان علاقه ندارند، 7/43درصدشان در پذیرش قوانین آموزشی احساس اجبار کرده و آنها را دست وپاگیر تلقی می کنند. شاید علت این امر برمی گردد به اینکه این مقررات و قوانین آموزشی بدون درنظرگرفتن شرایط روحی دانشجویان وضع شده اند. همه این شرایط باعث بروز پرخاشگری و افسردگی دانشجو می شود.

امروز هم- مثل روزهای گذشته- گوشه ای از حیاط دانشکده نشسته بود بدون آنکه کسی بفهمد دردش چیست ! دیگر ناخنی برای جویدن نداشت. بی حوصله و کم حرف، رفت و آمد هم کلاسی هایش را رج می زد. تنها دانشجویان ترم اول نمی توانستند بفهمند که از چه چیزی درد می کشد.

شنیده بود چطور آدم ها- حتی دانشجویان- روان پریش می شوند، اما نمی دانست چطور این اتفاق می افتد تا اینکه یک روز بدون اینکه نصیبی از درس و دانشگاه ببرد، در مرکز مشاوره دانشگاه گزارشی از عدم ثبات در شخصیت و روان پریشی را ضمیمه پرونده اش دید و رفت و برای همیشه از تحصیل انصراف داد!


روان پریشی و ابتلا به دیگر اختلالات روانی، مشکلی است که خیلی از مردم را گرفتار خود می کند و طبعاً دانشجویان هم از این امر مستنثی نیستند. حتی تعداد بسیار زیادی از آنها با انواع و اقسام مشکلات روحی و روانی درگیرند و اگر درمان و راه التیامی برای آنها پیدا نشود، مطمئناً مسئولان با خیل عظیمی از تحصیل کردگان واجد مشکل روحی و روانی مواجه خواهند شد. البته ازدست دادن سلامت روح و روان، نتیجه دانشجوشدن نیست اما این مشکل، چندین مسأله را با خود به همراه دارد:

آینده تقریباً مبهم، مشکلات عمده اقتصادی، نداشتن مهارت های زندگی و عدم فراگیری راه های مقابله با استرس - به خصوص در دانشجویان غیربومی (که این مشکل غیربومی بودن، خود صدها هزار مسأله را به همراه می آورد) و... باعث شده اند که دانشجوی امروز در حالی که چشم انداز روشنی در مقابلش نیست، با سیل عظیمی از اضطراب های درونی مواجه شود که اگر توان و تحمل مقابله با آنها را هم نداشته باشد محکوم به زانو زدن است و ممکن است اینچنین بر تعداد روان پریشان در محیط های علمی افزوده شود.


در حاشیه سومین سمینار بهداشت روانی دانشجویان که در خرداد ماه برگزار شد، مریم رامشت- روانشناس و دبیر اجرایی این همایش- در رابطه با وضعیت بهداشت روانی دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه گفت: ورود به دانشگاه معمولاً با تغییرات زیاد اجتماعی و انسانی همراه است که در کنار این تغییرات پذیرش نقش جدید دانشجو باعث می شود که او احساس کند نیاز به یک تغییر و تحول شناختی اساسی دارد.

طبیعتاً قرارگرفتن در این شرایط، فشارهای روانی و نگرانی هایی را برای دانشجو به همراه می آورد که این استرس ها می توانند عملکرد او را در دانشگاه تحت تأثیر قرار دهند. دوری از خانواده، عدم علاقه به رشته تحصیلی و عدم کفایت امکانات رفاهی دانشگاه ها نیز اغلب باعث افت دانشجویان- چه از لحاظ تحصیلی و چه از لحاظ روانی- می شود .

رامشت با برشمردن دیگر مشکلات دانشجویان- به خصوص دانشجویان غیربومی- گفت: پذیرفته شدن از طرف دیگر دانشجویان در خوابگاه نیز استرس های زیادی را برای فرد به همراه دارد، چون بار فشار پذیرفته شدن از سوی دیگران در زندگی جمعی زیاد است. اضطراب امتحانات نیز علاوه بر خوابگاهی بودن، مشکل عمده ای است؛ چرا که دانشجو می  اندیشد باید در مقابل دیگران ابراز وجود کند و این، خود باعث مبتلاشدن به انواع ترس های مرضی، اضطراب ها، اختلالات روان تنی و ناراحتی های گوارشی یا حتی وسواس می شود .

علاوه بر تمامی این مسائل این نکته از سوی روانشناسان و کارشناسان مسائل اجتماعی نیز تأیید شده است که سلامت روانی ارتباط مستقیمی با وضعیت اقتصادی شخص دارد. این موضوع در مورد دانشجویان به شکل دیگری است.

به این ترتیب که هر چه وضعیت اقتصادی آنها بهتر می شود سلامت و امنیت روحی و روانی آنها نیز بالاتر می رود. همسرگزینی، ازدواج، تشکیل خانواده، روبه روشدن با جنس مخالف و قرارگرفتن در معرض سوءاستفاده های عاطفی و... همه و همه مسائلی هستند که باید با دید بازتری به آنها نگریست.اما دانشگاه در به وجودآوردن این مشکلات چقدر دخیل است؟


رامشت در پاسخ به این پرسش می گوید: دانشگاه در به وجود آوردن این مسائل مسلماً بدون نقش نیست. هر محیط جدیدی انسان را دچار چالش و دگرگونی می کند، ولی بعضی از این مشکلات به گذشته فرد برمی گردد؛ تفاوت های فردی، چگونگی رشد افراد در گذشته و تربیت خانوادگی در انطباق با محیط دانشگاه، مسلماً نقش عمده تری در تطبیق شرایط روحی دانشجویان با محیط جدید دارد.

نوبت قبلی ندارید؟ معذوریم! متأسفانه یکی از مهمترین مسائل یک دانشجو نقطه ضعف هایی است که در مراکز مشاوره دانشجویی وجود دارد. در بسیاری از این دفاتر و مراکز باید نوبت قبلی داشته باشید اما شنیدن دردهای یک دانشجو اگر به روز یا هفته بعد موکول شود شاید خیلی دیر باشد.

 در این شرایط دانشجویان مسأله دار تنها برای ساعتی آرام می گیرند و پس از آن دوباره همان زخم قدیمی سر باز می کند. رامشت ضمن اشاره به اینکه در این مراکز وجود نیروهای متخصص و کارآمد باید تقویت شود می گوید: متأسفانه امروزه در اغلب این مراکز مسئولین و مشاورانی وجود دارند که رشته آنها اصلاً به مشاره ارتباطی ندارد و این، خود اعتماد به این مراکز را از دانشجو سلب می کند.

از طرف دیگر در جامعه ما افراد نسبت به مشکلات روحی و روانی خود مثل بیماری های جسمی اهمیت نمی دهند و آن را به گذر زمان می سپارند؛ در حالی که گذر زمان وضعیت را گاهی بدتر هم می کند. دانشجویان هم در همین جامعه رشد کرده اند و گمان می کنند با مراجعه به این مراکز، انگ بیماربودن به آنها زده می شود .


طبق تحقیقات ارائه شده در سمینار بهداشت روانی دانشجویان، 88درصد از آنها اعتقاد دارند که هر کسی به مشاوره نیاز دارد و 68درصد آنها می گویند ما به مشاوره نیاز داریم ولی شناخت کافی نسبت به این مراکز نداریم و 60درصد آنها مشاوره با دوستان را به مراجعه به این مراکز ترجیح می دهند. این در حالی است که مراکز مشاوره هم هنوز منتظرند که دانشجو به سراغ آنها بیاید.


اینجاست که لزوم تقویت هرچه بیشتر مراکز مشاوره دانشجویی و افزایش تعداد آنها و به کارگیری متخصصینی که در نهایت نخواهند مراجعه کننده خود را با راهنمایی های کلی و با یک جمله انشاءا... مشکلت حل می شود بدرقه کنند، محسوس تر می شود.