سازمان ملل براساس یک گزارش مستند و دقیق اعلام کرد یک دوره طولانی خشکسالی برای مناطق خشک و بیابانی کرهزمین در پیش است. دورهای که چند دهه به طول انجامیده و قطعا به دگرگونی چشمانداز اینگونه مناطق منجر خواهد شد. براساس این گزارش در دهههای پیش رو مناطق مرطوب زمین مرطوبتر و مناطق خشکی مثل ایران باز هم خشکتر خواهند شد. این احتمالا بدترین خبری است که میتوانستهایم بشنویم. 80درصد مساحت کشور ایران خشک، دوسوم آن بیابان و یک پنجم آن بیابان مطلق است. در غالب گستره ایران زیستبومها بسیار شکنندهاند و یکدوره طولانی خشکسالی میتواند تصویر جنوب صحرا و شاخ آفریقا را مقابل چشمانمان قرار دهد: مزارع رها شده، زمینهای تفتیده و سلهبسته، انبوه آوارگان زیستمحیطی و حتی در نهایت شاید اردوگاههایی مثل داداب.
بعد: در دهه 70 ایران یک خشکسالی دورانی را تجربه کرد. یعنی دورهای از خشکسالی که چرخه وقوع آن کمتر از هر 100سال است. تأثیر این نوع خشکسالیها بسیار زیانبار اما در نهایت قابل جبران است. چنانکه دیدیم زندگی به برخی تالابها و عرصههای زیستی فارس، کرمان، هرمزگان و سیستان دوباره برگشت، اگر چه تلفاتی هم داشتیم. مثل تالابهایی که هرگز دوباره زنده نشدند. از ابتدای دهه80 تاکنون بیشتر گستره ایران بارندگی در حد نرمال داشته است. به واقع کابوس دهه 70، 12 سال است که واپس نشسته و اینک شواهد حکایت از آن دارند که این کابوس طی سالیان آینده بسیار مهیبتر به پیش خواهد آمد. از این جهت که تأکید گزارش مذکور بر چند دهه تداوم این خشکسالی است، بر میتابد که ما با یک دوره کم بارش فرادورانی مواجه باشیم. یعنی آنچه چرخه وقوع آن حتی فراتر از سدههاست و در تاریخ ایران بهعنوان سالهای سیاه و قحطی از آنها نام برده شده است. وقوع این کابوس میتواند حتی نیمی از پهنه کشور را با قهقرای برگشتناپذیر روبهرو کند.
سرانجام: ظاهرا توقع بیجایی است که در قال و مقال انتخابات قاطبه مردم بنشینند و با دقت جزئیات یک خبر علمی را بخوانند. اما بهنظر میرسد نهتنها مسئولان مرتبط، بلکه جامعه دانشگاهی و همچنین رسانههای کشور نیز اصلا متوجه اهمیت خبر مذکور نشدهاند. همه ملتهب انتخاباتی هستند که گفته میشود سرنوشت 4سال آینده کشور را رقم میزند. قطعا انتخابات مهم است. اما نباید فراموش کرد که گزارش مذکور تصویری از سرنوشت ما در دستکم 40سال آینده را ارائه کرده است. ایران طاقت خشکسالی بیش از این را ندارد. بیابانها حتی تا لبه شهرهای بزرگ پیش آمدهاند. کابوس بدی است. اما فراموش کردنش و بیتوجهی به آن چاره کار نیست.