اما آیا واقعا رسانهها بیطرف هستند؟ در تمام دنیا رسانهها عموما وابسته به گروههایی هستند که آنها را تغذیه اقتصادی میکنند؛ به همین دلیل بسیاری از رسانهها در دنیا وابسته به گروههای بزرگ چندملیتی و هلدینگهای اقتصادی و تجاری هستند. این هلدینگها در کنار اداره کارخانجات و صنایع یا گروههای صنعتی، چند رسانه صوتی و تصویری یا مکتوب و اینترنتی نیز در اختیار دارند که علاوه بر انتشار اخبار و اطلاعات عمومی، به فکر تبلیغ مشی، برند یا اصول فعالیت آنها نیز هستند.
این رسانهها ممکن است شدیدترین انتقادات را از وضعیت اقتصادی یا مدیریتی جوامع خود بکنند اما به مصداق ضربالمثل چاقویی که دسته خود را نمیبرد، برای خود خطقرمزهایی قائل هستند که لزوما خطقرمزهای قانونی نیستند. خطقرمز این رسانهها، مالکین رسانهها هستند.
پس رسانه اساسا نمیتواند بیطرف باشد. رسانه همواره طرف کسی است که منافعش را تأمین میکند یا مدیرش را تعیین میکند. اما آیا میشود در عین حال که رسانهای بیطرف نیست، واقعگرا و عینیگرا باشد و اعتماد مخاطب را نیز به همراه داشته باشد؟ پاسخ، مثبت است. داشتن رسانهای بیطرف و بیتوجه و غیروابسته به منافع گروههای سیاسی و اقتصادی، امر ایدهآلی است که شاید در مدینه فاضله افلاطون بتوان آن را تصور کرد ولی میتوان رسانهای را تصور کرد که در عین وابستگی به یک گروه سیاسی یا اقتصادی، با رعایت اصول دیگر اخلاق حرفهای رسانهنگاری، در خدمت انتخاب احسن مخاطب در میان اخبار و اطلاعات باشد.
اینگونه رسانهها، سرعت، دقت و صحت در انتشار اطلاعات را اساس کار حرفهای خود قرار میدهند، بین خبر و تحلیل تفکیک قائل میشوند و تحلیلهای خود را به اسم خبر به خورد مخاطب نمیدهند، در انتشار اطلاعات یکسویه عمل نمیکنند و همیشه میکروفون آنها برای همه صاحبان و اصحاب دعوا یا ماجرا باز است. مثلا در پوشش یک رخداد حادثهای مانند زلزله یا سیل و یا تظاهرات خشونتآمیز، دوربین را به همه زوایا میبرند؛ هم دیدگاههای مقامات رسمی را منعکس میکنند و هم دیدگاههای مردم و آسیبدیدگان را و هم دیدگاه کارشناسان را. مشخصه اخبار اینگونه رسانهها چندمنبعیبودن است؛ یعنی هرگز متکلموحده نمیشوند، از عبارات جهتدار و القایی برای طرفین دعوا استفاده نمیکنند، با مخاطب دعوا ندارند و یقه او را نمیگیرند و اجازه میدهند مخاطب خود فکر کند و به نتیجه برسد.
این در حالی است که رسانههای حزبی میخواهند بهزور و با القای جهتگیری خاص، آنچه را مایل هستند به مخاطب بباورانند.
در ماجرای انتخابات نیز رسانهها بهطور منطقی بیطرف نیستند اما میتوان میان رسانهها تفکیک قائل شد؛ رسانههایی که عینیگرا و منصف هستند و همهچیز را سیاه و سفید نمیبینند و رسانههایی که برخورد غیر منصفانه با رخدادها دارند و همهچیز را از دریچه تفکر سیاسی خود مینگرند.
مرز میان این نوع نگرش در رسانهنگاری، قانون باید باشد. قانون است که تعیین میکند چه چیزی باید یا نباید منتشر شود. رسانههای عینیگرا، رسانههایی قانونگرا هستند. اگر قانون ملاک باشد، دانش و آگاهی و سواد اطلاعاتی و رسانهای مردم نیز بالا میرود و آنها قدرت انتخاب احسن را پیدا میکنند.