وقتی بوروسیادورتموند مرحله گروهی فصل قبل لیگ قهرمانان را با تنها یک پیروزی در شش بازی و در رده آخر به پایان برد، بسیاری تصور کردند که شاید غوغایی که درباره این تیم به راه افتاده و آنها را رقیب جدید بزرگان اروپا می‌نامند، بیهوده بوده است.

 زردپوشان، هیجان تازه بوندس‌لیگا محسوب می‌شدند و سبک بازی تماشایی آنها منجر به دو قهرمانی متوالی در آلمان شد. تأثیر آنها در مسابقات داخلی به حدی بود که کارشناسان در آلمان امیدوار بودند توفان تاکتیکی قهرمان جدید به اروپا هم منتقل می‌شود و آنها در مسابقات قاره‌ای می‌توانند به موفقیت برسند. با وجود این فوتبال هجومی این تیم که خط دفاعی رقیبان داخلی را بارها تسلیم کرده بود، در اروپا نتیجه نداد. دو شکست مقابل المپیک مارسی و شکست در زمین المپیاکوی یونان و آرسنال، پایانی تلخ برای آنها در لیگ قهرمانان رقم زد.

دورتموند اما یک فصل بعد و تقریبا با همان بازیکنان، در همان تورنمنت نمایشی رؤیایی داشت و با شکست رقیبان نامدارش شنبه در فینال تمام‌آلمانی باید با بایرن مونیخ روبه‌رو شود؛ تیمی که مثل دورتموند با شایستگی به این مرحله رسیده است. شاگردان جوان یورگن کلوپ در گروه ترسناکی که شامل قهرمان لیگ انگلیس، اسپانیا و هلند بود، توانستند سرگروه شوند و بعد از آن هم با شکست شاختار و برد میلی‌متری مقابل مالاگا به نیمه‌نهایی رسیدند. در بازی رفت این مرحله، دورتموند پیروزی مقتدرانه‌ای مقابل رئال‌مادرید داشت و به لطف همین نتیجه توانست به فینال ومبلی برسد. این دگرگونی مهم شما را با این سؤال روبه‌رو می‌کند که تفاوت آنها در این فصل با فصل قبل چه بود؟

شکی نیست که آنها از اشتباهاتشان درس گرفته‌اند. دورتموند در تعدادی از بازی‌های مرحله گروهی‌اش در فصل 2011-2012، در حالی شکست خورد که باور داشت تیم برتر زمین بوده. در این بازی‌ها آنها مشکل تمام‌کنندگی را همیشه احساس می‌کردند و سبک بازی هجومی دورتموند به رقیبان باتجربه‌تر فرصت می‌داد که در ضدحملات آنها را غافلگیر کنند.

در این فصل، دورتموند بیشتر فوتبالی براساس ضدحملات اجرا کرد. آنها دیگر به‌شدت گذشته حریف را پرس نمی‌کردند تا فضای زیادی به حریف ندهند و دیگر اینکه بتوانند توانشان را برای 90دقیقه حفظ کنند.

دورتموندی‌ها همچنین در این فصل کمتر از حریفشان صاحب توپ بودند. این تیم مثل بوکسوری باتجربه، فشار حریف را پشت سر می‌گذاشت و منتظر بهترین فرصت برای ضربه‌زدن می‌شد. به کمک روبرت لواندوفسکی که در اوج دوران فوتبالش قرار دارد، دورتموند توانست بر ناتوانی‌اش در برابر دروازه حریفان غلبه کند. نباید فراموش کرد که رویارویی با تیم‌های پرستاره‌ای مثل منچسترسیتی، رئال‌مادرید و آژاکس چقدر برای بازیکنان این تیم الهام‌بخش بود. آنها بدون اینکه از شهرت این حریفان بترسند، توانستند خودشان را مقابل این تیم‌ها محک بزنند و با جوانان مستعدی مثل ماریو گوتزه و مارکو رویس از این آزمون‌های سخت سربلند خارج شوند.

پیشروی دورتموند در اروپا اما برای آنها بدون هزینه نبود. پس از دو سال قهرمانی متوالی در آلمان، آنها قهرمانی بوندس‌لیگا را به بایرن‌مونیخ واگذار کردند. دست آنها حتی به جام حذفی آلمان هم نرسید و قهرمان این جام با رویارویی بایرن‌مونیخ و اشتوتگارت مشخص می‌شود. البته دورتموند مثل بایرن، نیمکتی قوی برای مبارزه در سه جبهه ندارد. کلوپ و دستیارانش هم با آگاهی از این موضوع، ترجیح دادند که روی لیگ قهرمانان و تثبیت موقعیت خودشان در میان رقبای اروپایی تمرکز کنند. این استراتژی نتیجه داد و باشگاه در آستانه پایانی رؤیایی قرار دارد.