مسعود شعاری موسیقی را از 13 سالگی با سنتور و بعد با سه تار شروع کرد.
بخشهایی از ردیف تار را با محمدرضا لطفی آموخت و از سال 1367 نزد حسین علیزاده، علی اصغر بهاری، مهدی کمالیان و... نواختن سه تار را ادامه داد و با موسیقی دستگاهی ایران آشنا شد. گواه این آشنایی، آلبومهای «شباهنگ»، «سه تار نوازی سنتی» و «کاروان صبا» است که به شیوه سهتار نوازی قدما نواخته شدهاند.
وی در کنار شناخت از موسیقی دستگاهی ایران، در پی کسب تجربیات جدیدی در حوزه موسیقی تلفیقی و شناساندن موسیقی ایران به سایر کشورهاست که آلبومهای «انتظار»، «سیر» و «در سایه باد» حاصل آن است. اما انتشار آلبوم «در سایه باد» و مباحثی که چندی است درباره موسیقی تلفیقی مطرح میشود، بهانه گفتوگوی ما با این نوازنده سهتار است.
- پس از استقبال از آلبوم «سیر»، «در سایه باد» دومین اثری است که به شکل تلفیقی کار کردهاید. کدام یک از این دو آلبوم را بیشتر میپسندید؟
در هر کدام از این دو آلبوم قطعاتی ضبط شده که برایم جذاب است. در واقع تولید در هنر مانند زایش و تولد است و انگیزههایی منجر به خلق آنها میشود. بنا براین نمیتوان تولید آثار هنری را با هم مقایسه کرد.
اما در مجموع قطعه اَشین که در آلبوم «در سایه باد» است را خیلی دوست دارم. اَشین نام کویری در خراسان است که سالها پیش فیلم مستندی برای این کویر ساخته شد که موسیقی آن کار من بود. در قطعه اَشین بخشهایی از آن استفاده شده است.
- چه شد که به موسیقی تلفیقی علاقهمند شدید؟
- ده سال پیش به مقدونیه سفر کردم و در یکی از دانشگاههای آنجا با یکی از استادان دانشگاه آشنا شدم که نی میزد. ما با هم شروع به نواختن کردیم و متوجه شدیم که چقدر ریشههای مشترکی بین موسیقی ما میتواند وجود داشته باشد.
از طرفی احساس کردم که هیچ کدام از کسانی که آنجا بودند، تواناییهای موسیقی ما را نمیشناسند، حتی تصور درستی از آن ندارند. متأسفانه در بسیاری از کشورها از فرهنگ و هنر ما به غلط برداشت شده یا این فرهنگ غنی ناشناخته مانده. در حالی که موسیقی ایران، موسیقی دستگاهی است و فلسفه و تفکر خاصی دارد. از سوی دیگر شناخت تنها با اجرای موسیقی محقق نمیشود.
در واقع با گفتوگو و تعامل دو طرفه میتوانیم موسیقی ایران را به دیگران بشناسانیم و با موسیقی آنها نیز آشنا شویم. این بدان معنا نیست که موسیقی دیگری ما را شیفته کرده باشد. موضوع، شناساندن موسیقی خودمان است. چون سالهاست که به علت عدم شناخت درست و دقیق ، موسیقی ما از عرصههای فرهنگی دنیا دور مانده و تأثیر خود را از دست داده است.
به نظر من در معرفی موسیقی ایران مهم این است که اجازه دهیم یک ارتباط درست، همراه با شناخت از موسیقی شکل بگیرد. به عنوان مثال وقتی یک نوازنده از کشوری دیگر میخواهد با نوازندهای ایرانی ساز بزند ، دو راه پیش روی آن نوازنده است.
یکی این که بگوید تنها در چارچوبهای موسیقی سنتی ایران میتواند بنوازد. که در این صورت دایره همنوازی کوچک و محدود شده و تعامل فرهنگی شکل نمیگیرد. راه دوم این است که سعی کند همراه با آن نوازنده که از فرهنگی دیگر آمده تجربیات جدیدی به دست آورد. در چنین شرایطی میتوان در کنار نواختن، ویژگی و امکانات موسیقی ایران را به دیگری نشان داد و موسیقی ایران را از انزوا در آورد.
- به نظر شما چرا نسبت به موسیقی تلفیقی در ایران این قدر موضع گرفته شده و گاه به عنوان خطری برای موسیقی ملی ایران محسوب میشود؟
به نظر من موسیقی تلفیقی، پاپ و ... خطری برای موسیقی ما نیستند. بلکه استفاده صحیح و جدیدی در تولید موسیقی مطرح است. اما چون عمر موسیقی تلفیقی در ایران کم است؛ هنوز گوشها به این نوع موسیقی عادت نکرده و این رنگ آمیزی سازها برای ذهن و گوش برخی از شنوندگان غریب است و یکی از دلایل عدم پذیرش آن همین نکته است.
از طرفی در شرایطی زندگی میکنیم که باید با کمک موسیقی به گفتوگوی فرهنگها بپردازیم. گفتوگویی که به زودی بخشی از زندگی مردم خواهد شد و در این میان تعصب بیجا، چیزی جز انزوای فرهنگی را به همراه نخواهد داشت.
چون امروز دیگر موسیقی تلفیقی در همه جای دنیا رواج پیدا کرده و خود باعث به وجود آمدن مکاتب جدیدی در موسیقی شده. میتوان موسیقی هند را مثال زد که هنرمندانی مثل راوی شانکار، شیوکومار شارما و ... توانستند در کنار کار فرهنگی خود، با نوازندگان بزرگ دنیا به خلق آثار جدیدی دست بزنند و از این راه موسیقی خود و تفکر آن را در سطح جهان مطرح کنند.
حضور موسیقی ما در دنیا تنها محدود به اجرای نسل به نسل سنتها نیست. بلکه در تقابل قرار گرفتن این فرهنگ با فرهنگهای دیگر دنیا مهم است.
- با این تعاریف موسیقی تلفیقی را چگونه تعریف میکنید؟
من چندان به مرز بندی در موسیقی اعتقاد ندارم و فکر میکنم وقتی نوازندگان سازهای مختلف کنار یکدیگر قرار میگیرند، با سازهایشان به گفتوگو میپردازند و نمیتوان بین آنها با دیگران مرز کشید یا به این موسیقی نام خاصی اطلاق کرد. از طرفی این نوع موسیقی در همه جای دنیا عادی شده و فرهنگهای مختلف در کنار هم یک اثر هنری خلق کردهاند.
بنابر این آلبومهای «سیر» و «در سایه باد» تنها تجربهای در عرصه موسیقی است و البته تجربه هم عرصه آزمون و خطاست و به طور قطع این امر مهم باید با تعمق انجام شود.
- دانستن ردیف و شناخت از موسیقی ایرانی تا چه اندازه در موسیقی تلفیقی به شما کمک کرده است؟
کسی که در حوزه موسیقی تلفیقی کار می کند ، باید ریشههای موسیقی خود و دیگری را بشناسد. در غیر این صورت از اصالت و ریشههای خود دور خواهد شد. در واقع زیبایی کار تلفیقی این است که در کنار حفظ هویت خود بتوان زبان جدیدی را به وجود آورد که خارج از مرز جغرافیایی باشد. مهم این است که هویت و سنتهایمان را در عصر جدید پایدار نگهداریم و آن را با زبانی جهانی به دنیا معرفی کنیم.
- در انتظار که به نوعی شروع کار شما در موسیقی تلفیقی است، تنها سه تار و طبلا هم نوازی میکنند. در «سیر» سازهای دیگری به این ترکیب اضافه شدند و در «در سایه باد» هم سازهایی دیگر. چطور به این ساز بندی رسیدید؟
نیاز به صداهای مختلف باعث شده که از سازهای دیگری استفاده شود. درست مانند یک نقاش که در اثر خود از رنگهای مختلف برای تابلوی زیباتر استفاده میکند. در آلبوم «در سایه باد» آرش میتویی گیتار الکتریک میزند.
اما او سه تار هم زده و به موسیقی اصیل ایران اشراف دارد. چون از بچگی نغمهها و آوازهای فولکلور را شنیده. در نتیجه حتی وقتی در کنار سه تار گیتار الکتریک میزند، باز هم از فضای موسیقی ایران دور نمیشود. همان طور که پیش از این گفتم، مهم آشنایی با موسیقی و اشراف به آن است که در قالبهای مختلف ارائه میشود.
- آیا ممکن است مانند «سیر»، کتاب « در سایه باد» را نیز منتشر کنید؟
- بله حتماً در اولین فرصت این کتاب را آماده چاپ میکنم.
- در حال حاضر چه کاری در دست دارید؟
در حال حاضر تصنیفهایی را از دوره قاجار بازسازی میکنم. این تصنیفها با گروهی از سه تارهای مختلف نواخته شده. مثلاً یکی سه تار باس است و دیگری محدوده زیرتری دارد. برخی از این تصنیفها را از استاد بهاری درس گرفتهام. ایشان مباحثی را مطرح میکردند که در جای دیگری ذکر نشده. در این آلبوم سعی دارم از آن مباحث نیز استفاده کنم.