2. شادیهایم هر روز کوچکتر میشوند. روزهایی بود که برای شاد شدن بهانههای جدی میخواستم، مثل دیدن و بودن در کنار دوستانی که دوستشان دارم یا رفتن به یک گردش یا مهمانی و...
حالا فقط وقتی همهی کارهایم تمام میشود و دیگر حتی نایی برای کتاب خواندن ندارم، شاد میشوم اگر بنشینم و در آرامش چای بنوشم یا بیخیال دستهایم را زیر سر بگذارم و... یا یک روز ابری و بارانی در خیابان قدم بزنم.
3. دانشمندان بهطور کاملاً جدی روی مسئلهی شادی و خوشبختی تحقیق کرده و به نتایجی رسیدهاند که شاید شنیدهایم:
مثبت بودن موجب شادی میشود، خوبیها را جذب میکند و برای ما امکانات بیحد و مرزی را به وجود میآورد.
4. هندوانههای برش خورده میخندند، هلال ماه لبخند میزند، رگبرگها شادند و طبیعت لبخند میزند...
5. در مدرسه چیزهای زیادی به ما یاد میدهند، ولی انگار هیچ کس به ما نمیآموزد که چهطور میتوانیم شاد و خوشبخت باشیم... آیا این اولین چیزی نیست که باید یاد میگرفتیم؟
شاید بعضیها بگویند که بهتر است به جای شادی، کودکان را آماده کرد تا به نبرد طولانی زندگی بروند؛ اما با شادی هم میتوان به نبرد زندگی رفت. مگر نه؟
6. روانشناسان ساختار شخصیت را به سه بخش تقسیم میکنند (کودک، بالغ، والد). البته منظور از کودک، آن قسمت از ساختار شخصیت ماست که دنبال احساسات، عواطف، شادی، شادمانی و خشم است. (البته شادی و خشم ذاتی نه اکتسابی) و در حقیقت بخشِ کودک شخصیتِ ماست که شادی آفرین است و اصولاً این امر بستگی به سن ندارد.
یک مرد و یا زن مسن 70 یا 80 ساله هم با فعال بودن بخش کودک وجودشان میتوانند شاد باشند و احساس شادمانی کنند.
وقتی کسی کودک درونش فعال نیست، دلمرده و غمگین است. ما خیلی از آدمها را میبینیم که کودک درون دارند اما بهخاطر تعصبهای خودشان، این بخش از شخصیت آنها غیر فعال شده و کودک درون آنها افسرده است.
مثلاً وقتی پدربزرگ یا مادر بزرگی با شادی فراوان با نوهی کوچک خود بازی میکند، این دقیقاً بازتاب حضور کودک درون اوست.
7. از شما میپرسیم: در چه موقعیتهایی شاد میشوید؟
رزا 15 ساله، امیر 14 ساله، فرید 16 ساله، بهاره 14 ساله و... میگویند: در جمع دوستان بودن بهترین موقعیت شادی است.
سام 13 ساله، محمد 15 ساله و رها 14 ساله میگویند وقتی که به مسافرت میروند احساس شادی میکنند.
والبته سام و رزا و بهاره، داشتن خانوادهی آرام را هم دلیل شادی میدانند.
برای باران 16 ساله و فاطمه 15 ساله هم، بودن در پارکها و جشنهای فامیلی شادی آفرین است.
میپرسیم: چه چیزهایی بیش از همه شما را شاد میکند؟
تعداد زیادی از شما با شاد بودن پدر و مادر شاد میشوید و البته با برنده شدن تیم محبوبتان.
بعضیها هم با بهدست آوردن رتبه و نمرهی بالا و برخی هم با پولدار شدن شاد میشوند!
حالا میپرسیم: چگونه شادی خود را بروز میدهید؟
جوابها این است: «با خندیدن، فریاد کشیدن، بالا و پایین پریدن، داشتن رفتار مسخرهآمیز، بروز نمیدهم، در بازی و شوخی با دوستان.»
9. شادی هم مانند غم، نیازِ زندگی است. همانطور که گاهی به سکوت نیاز داریم و گاهی به گریه و گاهی هم حتی به غم نیاز داریم، به شادی هم نیاز داریم. شاید حتی بیشتر از همهی آنها.
حالا اگر نمیخواهید اصلاً شاد باشید و شاد بودن را دوست ندارید، در دستهی کسانی قرار دارید که در لحظهی شادی، احساس رضایت ندارند یا اینکه خود را در حالت شخصی میبینند که نقش بازی میکند و موقعیت شادی در نگاه آنها مصنوعی به نظر میرسد... در این حالت به خودتان کمک کنید، شاید نیاز به صحبت کردن و طرح موضوع با یک مشاور باشد.
لبخند؛ یک اتفاق مسری!
راههای زیادی هست که به کمک آنها میتوانیم از حالت نگرانی بیش از حد، ناامیدی و ناراحتی درآییم و شاد شویم:
* شادی خیلی مسری است. در تماس با افراد شاد میتوان به سادگی شاد شد.
* به جای افسوس خوردن دربارهی گذشته و نگران بودن برای آینده، روی زمان حال تمرکز کنیم.
* کارهایی را که ضروری نیستند و از انجام آنها لذت نمیبریم، کنار بگذاریم.
* نوشتن کارهای روزانه باعث میشود افکارمان منظم شده و نگرانی از ما دور شود. با چک کردن این فهرست، احساس خوبی به ما دست خواهد داد.
* محققان دریافتهاند استشمام بوهای خوشایند و معطر، در کاهش استرس و ایجاد آرامش واقعاً مؤثرند. در یک بررسی معلوم شده که بوی رزماری، سطح نگرانی را کاهش میدهد و باعث افزایش هوشیاری و سرعت بخشیدن به حل مسایل ریاضی میشود...
* رفتن به موزهها، پارکها، مساجد و زیارتگاهها میتواند باعث ایجاد آرامش در این دنیای پر از استرس شود.
* همانطور که افراد شاد بیشتر به فکر کمک به دیگران هستند، کمک به دیگران هم شادی ما را افزایش میدهد.
* کسانی که هر روز آثار جنبههای مثبت زندگیشان (سلامتی، خانوادهی خوب، دوستان صمیمی، تحصیلات عالیه، کار مورد علاقه و...) را بررسی میکنند، شادترند.