همه چیز به یکباره رنگ میبازد.در ابتدای هر سال هم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور با ارائه آماری موهوم خبر از رشد مسافرت شهروندان میدهد و در این راه نیز تکیه بر منطق و حسابهای سرانگشتی را فراموش میکند و ناشیانه آمارهای نجومی ارائه میدهد بدون آنکه بداند ظرفیت جادهای و ریلی و اسکان چهقدر است.
سازمان گردشگری امسال نیز بنا بر آمار سخن از 55 میلیون گردشگری در روزهای نوروز داشت.
هرچند هنوز این سخن از زبان مسئولان ارشد سازمان بیرون نیامده بود که ناگهان بسیاری از مسئولان محلی این آمار را موهوم دانستند و بسیاری از کارشناسان با تکیه بر استدلالهای منطقی صحت این سخنان را به باد انتقاد گرفتند.
در واقع این سخنان ضد و نقیض از سوی مسئولان و کارشناسان و همچنین مقامات محلی به نوعی تذکری بود بر جامعه گردشگری ایران. در واقع نه میتوان به سخنان مسئولان بهطور کامل یقین داشت و نه سخنان کارشناسان را پذیرفت. بلکه آنچه دارای اهمیت است صنعت گردشگری است که در لابهلای آمارها و ارقام و تناقضات مختلف فراموش میشود و هیچ دستی آن را از زیر بار گران مشکلات بلند نمیکند.
هنوز بسیاری از مسئولان گردشگری در سفرهایی که برای بسیاری از اهالی فن برگزار میکنند از تامین خدمات مطلوب عاجزند و از طرفی داعیهدار گسترش این صنعت هستند. به عنوان مثال میتوان به اتفاقی که در همایش شیخ بهایی در اصفهان یا همایش بزرگداشت روز شیراز در شیراز افتاد اشاره کرد که تا چه حد مسئولان گردشگری از این صنعت آگاهند و در مقامهای متولی هنوز خود برای پاسداشت از این صنعت به آموزشهای اساسی نیازمندند.
بیتردید، روز شیراز عرصه بسیار مناسبی برای رشد گردشگری این صنعت در این شهر بود که متاسفانه مسئولان گردشگری این شهر حتی در میزبانی مناسب این برنامه توفیقی بهدست نیاوردند.
آیا با این نگاه میتوان به رشد صنعت گردشگری اشاره کرد و این صنعت را بهسوی آیندهای روشن در حال حرکت دانست.
مسلماً آنچه ما دیدهایم واقعیتی دیگر بود و گمان هرگونه حرکت پویا را از خاطرمان زدود.