چندی قبل مردی نزد پلیس رفت و اعلام کرد که آدم ربایان آشنا، بهمدت 12ساعت او را گروگان گرفته و دست به اخاذی میلیونی از او زدهاند. وی در توضیح ماجرا گفت: روز گذشته به دیدن یکی از دوستانم به نام جمال رفته بودم که وی از من خواست به خانه دوستش برویم و شیشه بکشیم. وقتی سوار ماشین او بودم، در بین راه 2نفر از دوستان جمال نیز سوار ماشین شدند و به حرکت ادامه دادیم. در همین هنگام یکی از دوستانش تیغه چاقویش را روی پهلویم گذاشت و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا میکشد. وحشت کرده بودم و نمیدانستم موضوع از چه قرار است. آنها مرا به خانهای بردند و در اتاقی زندانیام کردند. سپس تهدید کردند که اگر بدهیام را نپردازم مرا میکشند.
وی افزود: پیش از این من با جمال و دوستانش معاملهای انجام داده بودم که در این معامله 2.5میلیون تومان به آنها بدهکار شدم. به آنها گفته بودم که 2ماه بعد بدهیام را میپردازم اما آنها مدام تماس میگرفتند و درخواست پول میکردند. من هم قول داده بودم که بهزودی همه پول را به آنها پرداخت کنم تا اینکه آن حادثه رخ داد و جمال و دوستانش مرا گروگان گرفتند. هر 3 نفر آنها بعد از اینکه مرا در اتاقی کوچک زندانی کردند دست به ضرب و شتم من زدند و گفتند که بدهی من 5میلیون تومان است و باید همه این مبلغ را پرداخت کنم.
با اینکه بدهیام نصف این مبلغ بود اما سرانجام تسلیم شدم و وقتی دیدم جانم در خطر است با نامزدم تماس گرفتم و از او خواستم 5 میلیون تومان به حسابم واریز کند. به او گفتم جایی گرفتار شدهام و نیاز به پول دارم و این در حالی بود که هنگام تماس با نامزدم، گروگانگیران چاقویشان را زیر گلویم گذاشته بودند تا مبادا حرفی از آدم ربایی بزنم. وی ادامه داد: نامزدم تا غروب با قرض گرفتن از دوستانش همه 5میلیون تومان را به حسابم ریخت و آدم ربایان کارتم را گرفتند و این مبلغ را از حسابم بیرون کشیدند و بهحساب خودشان انتقال دادند. پس از آن نیز آزادم کردند.
بعد از شکایت این مرد، تیمی از مأموران با دستور بازپرس دادسرای بعثت، رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند و با راهنمایی شاکی موفق شدند جمال و دوستانش را دستگیر کنند. متهمان در بازجوییها به گروگانگیری اعتراف کردند و مدعی شدند که اختلافشان با شاکی برسر معامله شیشه بوده است. سردسته باند در بازجوییها گفت: شاکی را از مدتها قبل میشناختم. او گاهی به خانه من میآمد و مواد مصرف میکردیم.
چند وقت پیش با شاکی وارد معاملهای شدیم و قرار شد مقداری شیشه به او بفروشم. این چندمین بار بود که به اعتبار جمال بهصورت قسطی به شاکی شیشه میفروختم و قرار بود پولش را بهزودی پرداخت کند اما بعد از خرید شیشه برای پرداخت پول مدام امروز و فردا میکرد. بدهیاش به 5میلیون تومان رسیده بود و از این بابت واقعا عصبانی شده بودم. به همینخاطر با جمال تماس گرفتم و تهدیدش کردم که اگر طلبم را از دوستش نگیرد، آبرویش را در محل میبرم.
او هم از ترسش قول داد که دوستش را نزد من آورد تا هر طور شده پول را از او بگیریم. وی ادامه داد: روز حادثه جمال با من تماس گرفت و در یکی از خیابانها قرار گذاشت. وقتی همراه شریکم به آنجا رفتم، شاکی را دیدم که سوار ماشین جمال بود. همان لحظه او را گروگان گرفتیم و به محل بردیم که طلبمان را بگیریم. بعد از گرفتن پول هم وی را رها کردیم اما باورمان نمیشد که او شکایت کند. سردسته باند و همدستانش بعد از بازجوییهای اولیه، با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات از آنها همچنان ادامه دارد.