گروه حوادث: دوستان دختر دانشجو برای منصرف‌کردن او از ازدواج با پسر مورد علاقه‌اش، یک رمال اجیر کردند.

زن رمال وظیفه داشت با پیش‌بینی‌های دروغین، دختر جوان را از ازدواج با پسر مورد علاقه‌اش منصرف کند.چند روزی بود که سمانه به حمیدرضا که هم دانشگاهی‌اش بود، دل بسته و قرار بود پسر جوان برای خواستگاری از او به خانه آنها برود. وقتی دوستان سمانه از این ماجرا باخبر شدند، به سمانه گفتند که حمیدرضا پسر خوبی نیست و خانواده مناسبی ندارد. سمانه اما حرف‌های آنها را باور نمی‌کرد و به همین دلیل دوستانش به وی پیشنهاد کردند که نزد فالگیری برود که حرف‌هایش همیشه درست از آب درمی‌آید و از راز درون انسان‌ها خبر دارد.

ملاقات با فالگیر دروغگو

سمانه وقتی از طریق دوستانش با زن فالگیر آشنا شد، نزد وی رفت تا از آینده تصمیمی که گرفته بود باخبر شود. حرف‌های این زن اما باعث شد که آرامش زندگی دختر 23ساله به هم بریزد تا اینکه سمانه پی به راز مهمی برد. رازی که از نقشه دوستانش برای منصرف‌کردن او از ازدواج با پسر مورد علاقه‌اش حکایت داشت. دختر جوان که باورش نمی‌شد دوستانش چه نقشه شومی برای او کشیده‌اند، راهی دادسرای شمیرانات شد تا از آنها شکایت کند.

او وقتی در برابر بازپرس پرونده قرار گرفت گفت: حدود 7‌ماه پیش با حمیدرضا در دانشگاه آشنا شدم. وقتی قرار شد که او به خواستگاری‌ام بیاید، ماجرا را برای همکلاسی‌هایم تعریف کردم اما آنها نه‌تنها ابراز خوشحالی نکردند، بلکه عصبانی هم شدند. آنها شروع کردند به بدگویی درباره خواستگارم. یکی می‌گفت حمیدرضا به چند نفر دیگر هم پیشنهاد ازدواج داده بود و دیگری می‌گفت که او دوستان ناباب دارد و وضعیت خانواده‌اش اصلا خوب نیست.

دختر دانشجو ادامه داد: بدگویی‌های دوستانم باعث شد که به پیشنهاد ازدواج حمیدرضا جواب منفی بدهم. او وقتی ماجرا را شنید تعجب کرد و گفت که همه حرف‌های دوستانم دروغ است. با این حال من برای اطمینان بیشتر نزد فالگیری رفتم که دوستانم به من معرفی کرده بودند.

آن روز در حدود 50هزار تومان به زن فالگیر دادم و آن زن پس از اینکه نگاهی به کف دستم انداخت، شروع کرد به ترساندن من. مرتب می‌گفت حمیدرضا طلسم شده است و اگر به این ارتباط ادامه دهم نیروهای ماورایی به سراغم می‌آیند و برایم بدشانسی می‌آورند. او می‌گفت که این نیروها هر شب در خانه من خواهند بود و باعث اتفاقات تلخ در زندگی‌‌ام می‌شوند.

برای همین باید به ارتباطم با حمیدرضا پایان دهم.وی ادامه داد: حرف‌های عجیب زن فالگیر وحشت به جانم انداخته بود و شب‌ها از ترس نمی‌توانستم بخوابم و کابوس می‌دیدم تا اینکه یکی از همکلاس‌هایم با من تماس گرفت و گفت که همه بچه‌ها دروغ می‌گویند و آنها نقشه کشیدند تا رابطه من و حمیدرضا به‌هم بخورد و ازدواجی صورت نگیرد. چرا که به زندگی من حسادت می‌کردند. وقتی این حرف‌ها را شنیدم خیلی عصبانی شدم و با دوستانم تماس گرفتم و گفتم که حقیقت را فهمیده‌ام و از آنها شکایت می‌کنم. آنها هم با ارسال پیامک، تهدیدم کردند که اگر شکایت کنم آبروی مرا نزد خانواده حمیدرضا می‌برند. با وجود این من تصمیم به شکایت دوستان فریبکارم گرفتم.

رشوه میلیونی به زن فالگیر

بعد از شکایت دختر جوان، 3نفر از دوستان وی به دادسرا احضار شدند و اعتراف کردند که به‌خاطر حسادت این نقشه عجیب را طراحی کرده بودند. سردسته آنها در بازجویی‌ها گفت: حمیدرضا یکی از پسران محجوب و آرام دانشگاه بود. وقتی ما شنیدیم که به سمانه پیشنهاد ازدواج داده واقعا حسودی‌مان شد و نقشه کشیدیم تا سمانه را از ازدواج منصرف کنیم.

وی ادامه داد: وقتی دیدیم که بدگویی بی‌فایده است و او حرف‌های ما را باور نمی‌کند یک زن فالگیر را به او معرفی کردیم و مدعی شدیم که او می‌تواند آینده را پیشگویی کند. پیش از رفتن سمانه به آنجا هر 3پول‌هایمان را جمع کردیم و در حدود یک میلیون تومان پول به‌عنوان رشوه در اختیار فالگیر قرار دادیم و از وی خواستیم هر طور شده او را از ازدواج با حمیدرضا منصرف کند اما انتظار نداشتیم که نقشه‌مان لو برود و سمانه از ما شکایت کند.بعد از اعترافات عجیب 3دوست، قاضی پرونده برای آنها قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.

کد خبر 222214
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز