تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۳

میان وزرایی که در آخرین ساعات عمر دولت محمد مرسی از دولت استعفا کردند، محمد کامل عمر وزیر خارجه هم بود. این درحالی بود که این دیپلمات بلندپایه نماینده دولت مصر در چندین نشست و مذاکره منطقه‌ای و بین‌المللی در همین روزهاست؛ از وضعیت غزه و مرز رفح گرفته تا تحولات سوریه.


هرج‌و‌مرج سیاسی که اکنون پیش روی مصر، حاکمان سیاسی و ارتش قدرتمند آن است باعث شده که همه به جای روند دمکراتیک، چشمشان به خیابان‌های ناآرام و هیجان‌زده باشد. درحالی‌که عرصه سیاست در مصر گرفتار تب‌وتاب کم‌سابقه‌ای است، اکنون دولت‌های غربی و منطقه‌ای دیگر برای مسائل بین‌المللی روی مصر حساب نمی‌کنند و فقط با نگرانی، ناآرامی‌های داخل این کشور را زیرنظر دارند. مصر زمانی پیشانی مذهبی و سیاسی جهان عرب سنی بود. مؤسسات مصری چون دانشگاه الازهر و اسلام‌گرایی به شیوه اخوان‌المسلمین، نفوذ قابل‌توجهی در منطقه داشتند اما اکنون مصر از آن جایگاه برتر عربی فاصله زیادی گرفته‌است. مسائل مهم منطقه‌ای چون جنگ سوریه و تقابل سلفی‌گری با ایران، از نظر آمریکا و متحدان غربی‌اش اهمیت زیادی یافته و در این اولویت‌بندی جدید مصر جایی ندارد. حتی اگر مصر دیگر رهبر مطمئن جهان عرب سنی نباشد، اهمیت ژئوپلیتیک آن تا مدت‌ها ادامه خواهد داشت. کانال سوئز مسیر حیاتی عبور و مرور کشتی‌های جهان هست و باقی می‌ماند و نزدیکی مصر به نوار غزه در کنار آتش‌بس پایدار آن با اسرائیل، از نظر واشنگتن موضوع مهمی است که باعث می‌شود روابطش را با نظامیان مصری حفظ کند. ارتش مصر تضمین‌کننده اصلی امنیت کانال سوئز و مرزهای مصر با غزه است. تا وقتی که ارتش جایگاه خود را به‌عنوان محکم‌ترین ستون درون حکومت مصر حفظ کند، آمریکا در امور مصر مداخله نخواهد کرد.

نشانه‌ای حاکی از اینکه جایگاه ارتش مصر متزلزل شود هنوز بروز نکرده‌است. این ثبات جایگاه و موقعیت ارتش هم یک موهبت است و هم یک معضل. در شرایط کنونی مصر و با توجه به اینکه هیچ بازیگر خارجی در تحولات این کشور مداخله نمی‌کند، ارتش روزبه‌روز بیشتر پاسخگوتر می‌شود. بازیگران منطقه‌ای چون قطر و تا حد کمتری عربستان و لیبی برای رفع مشکلات و فشارهای اقتصادی، به مصر کمک می‌کنند اما هیچ‌کس نمی‌تواند در این شرایط در حل چالش‌های اقتصادی و جغرافیایی این کشور کمکی کند. هیچ‌کس فروپاشی مصر را نمی‌خواهد اما هیچ بازیگر منطقه‌ای یا غربی هم نمی‌خواهد وارد این کارزار شود و بار بازسازی دولت این کشور را به دوش بکشد. در این شرایط، ثبات و قوت ارتش مصر باعث اطمینان خارجی‌های نگران از تحولات این کشور می‌شود و به آنها این آسودگی را می‌دهد که احتمال فروپاشی در مصر به‌خاطر حضور ارتش کم است. اما نتیجه‌ای که به‌دست می‌آید، تلاقی منافع سیاسی، قومی و جناحی متضاد و رقیب در نقطه صفر است و ارتشی که مجبور است به‌عنوان داور در میان این گروه‌های رقیب عمل کند. ارتش که نمی‌خواهد و نمی‌تواند وارد عمل شود و به‌طور مستقیم حکومت نظامی مستقر کند، منتظر و متکی به رفتار نیروهای سیاسی و مردم شده‌است. این به این معنی است که چرخه کنونی سیاست در مصر که شامل انتخابات، مخالفت، اعتراض و ناآرامی است، به این زودی تغییر نخواهد کرد. در پس این تحولات، یک عدم‌توازن جدی در اقتصاد کشور مصر هم وجود دارد که با توجه به جمعیت رو‌به رشد و منابع در حال افول آن، مشکلی جدی و قابل‌توجه است. در شرایطی که توجه مصر به تحولات داخلی‌اش معطوف شده و موقعیت منطقه‌ای‌اش درحال متزلزل‌شدن است، اقتصاد آن رو‌به افول می‌رود. به‌عبارت دیگر حتی اگر مشکلات سیاسی مصر همین امروز حل شود، تازه باید به فکر معضلات اقتصادی‌اش باشد.