اصغر بادپر: بعدازظهر یکی از روزهای گرم تابستان، دور هم جمع شدیم تا از آپارتمان‌نشینی صحبت کنیم. البته با نگاه ویژه به سر و صدا در آپارتمان. کار به درد دل کشید و بالأخره حس کردیم انگار همه در آپارتمان‌ها از رفتار هم رنج می‌بریم.

حاضران در این میزگرد عبارتند از: سپیده شافعی، ساحل رفائی، فاطمه ترجمان، سه نفر از خبرنگاران افتخاری دوچرخه و محمدجواد و محمدصادق شیرعلی‌پور. از همکاران دوچرخه هم سیدسروش طباطبایی‌پور و عباس تربن حضور داشتند. این‌جا گزیده‌ای از صحبت‌ها را می‌خوانید:

جلسه با اعتراض سپیده شروع شد که با شرح جزییات، از سروصدای آپارتمان چهار واحدی‌‌شان می‌گفت که موقع ورود و خروج، به ساعت نگاه نمی‌کنند و مراقب هیچ سروصدایی نیستند. مثل سروصدای توی راه پله،  ابراز احساسات به بچه‌ها و پارک کردن ماشین توی پارکینگ!

اما در ساختمان پنج واحدی محل زندگی فاطمه، سه واحد با هم فامیلند و پر سر و صدا؛ گاهی هم‌دیگر را با صدای بلند در راه پله صدا می‌زنند که بیایید پای تلفن. از طرف دیگر بچه‌ها چون طبقه‌ی دوم، خانه‌ی عمه‌شان است به خودشان حق می‌دهند که  هر ساعتی هم‌دیگر را از پنجره به بازی دعوت‌کنند .

ماجرای ساحل، جور دیگری است. او دایم به خواهرش یاد‌آوری می‌کند که صندلی را روی زمین، این طرف و آن طرف نکشد و خودش هم همیشه توی راه پله مراعات می‌کند. حتی در ساختمان آن‌ها سرایدار هم اصلاً حال بقیه را در نظر نمی‌گیرد و پر سر و صداست.

محمدصادق، به پاسیو و نورگیر اشاره می‌کند و این که گاهی همسایه‌ی طبقه‌ی اول فکر می‌کند چون خودش این ساختمان را ساخته، می‌تواند از حیاط استفاده‌ی شخصی کند. او به نگه‌داری پرنده‌های پرسروصدا در آپارتمان هم اشاره دارد.

محمدجواد، از علاقه به موسیقی می‌گوید و این‌که گوش دادن موسیقی با هندزفری و با صدای ملایم اشکالی ندارد، اما گاهی بدون توجه به ساعت، آن‌قدر صدای موسیقی زیاد می‌شود که وقتی تو روی زمین دراز کشیده‌ای بدنت می‌لرزد.

بقیه‌ی صحبت‌ها به دعوای خانوادگی، صحبت کردن با صدای بلند، باز گذاشتن در واحد، روشن گذاشتن موتور در پارکینگ و گاز دادن بی‌مورد، صدای جیرجیر کولرهای خراب، روشن کردن ماشین لباسشویی در زمان استراحت در آپارتمان و... مربوط می‌شد که قسمت کوتاهی از آن را در ستون بعدی می‌خوانید.

در آخر بعد از یک‌ ساعت‌ و نیم صحبت، نتیجه گرفتیم:

ساحل: «راجع به مهمان‌های همسایه‌ها باید صبور باشیم و بد رفتاری نکنیم. به نظر من اساس آپارتمان‌نشینی همکاری و همیاری و گذشت است.»

سپیده: «ما انتخاب نمی‌کنیم که با چه کسی همسایه باشیم. تازه تعریف آدم‌ها از آزار همسایه‌ها فرق می‌کند. همسایه‌ی ما احساس نمی‌کند که ما را اذیت می‌کند. به‌هرحال باید با گفت‌و‌گو تعاریفمان را مشترک کنیم.»

فاطمه: «ما برای بازی بچه‌ها در حیاط آپارتمان، ساعت گذاشتیم اما فایده‌ای نداشت. تا این‌که خودمان نگذاشتیم خواهر کوچک‌ترم قبل از ساعت چهار بیرون برود و این مسئله کم‌کم بین بچه‌ها جا افتاد.»

محمدصادق: «گاهی عروسی یا عزا پیش می‌آید که همیشه نیست و اشکال ندارد. اما اگر این مهمانی‌ها از حد و اندازه گذشت، باید خیلی محترمانه تذکر بدهیم.»

محمدجواد: «اگر آدم فکر کند و  مشکلاتی را که خودش ایجاد کرده پیدا کند، راحت‌تر می‌تواند حلش کند. مثل بازی رایانه‌ای که اگر با صدای کم انجام شود نیازی به تغییر زمانش نیست.»

 

 

چهار دیواری‌ای که در آن

همه چیز اختیاری نیست!

این آپارتمان، کلاس موسیقی نیست حتی به آن معنای قدیمی‌اش چهاردیواری اختیاری هم نیست. حالا که ساکن آپارتمان هستیم باید این‌ها را بدانیم، اما سؤالم این است که  پس کجا باید به این‌جور فعالیت‌ها رسید؟ این‌جا که زندان نیست!

در بخشی از میزگرد بحثی پیش آمد؛ جایی محمدصادق گفت: «همسایه‌ی ما برای بچه‌ش گیتار خریده و صداش تو خونه‌ی ما می‌آد.»

تربن پرسید: «به نظر شما گیتار زدن همسایه‌ی شما درسته؟»

محمدجواد: «به نظر من اگه تو پذیرایی بزنه بهتره، چون صدا نمی‌پیچه، اما تو اتاق خواب کنار پنجره صداش آزاردهنده‌می‌شه.»

ساحل: «گیتار زدن حق اون آدمه. اگه تو ساعتی بزنه که کسی خواب نباشه یا کار خاصی نداشته باشه، اشکالی نداره»

طباطبایی‌پور: «تا این‌جا، دو تا راه حل داریم، یکی در نظر گرفتن اتاق مناسب برای تمرین و دیگری زمان تمرین.»

بعد تربن گفت: «من فکر می‌کنم با توجه به شناختی که از همسایه‌ها داریم می‌تونیم عمل کنیم. مثلاً راجع‌به گیتار وقتی می‌دونیم همسایه‌های ما از صبح تا ساعت چهار خونه نیستن می‌تونیم در چنین ساعت‌هایی موسیقی تمرین کنیم.»

منبع: همشهری آنلاین