متهم که در اقدامی هولناک دست به قتل خواهر و برادرش زده و در انتظار حکم قصاص بود، وقتی اعضای خانوادهاش را دید که با چشمانی اشکبار به دادسرا آمده بودند تا رضایت دهند، به پایشان افتاد و گریهکنان از آنها تشکر کرد.شامگاه 8تیرماه 90مأموران پلیس و بازپرس جنایی تهران در جریان قتل خواهر و برادری در جنوب غرب پایتخت قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. کارآگاهان وقتی پا در قتلگاه گذاشتند متوجه شدند که جنایت خانوادگی بوده و قاتل کسی جز برادر قربانیان نیست.
بررسیها نشان میداد پسر 25ساله خانواده ابتدا به سمت خواهران 20و 22سالهاش حمله کرده و آنها را هدف ضربات چاقو قرار داده بود. سپس با برادر بزرگترش درگیر شده و به او نیز چند ضربه چاقو وارد کرده بود. در این حادثه برادر و یکی از خواهران وی به قتل رسیدند و خواهر دیگر قاتل که بهشدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شده و از خطر مرگ نجات یافته بود. با این اطلاعات، قاضی دستور انتقال اجساد به پزشکی قانونی و دستگیری عامل جنایت را صادر کرد و مأموران خیلی زود موفق به دستگیری عامل جنایت شدند.
اعتراف هولناک
متهم بعد از دستگیری پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت و در بازجوییها به قتل برادر و خواهرش اعتراف کرد. وی به مأموران گفت: من 2برادر و 4خواهر دارم اما از بچگی پدر و مادرم بین من و بقیه خواهرها و برادرانم تبعیض قائل میشدند. به من نسبت به بقیه کمتر اهمیت میدادند و من همیشه از این موضوع رنج میبردم.
وی ادامه داد: چند روز پیش از حادثه با خواهر کوچکم درگیر شدم، یک دعوای ساده بود اما او ناگهان با داد و فریاد به من ناسزا گفت و مقابل همسایهها به من تهمت زد که بهشدت عصبانی شدم؛ تا جاییکه بهخاطر این دعوای کوچک پایمان به دادسرا کشیده شد و من علیه خواهرم شکایت کردم. در آن زمان هم وقتی قاضی از پدر و مادرم خواست که برای تحقیق به دادسرا بروند آنها از من حمایت نکردند و مرا مقصر دانستند. همین رفتارها باعث شد که از آنها کینه به دل بگیرم و بهدنبال راهی برای انتقام باشم.
وی اظهار داشت: شب حادثه همه در خانه بودیم و برادرم در اتاق پای کامپیوتر نشسته بود و کار میکرد. خواهرانم هم در اتاق خودشان بودند و پدر و مادرم در سالن پذیرایی نشسته بودند. در آن لحظه ناگهان به یاد رفتارهای آنها افتادم و احساس کردم که باید انتقامم را بگیرم. با چاقو به اتاق خواهرانم رفتم و در اتاق را قفل کردم. ابتدا خواهرانم را با چاقو زدم و در همین هنگام برادرم وارد درگیری شد و به او هم چند ضربه زدم. وی افزود: سپس در را باز کردم و به سمت حیاط خانه رفتم. هنگام عبور از پذیرایی، پدر و مادرم با دیدن لباسهای خون آلود من شوکه شده بودند. دوان دوان به سمت حیاط رفتم و در گوشهای نشستم تا اینکه مأموران پلیس آمدند و وقتی مرا در آنجا دیدند، دستگیرم کردند.
این پسر جوان بعد از اعتراف به جنایت راهی زندان شد. این درحالی بود که پدر و مادر او حاضر به گذشت نشدند و درخواست قصاص او را داشتند. حتی خواهر متهم که با ضربات چاقو مجروح شده بود هم به دادسرای جنایی تهران رفت و با شکایت از برادرش درخواست دیه کرد.
بوسه به دستان مادر
درحالیکه در این مدت پدر، مادر و خواهر متهم خواستار مجازات وی بودند، ظهر یکشنبه اتفاق عجیبی افتاد. خانواده قربانیان به دادسرای جنایی تهران رفتند و عامل جنایت را به خاطر ماه مبارک رمضان و شبهای قدر بخشیدند.مادر قربانیان به قاضی جمشیدی، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران گفت: 2سال پیش این اتفاق رخ داد و شوک بزرگی به زندگی ما بود. هنوز هم آن شب را فراموش نمیکنم که چطور در مقابل چشمانم پسرم با چاقو به جان برادر و خواهرانش افتاد. نمیدانید در آن زمان چه حال و روزی داشتم اما حالا 2سال از آن ماجرا میگذرد.
چند روز پیش وقتی با من تماس گرفتند و گفتند که تکلیف فرزندتان را مشخص کنید و پرسیدند آیا میخواهید قصاص شود؟ یکدفعه از حال رفتم. 2سال پیش اقدام هولناک پسرم کمر ما را شکست و ما چیزی جز قصاص او نمیخواستیم اما بعد از آن تماس، وقتی به قصاص او فکر کردم، حالم بد شد. با اینکه خیلی از دستش ناراحت بودم اما بهخاطر این ماه مبارک و شبهای قدر تصمیم گرفتم او را ببخشم. پدرش هم نمیخواهد او قصاص شود و او هم حاضر به گذشت و رضایت است. ما با خودمان گفتیم که دختر و پسرمان را از دست دادهایم نباید اجازه دهیم پسر دیگرمان هم از دستمان برود.
وی افزود: دخترم هم که تا پیش از این به طرح شکایت پرداخته و درخواست دیه کرده بود، تصمیم گرفت برادرش را ببخشد. برای همین همگی راهی دادسرا شدیم تا از مجازات سنگین پسرم بگذریم و او را ببخشیم.زن میانسال با گریه این حرفها را میزد و این در حالی بود که عامل جنایت هم از زندان به دادسرا منتقل شده بود تا شاهد تصمیم خانوادهاش باشد. پسر جوان که تا پیش از این، در گوشهای ایستاده بود و فقط گاهی برمیگشت و به مادرش نگاه میکرد، با شنیدن حرفها و دیدن اشکهای مادرش به طرف او رفت و درحالیکه با صدای بلند گریه میکرد، به پایش افتاد و به دستانش بوسه میزد. فضای متاثر کنندهای، شعبه بازپرسی را دربرگرفته بود تا جایی که اشک به چشمان بازپرس جنایی هم نشست.
وقتی مادر، پدر و خواهر متهم برگهها را امضا کردند، پسر جوان که باورش نمیشد خانوادهاش از گناهش بگذرند، مدام ابراز پشیمانی میکرد و اشک میریخت.سرانجام با رضایت خانواده قربانی، متهم که در برابر اتهام 2قتل قرار گرفته بود، از قصاص و پرداخت دیه رهایی یافت. به گزارش همشهری، این پسر جوان با گذشت خانوادهاش بهزودی از لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.