آرزو فيروزفر: سريال‌هاي ويژه‌ماه مبارك رمضان هر سال مخاطبان بسياري را به‌خود جذب مي‌كنند.

البته هر سال این سریال‌ها با افت و خیزهایی همراه هستند و تلویزیون گاهی در این میان شکست می‌خورد و گاهی هم پیروز می‌شود. یکی از کارگردان‌هایی که توانسته در مناسبت‌های ویژه‌ماه رمضان تلویزیون را به قول معروف نزد مخاطب رو سفید کند، محمدحسین لطیفی است. او در سال85 سریال« صاحبدلان» را کارگردانی کرد که با توجه به مضمون دینی‌ای که داشت به‌شدت مورد استقبال قرار گرفت. البته او پیش از آن نیز سریال «وفا» را کارگردانی کرده بود که مناسبتی نبود ولی آن سریال هم ازجمله آثار پرمخاطب تلویزیون بود. در ادامه لطیفی پیشرفت قابل توجهی در کار خود داشت و در نهایت رسید به پروژه« دودکش» که داستان آن را برزو نیک‌نژاد نوشته است. لطیفی با استفاده‌ای مطلوب از زوج هومن برق‌نورد و بهنام تشکر به همراه بازیگرانی نظیر سیما تیرانداز که بیشتر کارنامه تئاتری دارد، این شب‌ها سریال دودکش را روانه خانه‌های مردم کرده است. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو با این کارگردان درباره دودکش است.

  • آقای لطیفی رابطه داستان این سریال که در یک قالیشویی می‌گذرد، با اسم دودکش چیست؟

من اسم‌های تک سیلابی یا در نهایت 2 سیلابی را دوست دارم. یادم هست زمانی که فیلم «عینک دودی» را ساختم همه پرسیدند چرا عینک دودی؟ گفتم به این خاطر که ما داریم یکدیگر را با عینک دودی می‌بینیم. کافی است آن را برداریم و دیگران را شفاف‌تر ببینیم. همین عینک دودی نمی‌گذارد ما یکدیگر را کامل و درست ببینیم. حال اسم دودکش هم برای من چنین ویژگی‌ای دارد. ما در یک فضای پر از دود قرار داریم و اگر دودکش نباشد ما همدیگر را خیلی خوب و بهتر خواهیم دید. همین بهتر دیدن باعث می‌شود یکدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم و به هم محبت کنیم. این اسم خیلی ساده انتخاب شده است و از طرفی کمی حالت مفرح و طنز را نیز در خود دارد. پیش از این هم در کارهایم از اسم‌های تک سیلابی مثل وفا، سرعت، روز سوم و... استفاده کرده‌ام.

  • سریال دودکش به شیوه‌ای پیش می‌رود که داستان تک‌خطی در آن وجود ندارد و مخاطب هر شب با یکسری داستانک مواجه است.

دعا می‌کنم که سریال دودکش آغازی باشد بر این نوع سریال‌سازی‌ و برای مردم جا بیفتد و در نهایت به‌دنبال این نوع قصه‌ها بروند و به این موضوع هم فکر نکنند که آخر داستان چه خواهد شد. شما هم با ما همراهی کنید و اگر خسته شدید، آن را رها کنید. بدون هیچ مقایسه‌ای می‌خو‌اهم مثالی بزنم؛ داستان‌های هزار و یک شب را ببینید، از یک جا شروع می‌شود و به جای دیگری ختم می‌شود و مجددا از جای دیگر شروع می‌شود. پادشاه هرشب نشسته و گوش می‌دهد و شهرزاد هر شب قصه‌ها را به امروز و فردا می‌اندازد و بعد می‌بینید که چه تعلیقی ایجاد می‌کند. همان قصه صفر تا 100هم نیست و مثل دوی امدادی است که هر قسمت را یک نفر طی می‌کند.

این را هم بگویم که ابتدا قرار بود یک کار دیگر را کارگردانی کنیم.بعد آقای نیک‌نژاد این فیلمنامه را به من پیشنهاد کردند، دیدم اتفاقا جای کار دارد و خوشم آمد؛ یعنی به‌عنوان یک کارگردان پس از سال‌ها کار کردن در ژانرها و فضاهای مختلف و تمام قصه‌های صفر تا 100، احساس کردم که تجربه خوبی برای خودم است که بیایم و این قصه را دست بگیرم و جلو بروم و ببینم آیا می‌توان باز هم مردم را پای کار نشاند؟

  • قبول دارید که این نوع کارگردانی به‌دلیل شیوه روایت جدیدش امکان دارد به مذاق بیننده خوش نیاید و آن را پس بزند؟

خب اگر این تجربیات را نکنیم پس چه کار کنیم؟ مدام خودمان را تکرار کنیم؟ آدم وقتی کاری را شروع می‌کند، همان ابتدا یارکشی می‌کند.کارگردان فقط یک نفر است اما وقتی یارکشی می‌کند، می‌گوید که مثلا برزو نیک‌نژاد که نویسنده است دستیار هم هست، هومن برق‌نورد، بهنام تشکر و سیما تیرانداز و... هم هستند. پس در چنین حالتی ریسک نمی‌کند. من این تجربه را کردم و به‌نظرم پرریسک نبود. زمانی هست که شما تجربه‌ای می‌کنید که پر ریسک است و آن به‌نظرم خطرناک است. مشهود بود که اتفاق خوبی سر صحنه در حال رخ دادن است؛ ایجاد زندگی. کارهای تلویزیونی ما در حال خشک و خط‌کشی‌شدن است؛ تکرار می‌شود. چقدر مردم قصه‌های تکراری ببینند؟ چقدر بازیگر را با بازی‌های تکراری ببینند؟ من مطمئن هستم که اگر الان به این شیوه حرف نزنیم، مخاطب چشمش را به روی ما می‌بندد و از ما رو برمی‌گرداند. همین قصه نداشتن خودش تبدیل به نقطه قوت شده است. امیدوارم که واقعا همینطور شده باشد؛ یعنی بیننده با این رویکرد که نمی‌داند واقعا فردا دنبال چیست پای سریال بنشیند. البته تا حدودی می‌داند که چه اتفاقی می‌افتد اما در آخر ماجرا به سمت دیگری می‌رود.

  • موضوع انتخاب بازیگران ازجمله موارد موفقیت سریال دودکش است اما یک نکته وجود دارد؛ استفاده دوباره شما از هومن برق نورد و بهنام تشکر. این دو بازیگر پیش از این هم در چند سریال با هم بازی داشته‌اند؛ فکر نکردید مخاطب از حضور این زوج خسته شده باشد و به‌نظرش تکراری بیاید؟

خب این دو هنرمند سر کارهای دیگری هم با یکدیگر فعالیت داشته‌‌اند و شاید برای مخاطب حضور این دو آشنا باشد اما قطعا شیوه بازی یکسان نیست و تا به حال هم که جلو رفته‌ایم این موضوع برای مخاطب روشن شده است. درباره سایر بازیگران هم باید بگویم که ملاک من، انتخاب بازیگران باتجربه‌ای بود که از تئاتر آمده بودند و هر کدام از آنها به عقیده من در کار خود استاد هستند. شکر خدا با هر هنرمندی که صحبت کردیم پیشنهاد ما را پذیرفت و کار به انتخاب دوم و سوم نرسید و همه نیز در کارشان خوش درخشیدند. بازیگران این سریال همه با عشق و علاقه سر‌کارشان حاضر شدند و با همدلی این کار ساخته شد.

  • سریال دودکش ویژه نوروز ساخته شد ولی در‌ماه مبارک رمضان روی آنتن رفت؛ این موضوع برای شما مشکل ایجاد نکرد؟

خوشبختانه سریال از فضای شاد و مفرحی برخوردار بود که می‌شد از آن در‌ماه رمضان هم استفاده کرد و البته این تصمیمی است که مدیران تلویزیون گرفتند.

  • با توجه به اینکه پخش این سریال از نوروز به‌ماه رمضان افتاد، با ممیزی یا حذف و اضافه روبه‌رو نشدید؟

خیر. ما در این کار با برخی حساسیت‌ها مواجه هستیم که البته فکر می‌کنم به‌دلیل استقبال بسیار از سریال است. چیزی که من معتقدم در ممیزی تلویزیون باید اتفاق بیفتد و همه با آن موافقیم بدآموزی حتی پنهان یک کار است که از آغاز باید جلوی ساخت آن را بگیریم؛ بد آموزی... حال از بچه پنج‌ساله بگیریم تا بدآموزی‌هایی که می‌تواند یک خانواده را به هم بریزد. مثالی می‌زنم؛ فیلم می‌سازیم که این مرد زن دومی دارد... ما آن را به دل خانواده می‌بریم، درحالی‌که الان جای ساختن چنین فیلمی نیست. جامعه آنقدر حالش بد است که وقتی زن و شوهر خانه نشسته‌اند، زن می‌گوید راستی تو دیشب دیر آمدی و به تو شک دارم. واقعیت این است که بدآموزی شاید در کلمات نباشد. گاهی در نوع نگاه یک کارگردان و نویسنده چیزی هست که وقتی داخل جامعه پخش می‌شود، اثرات منفی بسیاری دارد. مثلا درباره مواد‌مخدر گاهی کارهایی ساخته می‌شود که مخاطب بیشتر ولع پیدا می‌کند که معتاد شود. یک موقع هم جوری می‌سازید که بیننده متنبه می‌شود. ولی حق ندارید جوری بسازید که بعد از دیدنش هر پدری به بچه‌اش نگاه بد و بی‌اعتماد پیدا کند. طوری باید بسازید که اگر بچه دارای آن رفتار بد هم هست، خودش یکجوری از فردا ترک کند. این یک بحث بزرگ و عظیم است که فاصله بسیاری با آن داریم.

  • معمولا سریال‌هایی که در ایران ساخته می‌شوند، بعد از مدتی با نقد از سوی صاحبان مشاغل یا اصنافی روبه‌رو می‌شوند که نسبت به ماجرا اعتراض می‌کنند. شما در دودکش با اعتراض مواجه نشدید؟

در کشورهای غربی، مثلا سیا می‌آید دعوت می‌کند، پول می‌دهد و می‌گوید برای این سازمان فیلم طنز بسازید؛ یعنی پول می‌دهد که ضدجاسوسی آمریکا را مسخره کنند؛ اف‌بی‌آی و... هم همینطور. چرا؟ چون می‌داند که کارش را درست بلد است و قوی است. به همین دلیل می‌آید و می‌گوید آقا با من هر چقدر دوست داری شوخی کن. اما ما در ایران وقتی با ارگانی شوخی می‌کنیم چون دارای آن ضعف است به سرعت ناراحت می‌شود. بله، من خودم با خیلی از ادارات سروکار داشته‌ام و هنوز بوروکراسی‌ها وجود دارد. اینکه رئیسی رفته مرخصی و فقط آن رئیس هست، وجود دارد. ولی وقتی در فیلم گنجانده می‌شود، سریع ناراحت می‌شوند. خب چرا ناراحت می‌شوید؟ بروید آن ضعف را برطرف کنید. من خاطرم هست که در نخستین دیداری که آقای ضرغامی بعد از تصدی ریاست سازمان صداوسیما با کارگردان‌ها داشتند، آقای جعفری جوزانی حرف قشنگی زدند. به آقای ضرغامی گفتند که در تمام دنیا همه از دوربین تلویزیون می‌ترسند؛ یعنی از اینکه وقتی دوربین تلویزیون وارد جایی شود طبق قانون اساسی شما نمی‌توانید جلویش را بگیرید و باید همه‌‌چیز را ثبت کند، می‌ترسند اما در ایران تلویزیون از همه می‌ترسد.

همه صنوف ناراحت می‌شوند. پس ما چه بسازیم؟ چون خود تلویزیون از همه آدم‌ها و اقشار جامعه و صنوف می‌ترسد. این حرف درست بود و من هیچ وقت آن را فراموش نمی‌کنم. ما به‌دلیل اینکه فرهنگ نقدپذیری نداریم با چنین مشکلاتی مواجه هستیم. بابای من از من نقد نمی‌شنود. بچه من هم از من نقد نمی‌شنود و من از او نقد نمی‌شنوم. این عادت جامعه ماست. ما مجبوریم با همین شرایط کار کنیم چون در فرهنگ ما نقدپذیری نیست ولی در فرهنگ آن‌طرف نقدپذیری وجود دارد و آدم‌ها گوش می‌کنند و سعی دارند نقاط ضعف خود را برطرف کنند.