این مرد باورش نمیشد پیدا شدن تعدادی آلوچه در قسمت بار کامیون، راز جنایت او را فاش کند. صبح چهارم مردادماه با پیدا شدن کامیون سوختهای در حوالی شهرستان نمین در استان اردبیل، مأموران پلیس راهی این محل شدند و در بازرسی اتاقک راننده با جسد نیمه سوخته مردی روبهرو شدند که صورتش قابل شناسایی نبود.
تیمی از کارآگاهان، مأمور رسیدگی به این پرونده شدند و در بررسی شماره پلاک کامیون، صاحب آن را شناسایی کردند. وقتی معلوم شد که صاحب کامیون اهل شهرستان اردبیل بوده و یک روز قبل برای انتقال 14راس گاو و گوساله به تهران از این شهر راهی پایتخت شده است، این فرضیه که جسد سوخته متعلق به صاحب کامیون باشد مدنظر قرار گرفت.
خانواده وی برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی دعوت شدند و از روی مشخصات ظاهری و لباسهای باقیمانده مقتول، وی را شناسایی کردند و مشخص شد که قربانی کسی جز صاحب کامیون نیست. ماموران در این مرحله با چند فرضیه روبهرو شدند. قویترین فرضیه این بود که صاحب کامیون، قربانی دزدان شده و سارقان بعد از سرقت احشام، وی را به قتل رساندهاند، اما سؤال این بود: چرا قاتل یا قاتلان اقدام به آتش زدن جسد قربانی در اتاقک کامیون کرده بودند؟
راز آلوچهها
ماموران برای کشف راز این جنایت به بررسی دقیق کامیون پرداختند تا شاید بتوانند سرنخی از قاتل یا قاتلان بهدست آورند. تنها چیزی که در این جستوجوها بهدست آمد، تعدادی آلوچه جنگلی و برگ درختان آلوچه بود که در قسمت بار کامیون دیده میشد. این یعنی کامیون از محلی رد شده بوده که درختان آلوچه جنگلی در آنجا وجود داشته و گاوها توانسته بودند از برگ و میوههای آن بخورند.
مأموران در ادامه متوجه شدند نزدیکترین محل به شهرستان نمین که در آنجا درختان آلوچه جنگلی میروید، شهر آستاراست. تیم تحقیق راهی این شهر شده و در بررسیهای اطلاعاتی متوجه شدند یک روز قبل از پیدا شدن جسد صاحب کامیون، فردی در یکی از روستاهای اطراف آستارا تعدادی گاو و گوساله به فروش رسانده است. در ادامه کارآگاهان توانستند یکی از کسانی که تعدادی از گوسالهها را خریداری کرده بود شناسایی کنند و با اطلاعات بهدست آمده از وی، فروشنده احشام که مرد جوانی به نام صادق بود، شناسایی و در یک عملیات ضربتی دستگیر شد.
اعتراف هولناک
صادق به اداره آگاهی منتقل شد و گرچه در بازجوییهای اولیه مدعی بود که بیگناه است، اما وقتی مدارک شناسایی مقتول در خانهاش کشف شد، چارهای جز بیان حقیقت ندید. وی گفت: مقتول را از مدتی قبل میشناختم. او با خانواده همسرم اختلاف داشت و این اختلافات به حدی رسیده بود که برای همسرم نیز مزاحمت بهوجود آمده بود. برای همین تصمیم گرفتم از وی انتقام بگیرم. از آنجا که او مرا نمیشناخت، نقشهای کشیدم و ابتدا اطلاعات کاملی درباره او بهدست آوردم.
سپس یک دست لباس مأموران راهنمایی و رانندگی خریدم و او را زیرنظر گرفتم تا در فرصتی مناسب نقشهام را عملی کنم. روز حادثه، با پوشیدن لباس ماموران، سر راه راننده کامیون کمین کردم. وقتی از میدان وحدت اردبیل رد میشد، تابلوی ایست را بلند کردم و وی توقف کرد.
به او گفتم که خلاف کرده و باید با من به اداره پلیس بیاید. برای همین سوار کامیون شدم تا او را به اداره ببرم. وقتی چند کیلومتری از شهر فاصله گرفتیم، سلاحی که از قبل تهیه کرده بودم را بیرون کشیدم و از وی خواستم که توقف کند. بعد از توقف او، یک گلوله به سرش شلیک کردم و وی را به قتل رساندم. سپس جسدش را داخل کامیون مخفی کردم و پشت فرمان نشستم و به محل زندگی در اطراف آستارا رفتم. در آنجا گاو و گوسالهها را به مردم روستاهای اطراف فروختم و پس از آن تصمیم گرفتم جسد و ماشین را بسوزانم؛ غافل از اینکه زمانی که در محلی حوالی روستا توقف کرده بودم، گاوها سرگرم خوردن میوه و برگ درختان آلو شده و با ریختن تعدادی آلوچه در کف کامیون، راز جنایتم لو خواهد رفت.
وی افزود: بعد از فروش احشام به طرف استان اردبیل حرکت کردم و وقتی به نزدیکی شهر نمین رسیدم در جاده توقف کردم. سپس جسد مقتول را در اتاقک راننده آتش زدم و آنجا را ترک کردم اما هیچوقت تصور نمیکردم دستگیر شوم. سرهنگ موسی عالی زاده، رئیس پلیس آگاهی استان اردبیل با بیان این خبر گفت: بعد از اعترافات عامل جنایت، برای وی قرار قانونی صادر شد و او به بازداشتگاه انتقال یافت.