حدود ساعت 19 چهارم تیرماه، مأموران پلیس شهرستان جیرفت در جریان جنایتی قرار گرفتند که در مقابل دفترخانه ازدواج و طلاق رخ داده بود. در جریان این جنایت، سرنشینان یک خودروی پژو، 2مرد را که از دفترخانه بیرون آمده بودند به رگبار بسته و متواری شدند. در این حادثه یکی از قربانیان که داخل خودروی خود بود، در دم به قتل رسید و دیگری که بیرون از ماشین بود مجروح شد اما پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.
با حضور مأموران در محل حادثه، تحقیقات برای کشف راز جنایت آغاز شد؛ جنایتی که نقشه آن از قبل طراحی شده و قربانیان آن داماد جوانی به نام اشکان و عمویش بودند. مأموران پلیس در همان بررسیهای اولیه دریافتند که اشکان از مدتها قبل به دختری علاقهمند بود اما بهدلیل اینکه خانواده دختر با ازدواجشان مخالف بودند، آنها تصمیم گرفته بودند که خانه را ترک کنند. پس از این اقدام، خانواده دختر که بهشدت عصبانی شده بودند، با آنها تماس گرفته و به بهانه اینکه حاضرند با ازدواجشان موافقت کنند، اشکان و خانوادهاش را به دفترخانه کشانده و سپس آنها را به گلوله بسته بودند.
خواهر اشکان در گفتوگو با همشهری میگوید: خانواده عروس از اقوام دور ما هستند. آنها قصد داشتند دخترشان را به عقد فرد دیگری درآورند اما اشکان و دختر آنها به هم علاقه زیادی داشتند. اقوام دختر بارها فشار آوردند که پدر و مادرم مانع علاقه آنها به هم شوند اما بهدلیل اینکه مدتها قبل 2برادرم در تصادف جانشان را از دست داده بودند و اشکان تنها پسر خانواده بود، پدر و مادرم دلشان نمیآمد که مقابل علاقهاش بایستند و او را سرزنش کنند.
وی ادامه میدهد: یک روز پس از نیمه شعبان، عموی دختر به خانه ما آمد و گفت که رضایت همه را جلب کرده و آنها با ازدواج اشکان و دخترشان موافقند. پدرم و مادرم از این ماجرا تعجب کردند اما عموی دختر به آنها اطمینان داد که همهچیز برای ازدواج آماده است.
او گفت وقت دفترخانه هم تعیین شده و بهتر است اشکان و دختر موردعلاقهاش هر چه زودتر راهی آنجا شوند و به عقد هم درآیند. وقتی پدر و مادرم این خبر را به گوش اشکان رساندند، او خیلی خوشحال شد.
آن روز عمویم نیز در جریان ماجرا قرار گرفت و قرار شد همراه اشکان و پدر و مادرم برای حضور در مراسم عقد راهی دفترخانه شود. غروب که شد، همگی راهی دفترخانه شدند اما از پدر و مادر عروس خبری نبود. عموی دختر به همراه یکی از زن عموهای او به آنجا آمده بود تا به جای پدر و مادر دختر دفتر ازدواج را امضا کنند. آنها میگفتند که پدر و مادر دختر بهدلیل اینکه مدتها مخالف این ازدواج بودند، فقط رضایتشان را اعلام کردند و گفتند که حاضر نیستند در دفترخانه حاضر شوند. پدر و مادرم نیز حرف عموی دختر را باور کردند و وارد دفترخانه شدند.
پس از امضای دفتر، عاقد از عروس و داماد خواست به آزمایشگاه بروند تا پس از آوردن برگه آزمایش، عقدنامهها را تحویلشان دهد و همگی از دفترخانه خارج شدند. بیرون از دفترخانه، پدر و مادرم در حال رفتن به سمت ماشینشان بودند و برادرم کنار ماشین عمویم ایستاده بود و با او حرف میزد. در همین هنگام یک خودروی پژو با 2سرنشین وارد خیابان شد. وقتی به 20متری برادر و عمویم رسید، سرنشینان آن شروع به تیراندازی به سوی آنها کردند. خودرو همانطور که آرام حرکت میکرد، سرنشینان آن به تیراندازی ادامه دادند و زمانی که خودرو در حال عبور از کنار پدر و مادرم بود، آنها چهره عاملان تیراندازی را دیدند.
خواهر مقتول میگوید: پس از فرار عاملان تیراندازی، پدر و مادرم به طرف ماشین عمویم دویدند اما عمویم داخل ماشین در دم جان باخته بود و برادرم که مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد اما او هم جانش را از دست داد. با مرگ برادر و عمویم تحقیقات پلیس درخصوص این پرونده شروع شد و ابتدا یک مظنون دستگیر اما این مرد با قرار وثیقه آزاد شد. این در حالی است که پدر و مادرم میگویند چهره عاملان تیراندازی را دیدهاند و هر دوی آنها را میشناسند. ما امیدواریم که پلیس هر چه زودتر قاتلان برادر و عمویم را دستگیر کند و آنها به سزای عملشان برسند. براساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده از سوی تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی استان کرمان ادامه دارد.