شمقدری که در این سالها، انتقادهای زیادی به عملکردش وارد شده، ضمن دفاع از خود، توپ را به زمین مدیران پیشین ارشاد انداخت. او در این مورد که گفته میشود خانه سینما قبلا ساختاری خصوصی داشته اما امروز به تشکلی دولتی تبدیل شده،به فارس گفت: «تنها ادعایی که منتقدان و در راس آنها آقای سید محمد بهشتی دارند، این است که میگویند ما در جهت خصوصیسازی چیزی به نام خانهسینما را راهاندازی کردیم و جالب است خانه سینمایی که اینها راهاندازی کردند، هیچ جایگاه قانونی حداقل براساس قوانین پس از سال 75 ندارد؛ تنها یک مجموعهای است که هویت و اعتبار دارد اما جایگاه قانونی ندارد یا حداقل خودش را با مناسبات قانونی که کشور در دولت آقای هاشمی رفسنجانی مصوب کرده و بعد در دولت بعد از خودش تطبیق نداده است. این تشکیلات هویت اعتباری دارد و تکتک افراد آن مورد احترام، وثوق و مقبول نظام هستند اما هویت قانونی ندارند. سیستم بازرسی و دیوان محاسبات میتوانند آنجا را به عنوان یک نقیصه جدی بگیرند که مدیران وقت باید پاسخگو باشند.» شمقدری درباره این نکته که تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی باعث فربهشدن بدنه آن شده نیز گفت: «اگر بگوییم معاونت سینمایی مثل دو واگن قطار بود حالا این 2 واگن تبدیل به 2 اتوبوس خارج از ریل شده که قدرت مانور بیشتری دارد، طبیعی است که هزینه و سوخت و نگهداری این اتوبوسها را همه باید بدهیم.»
رئیس سازمان سینمایی درباره اوایل تشکیل دولت نهم نیز حرفهای جالب توجهی زد. او به ایسنا گفت: «کاش از دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد در همین معاونت سینمایی بودم تا آن 4سال اول سوخت نمیشد اما دست تقدیر اینگونه نخواست.» شمقدری در حالی این نکته را بیان میکند که عملکردش در 4سال اخیر انتقادهای گستردهای را میان اهالی سینما به دنبال داشته است. او البته به این منتقدان هم جواب داده است. شمقدری گفت: «ممکن است خیلیها از این دوران 4ساله با تعابیر بهشدت انتقادی یاد کنند، اما در 30سال گذشته، همینها حضور من را در خیلی جاها برنمیتافتند. من به این شرایط عادت کردهام و حتی قبل از قبول مسئولیت معاونت سینمایی، از هر نظر برای روبهروشدن با جنگ روانی سنگین علیه خودم آمادگی داشتم. همین آمادگی باعث شده تا امروز از هیچ اتفاق و اظهارنظری شوکه نشوم.»
کارگردان «طوفان شن» درباره دشواریهای اداره و مدیریت سینمای ایران نیز گفت: «کسانی که در فضاهای امنی مانند صدا و سیما مدیریت کردهاند یا مدیری که در پستو کار کرده، مناسب مدیریت این بخش نبوده و مطمئنا در 6ماه دچار چالشهای جدی خواهند شد. اینجا مدیری میخواهد که بداند در سینما چه خبر است. فردی میخواهد که اهل مدیریت بحران باشد. وی همچنین درباره فضای پیش روی مدیریت بعدی سینما گفت: «امیدوارم درست برعکس اتفاقی که زمان مدیریت من افتاد، روحیه تعامل، همکاری و همدلی بین گرایشهای مختلف بچههای سینما وجود داشته باشد، چون اگر همچنان هر کسی بخواهد اسب مراد خودش را بتازد، هر چقدر هم که مدیر بعدی توانمند و مبتکر و خلاق باشد قطعا یک جاهایی دچار چالش خواهد شد.»
آن فیلم که از هنر بری بود، کار رفقای فراستی بود
آقای احمدینژاد خطاب به آقای صفار هرندی و من گفت: بروید با هم وزارت ارشاد را درست کنید، اما نهایتا هیچ اتفاقی نیفتاد و من به رئیسجمهور گفتم ظاهرا ایشان هیچ تمایلی به همکاری با بنده ندارد. آقای صفار هرندی تقریبا یکسال پس از وزارتش با آقای احمدینژاد دچار مشکل شد. آن زمان در یک برنامه صبح تلویزیون به این اختلاف دیدگاه اشاره کردم و جنجالی درست کردند که شمقدری گفته مثل زن و شوهری هستند که دارند همدیگر را تحمل میکنند.
مهمترین چالش با آقای صفار سر فیلم «درباره الی» پیش آمد. مشکل آن فیلم طوری پیش میرفت که کاملا در محاق قرار بگیرد و توقیف شود، اما بهنظر میرسید این کار درست نیست. زمان انتخاب وزرای دولت دهم مرخصی گرفتم و 8-7 روز رفتم کوهپیمایی که حتی موبایلم هم آنتن ندهد. یکی از دلایلم هم این بود که میترسیدم وزیر شوم، چون وزارت ارشاد حوزه تخصصیام نبود.
در آن مقطع سهچهار گزینه جدی مطرح بودند که اتفاقا نام من در میان آنها نبود. اگر درست یادم بیاید، از میان 4 گزینهای که آقای صیفی داشتند، 3 تا از آنها فیلمساز بودند؛ آقایان عسگرپور، احمدرضا معتمدی و یک نفر دیگر که الان خاطرم نیست.
شعر « آن فیلم که از هنر بری بود / طوفان شن شمقدری بود» برای سالهای 75-74 است. تیمی که این شعر را سرودند آقای فراستی جزو آنها بود. آن موقع من جوانتر بودم و انصافا از آنها خیلی دلخور شدم اما الان اگر کسی بخواندش، میخندم. بدل خودم را که در برنامه خندهبازار دیدم کلی خندیدم. البته سری اولی که بدلم را کار کرده بودند خیلی حسابشدهتر بود، اما این قسمت اخیر از نظر محتوا خیلی چیز جدیدی نداشت.