دکتر سهند صادقی‌بهمنی : ایران با حدود تاریخی‌اش، سرزمینی است که میزبان بیشترین تعداد امامزادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) در جهان است که البته بیشتر این امامزادگان را فرزندان و نوادگان امام کاظم(ع) تشکیل می‌دهند.

از این‌رو این پرسش طبیعی به‌نظر می‌رسد که علل حضور این حجم گسترده خاندان اهل‌بیت(ع) در ایران زمین چیست؟ چه ویژگی‌ای در این سرزمین و مردمان پاک‌نهاد آن بوده که عترت پیامبر(ص) را این‌چنین راغب به حضور در این سرزمین کرده است؟ در این جستار می‌کوشیم تا به مناسبت «دهه کرامت» که به مناسبت فاصله تولد حضرت فاطمه معصومه(س) تا میلاد امام‌رضا(ع) بدین نام، مسمی شده است، به اسباب حضور این خاندان ارجمند که بی‌گمان برکاتی ناب را برای اهالی این سرزمین ولایی به ارمغان آورده است، بپردازیم.

ایران‌زمین را همواره مردمانی ساکن بوده‌اند که خوی خداجویی نشانه بارز و ویژگی ذاتی ایشان بوده است. وجود اماکن و معابد مذهبی و سنگ‌نوشته‌هایی که حاکی از اکرام و پرستش خدای یگانه است، همگی گویای همین امر است. از این‌رو می‌توان با تأیید فراوان بر این آموزه پای فشرد که فطرت پاک‌نهاد ایرانیان هیچ‌گاه از توحید ذاتی منحرف نشده و به شرک ذاتی روی نیاورده است. این فطرت پاک که البته ویژگی مشترک تمامی آدمیان است و به شرط آنکه زنگار به‌خود نبیند، زمینه و بستر اصلی حق‌جویی تمامی آدمیان است، پدیده‌ای است که در این سرزمین و در ضمیر ناب مردمان آن همواره متجلی بوده است.

پس از طلوع خورشید اسلام و آشنایی ایرانیان با این پیام سراسر توحیدی، اما همان فطرت پاک و نهاد خداجوی ایشان همراهی از سر اختیار خود را آشکار و در همان چند قرن نخست بیشترین خدمات را به این دینِ مبتنی بر فطرت ارائه کرد به‌گونه‌ای که می‌توان گفت اگر ایرانیان نبودند شاید میراث اسلامی آنچنان که امروز در اختیار است، فراهم نمی‌شد.

ایرانیان را باید از حاضران مؤثر در اصلی‌ترین علوم اسلامی به‌شمار آورد به‌گونه‌ای که کارنامه اساسی اسلام را باید از آن قومی دانست که پیامبر عزیز صلی‌الله علیه و آله و سلم پیش‌بینی کرده بود اگر علم و دین در ثریا (کنایه از مکانی بسیار صعب‌الوصول و سخت‌یاب) باشد، فرزندانی از پارس بدان دست خواهند یافت و آن‌را به ارمغان خواهند آورد(صحیح مسلم، ج7،‌ص‌191).

البته در این جستار سخن از نقش ایرانیان در انتقال میراث گرانقدر اسلامی نیست ولی در عین حال به نقش بی‌بدیل ایشان بر این امر تأکید می‌نهد که همراهی ایشان با اسلام، پابه‌پا شدنی از سر اختیار بلکه از سر شدت اشتیاق و وفور تمایل و ارادت محض بوده است که پیش از این بر علت اصلی آن تأکید رفت. همین دلیل را باید دلیل اصلی میزبانی و پذیرایی نیکوی ایرانیان از خاندان پیامبر(ص) دانست.اما نخستین آشنایی ایرانیان با خاندان نبوی(ص) را باید در داستان اسلام‌آوردن سلمان فارسی مشاهده کرد. سلمان انسان حقیقت‌جویی از قوم فارس بود که در سرزمین حجاز محبوب خویش را ملاقات کرد.

سلمان آنقدر به خاندان نبوی نزدیک شد که عضوی از ایشان شد. این تقرب بدان حد بود که پیامبر(ص) در حدیثی سلمان را از اهل‌بیت(ع) شمرد (المستدرک علی‌الصحیحین، ج3، ص 598 و بصائر‌الدرجات، ص37). سلمان در خاندان نبوی بیش از هر کسی به امام‌علی(ع) نزدیک بود و بیش از هر کسی ایشان را دوست می‌داشت. رفتار سلمان پس از رحلت نبوی نیز گویای همین امر است. از این‌رو می‌توان نخستین ایرانی مسلمان را از محبان و شیعیان امام‌علی‌(ع) به‌شمار آورد.

طبیعتا عشق به اهل‌بیت از طریق او به ایرانیان منتقل شده است. این امر را به‌خوبی از استقبال ایرانیان از خلافت امام‌علی (ع) و امام‌حسن(ع) می‌توان مشاهده کرد. چه آنکه خلافت این‌دو امام با استقبال گسترده و همراهی بی‌غل‌وغش ایشان توأم بود. البته نمی‌توان همراهی ایرانیان را در این برهه خاص تاریخی در معادلات قدرت که عموما بر جدال‌های نژادی قبائل عربی مبتنی بود، چندان اثر‌گذار به‌شمار آورد.

چنان‌که ایرانیان در حادثه عاشورا و شهادت سرور جوانان اهل بهشت به دلایل گوناگون ازجمله سرعت وقوع این فاجعه عظیم، چندان نتوانستند نقش‌آفرین باشند. هرچند پس از آن در قیام مختار نقش‌آفرین شدند و قاطبه لشکر مختار ثقفی را تشکیل دادند و نقش اساسی در انتقام‌گیری از خون پاک امام حسین(ع) به‌دست ایشان حاصل آمد. البته کشتار 6هزار تن از ایشان به‌دست مصعب‌بن زبیر که موفق شده بود مختار ثقفی را از سر راه بردارد را نیز باید تاوانی دانست که ایشان به سبب پایداری در حق‌جویی و استواری در راه دفاع از خاندان رسول خدا(ص) متحمل شدند. در عصر امویان اما به‌دلیل خوی عرب‌گرای اموی چندان شاهد ایرانیان اثر‌گذار در عرصه سیاست نیستیم؛ از این‌رو می‌توان نقش ایشان را منحصر به مسائل علمی دانست که پیش از این ذکر آن رفت.

در عصر عباسیان علاوه بر نقش‌آفرینی در عرصه علمی، ایرانیان به سپهر سیاست نیز راه یافتند. قدرت گرفتن عباسیان که تیره‌ای از بنی‌هاشم بودند، با شعار «الرضا من‌آل‌محمد(ص)» سبب جذب برخی خاندان‌های پرنفوذ ایرانی همچون برمکیان به سیاست شد. در اوایل این عصر بنی‌عباس مجبور شدند تا به بنی‌طالب که در حقیقت به واسطه نام ایشان به فرمانروایی رسیده بودند امتیاز دهند. البته تمایل ایرانیان به بنی‌طالب که شامل اهل‌بیت(ع) می‌شدند نیز در این میان بی‌تأثیر نبود. از این‌رو و نیز به دلایل دیگر مأمون عباسی که مادری ایرانی داشت، به ناچار امام‌رضا(ع) را در ابتدای قرن سوم هجری به ولایتعهدی خویش برگزید. به‌نظر می‌رسد 2 عامل اصلی باعث این مسئله بوده است.

نخست آنکه ایرانیانی که در انقلاب عباسیان علیه امویان شرکت داشتند به طالبیان نسبت به عباسیان تمایل بیشتری نشان می‌دادند؛ از این‌رو عباسیان (هرچند در ظاهر) ناچار بودند این مسئله را رعایت کنند. دوم آنکه در این عصر شاهد قیام‌های متعدد علویان هستیم و هیچ راهی همچون مشارکت‌دادن در قدرت نمی‌توانست اسباب آرام‌کردن ایشان را فراهم کند. از این‌رو مأمون، امام‌رضا(ص) را مجبور به پذیرش ولایتعهدی کرد. در نحوه ورود حضرت می‌توان به خوبی عامل نخست را مشاهده کرد.

حکومت تلاش کرد تا حضرت را از شهرهایی عبور دهد که شیعیان در آن حضور نداشتند. با این حال حتی به هنگام عبور ایشان از شهرهای سنی‌نشین در زمانی که امکان ملاقات مردم با حضرت فراهم شد، تمایل گسترده و اشتیاق بی‌حد و وصف ایشان به اهل‌بیت(ع) آشکار شد. چنان‌که در نیشابور که شهر محدثان بزرگ اهل سنت مانند مسلم‌بن حجاج نیشابوری و اسحاق‌ابن راهویه و ابن‌خزیمه است، هزاران محدث و فقیه کیلومترها به استقبال حضرت آمدند و از ایشان درخواست تلقی حدیث کردند.

حضرت نیز با بیان حدیث «سلسله‌الذهب» که در واقع تأکیدی بر حقانیت سیاسی و فقهی اهل‌بیت(ع) است، پیام خویش را به ایشان رساند. حضور امام رضا(ص) در آن مقطع تاریخی زمینه مهاجرت فرزندان پرشمار امام کاظم(ص) را به ایران فراهم آورد. کاملا واضح بود که بسیاری از ایشان همچون حضرت فاطمه معصومه(س) و احمدبن‌موسی(ع) و... به قصد دیدار برادر به این سرزمین پای گذارند و در این دارالسلام مسکن گزیدند و البته برکات وجودی خویش را به این سرزمین توحیدی گسیل داشتند. نکته‌ای که در این میان نباید مغفول بماند اما عشق ایرانیان به اهل‌بیت(ع) است؛ امری که بی‌گمان هم در حضور امام رضا(ع) و هم در مهاجرت سایر برادران، خواهران و فرزندان ایشان، نقشی اساسی ایفا کرده است.

در این‌باره البته روایات عجیبی نیز به چشم می‌خورد که گاه به کتب مهم راه یافته‌اند و بازتاب‌دهنده روحیات خاص ایرانیان در این‌باره شده‌اند. از این میان، یک روایت که البته تلاش شده است تا به‌صورتی مختصر نقل شود بسیار قابل‌توجه است. این روایت را ابن‌حجر عسقلانی از دانشمندان اهل سنت در تهذیب‌التهذیب درباره زیارت امام رضا(ع) توسط ابن‌خزیمه، امام اهل حدیث نزد اهل سنت که از او با عنوان «امام‌الائمه» یاد می‌کنند، نقل کرده است. او به نقل از برخی روات می‌نویسد:

«با امام اهل حدیث، ابن‌خزیمه و یکی دیگر از پیشوایان یعنی ابوعلی ثقفی و گروهی از دانشمندان برای زیارت علی‌بن موسی به طوس رفتیم. در آنجا مشاهده کردیم که ابن‌خزیمه بسیار به این بقعه احترام می‌گذارد و آن را بزرگ می‌دارد. سپس تواضع و تضرع او را نزد آن قبر دیدیم. امری که حیرت ما را برانگیخت.» (تهذیب‌التهذیب، ج7، ص339) این روایت یکی از ده‌ها روایتی است که عشق ایرانیان به اهل‌بیت(ع) را نشان می‌دهد؛ امری که به‌نظر در کنار عامل حضور امام‌رضا(ع)، مهم‌ترین عامل حضور پرشمار علویان و فرزندان امام کاظم در ایران بوده، به‌گونه‌ای که ایران را سرزمینی برای امامزادگان شمرده‌اند.

همشهریان سلمان عاشق اهل بیت(ع)

با آنکه ایرانیان جز چند منطقه به مذهبی جز مذهب اهل‌بیت(ع) باور نداشتند، اما عشق به اهل‌بیت(ع) که برگرفته از متون دینی همچون قرآن‌کریم و روایات قطعی پیامبر اعظم(ص) بود، خصلت متمایز ایشان از سایر مسلمانان بود. این البته چندان غریب به‌نظر نمی‌رسد، چنان‌که ایرانیان از باب سلمان با اهل‌بیت(ع) آشنا شدند؛ اسلامشان بوی سلمان می‌داد که در حقیقت همان بوی علی(ع) و فاطمه(ع) و اهل‌بیت(ع) بود. برخی از محققان از این حالت ویژه ایرانیان با عنوان «تسنن دوازده امامی» یاد کرده‌اند. چه این اصطلاح را پذیرا باشیم و چه نظر دیگری ابراز داریم، این آموزه محقق است که ایرانیان از تمامی مذاهب و فرق به اهل‌بیت(ع) عشق می‌ورزیدند و بی‌گمان پس از حضور امام رضا(ع) این پدیده را باید مهم‌ترین سبب در حضور خاندان نبوی(ص) در ایران دانست. نگاهی به اشعار شعرای بنام خراسان همچون کسایی مروزی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، عبدالرحمان جامی و مولانا جلال‌الدین بلخی به خوبی گویای این پدیده است. این پدیده البته اختصاصی به خراسان بزرگ ندارد و در دیگر مناطقی که شیعیان در آن اکثریت نداشتند نیز همین وضعیت بر قرار بود؛ به‌عنوان مثال در شیراز بزرگانی چون سعدی و حافظ بر این ارادت پای فشرده‌اند.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها