این نخستینباری نیست که القاعده یا گروههای همفکر آن عملیاتی خونین را در قاره آفریقا صورت میدهند. پیش از این، هم در سالجاری میلادی و هم در سالهای گذشته، این گروهها عملیاتهای خونینی را در کشورهای مختلف انجام دادهاند. تونس، مصر، لیبی، الجزایر، نیجر، نیجریه، مالی و کنیا همواره هدف عملیاتهای این گروهها در شکلهای مختلف بودهاند. گروههای مسلح فعال در قاره آفریقا را میتوان به 2گروه اصلی تقسیم کرد؛ گروههایی که به القاعده اعلام وفاداری کردهاند و گروههایی که وحدت اندیشه و هدف با القاعده دارند، هرچند که ارتباط سازمانی و تشکیلاتی با این گروه که مرکز آن در افغانستان و پاکستان است، ندارند. زیر چتر گروه نخست، جماعت بوکوحرام در نیجریه و القاعده در مغرب اسلامی قرار میگیرند و گروههای دیگر یعنی انصار الشریعهالاسلامیه و انصار بیتالمقدس بهگونهای غیرمستقیم اما با یک هدف و اندیشه با القاعده در ارتباط هستند. این گروهها هم بهصورت زنجیرهای و هم بهصورت غیرزنجیرهای در آفریقا پراکندهاند و درحالیکه در شمال آفریقا از موریتانی و مراکش گرفته تا مصر بهصورت زنجیرهای واحد با اسامی متعدد فعالیت میکنند، در قلب و شرق آفریقا اما بهگونهای نامنظم پراکندهاند و شاید به لحاظ جغرافیایی، مهمترین نقطه اشتراک آنها، دسترسی به سواحل و دریاست که بستر مناسبی برای رفتوآمد و ورود آنها به داخل کشورهای هدف و در نتیجه انتقال سلاح به داخل این کشورهاست.
شمال آفریقا
در محدوده شمال آفریقا، کشورهای هدف القاعده عبارتند از: مصر، لیبی، تونس و الجزایر و البته تا حدودی مراکش و موریتانی. در این محدوده جغرافیایی، القاعده حضوری فعال دارد و بهویژه پس از سرنگونی رژیمهای حاکم در تونس، لیبی و مصر این تشکیلات قوت فراوان گرفته است.
الجزایر: اوایل سالجاری میلادی بود که افرادی مسلح در تأسیساتی نفتی به نام عینمیناس، شماری از کارمندان بیگانه (نروژی، فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی) را به گروگان گرفتند که به درگیری خونینی میان افراد مسلح و ارتش الجزایر و در نهایت به کشته و زخمی شدن دهها نفر منجر شد. این درگیری، یکی از نخستین رویاروییهای علنی الجزایر با شبهنظامیانی بود که به تشکیلات القاعده در مغرب اسلامی وابسته بودند.
لیبی: در سالگرد 11سپتامبر2012، زمانی که اعتراضات علیه پخش فیلمی توهینآمیز به پیامبر اسلام(ص)، جهان عرب را فراگرفته بود، افرادی مسلح در لیبی به کنسولگری آمریکا در شهر بندری بنغازی هجوم بردند و سفیر این کشور را کشتند. بعدا مشخص شد این گروه تحت نام انصارالشریعهالاسلامیه فعالیت و از لحاظ فکری و ایدئولوژیک، از القاعده دنبالهروی میکند. این گروه علیه دولت مرکزی میجنگد و در پی سرنگونی نظام معمر قذافی و دست بهدست شدن فزاینده سلاح میان غیرنظامیان، لیبی و بهویژه مناطق بیابانی آن به کانونی برای فعالیت این شبهنظامیان تبدیل شده است. این البته تنها رویداد خونین در لیبی نبود. پس از آن، درگیری میان دولت مرکزی و گروههای بازمانده از انقلاب علیه قذافی در گوشه و کنار ادامه یافت و هرازگاهی یکی از وزارتخانهها بهدست این گروهها میافتد یا اینکه مردم با آنان درگیر میشوند. گروه انصارالشریعه همچنین پادگانها و مقرهایی را در مناطق بیابانی ایجاد کرده که در آنها ضمن آموزش نظامی به جوانان، آنها را عازم سوریه میکند.
تونس: تونس هم از القاعده در امان نمانده و کشته شدن 2شخصیت چپگرای منتقد دولت اسلامگرا، بیش از پیش نشان داد این گروهها در این کشور هم فعالاند. گروههای مسلح فعال در تونس که رویکرد تکفیری القاعدهای دارند، بهعلت پیش زمینههای مشترک با جنبش اسلامگرای نهضت که در تونس حاکم است، در ابتدا کوشیدند تا پایههای آن را در کشور تحکیم کنند اما کشته شدن این دو شخصیت در تونس باعث شد تا نهضت راه خود را از این گروهها جدا کرده، از آنها تبرئه جوید و حتی هرگونه برگزاری نشستهای این گروهها را ممنوع و غیرقانونی اعلام کند؛ مسئلهای که به درگیری میان ارتش تونس و این گروهها منجر شد. این درگیریها سپس به مرز تونس و لیبی و الجزایر هم کشیده شد و شماری از نظامیان تونسی هم در این درگیریها کشته شدند.
مصر: علاوه بر این سه کشور، باید مصر و مراکش را هم به این فهرست اضافه کرد ؛ هرچند فعالیت این گروهها در مراکش چندان نمودی ندارد اما در مصر و در مرحله اخیر و بهویژه پس از سرنگون شدن نظام حاکم به رهبری اخوانالمسلمین، درگیریهای ارتش و این گروهها مشخصا در شبهجزیره سینا قوت گرفته و تاکنون دهها نفر در این درگیریها کشته شدهاند. این گروهها خود را تحت عنوان انصار بیتالمقدس معرفی میکنند.
قلب و شرق آفریقا
علاوه بر زنجیره جغرافیایی شمال آفریقا، در قلب و شرق این کشور هم گروههای مسلح همفکر با القاعده فعالیت میکنند.
مالی: شاخصترین حوادث تا پیش از درگیریهای اخیر کنیا، در مالی بود که سال گذشته شبهنظامیان توانستند بخش مهمی از کشور را بهدست گیرند. این گروه تحت عنوان ازواد فعالیت میکند و بهدنبال ایجاد کشوری مستقل از حاکمیت مرکزی بوده است اما دخالتهای فرانسه و برخی از کشورهای اروپایی تحت چتر شورای امنیت سازمان ملل باعث محدود شدن فعالیت آنها و پسگرفتن شهرهای تحت کنترلشان شد. هنوز فعالیت این گروهها بهگونهای بسیار محدود در مالی ادامه دارد و هنوز نظامیانی از فرانسه در این کشور مستقرند. طبعا فرانسه بیش از همه، از این امر نگرانی دارد که قوت گرفتن این گروهها در نزدیکی آبهای مدیترانه میتواند کمکم راه نفوذ آنان به سوی آن سوی دریا و به داخل مرزهای فرانسه و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا را بگشاید و خواب آرام اروپاییها را آشفته سازد.
نیجریه: به قلب آفریقا که وارد شویم، کشورهایی نظیر نیجر و نیجریه هم درگیر این پدیدهاند. جماعتی تحت نام بوکوحرام در نیجریه فعال است. معنای این اصطلاح «منع و حرام بودن آموزش غربی» است، زیرا آموزههای غربی را کافرانه و انحرافی میخواند و معتقد است این آموزهها تهدیدی برای موجودیت اسلامی در کشورند. در سال 2002 گروه بوکو حرام از میان شماری از جوانان تحصیلکرده با گرایشهای اسلامگرایانه، نظامیان سابق و نیز عامه مردم شکل گرفت و بعدها فعالیتهایی را علیه حاکمیت صورت داد که شاید مهمترین آنها حمله به مقر سازمان ملل در آبوجا پایتخت این کشور بود که نشان از آن داشت فعالیتهای این گروه صرفا محلی نیست بلکه به اهدافی بینالمللی هم میاندیشد. رویارویی در نیجریه زمانی اهمیت بیشتری میگیرد که بدانیم یکی از ابعاد آن جنبهای دینی دارد و نوعی تقابل میان مسیحیان و مسلمانان را نشان میدهد، خاصه اینکه این جماعت وفاداری خود را به القاعده اعلام کرده است. شاید بتوان گفت این گروه یکی از معدود گروههای آفریقایی است که علنا وفاداری خود به این تشکیلات را اعلام میکند. طبعا چنین مسئلهای اهداف و انگیزههایی را در ورای خود دارد. بوکوحرام و حتی دیگر تشکیلات مسلح دینگرا در آفریقا میکوشند از رهگذر چنین امری، همدردی و همدلی عوامالناس از میان مسلمانان را کسب کنند تا از لحاظ مادی با مشکلاتی مواجه نشوند. هرچند که این گروهها، کانالهایی مالی چه از طریق برخی کشورها و چه از طریق برخی طرفهای تشکیلاتی دریافت میکنند. القاعده به رهبری ایمنالظواهری هم امیدوار است این اعلام وفاداریها به طرفهای مقابلش این مسئله را گوشزد کند که نهتنها در افغانستان و پاکستان بلکه در نقاط دیگر دنیا هم هواداران و پایگاههایی دارد و میتواند مصالح و منافع آنان را به مخاطره اندازد.
سومالی و کنیا: در کنار تمام اینها، باید پیش از کنیا به سومالی اشاره کرد که طی سالهای گذشته یکی از فعالترین گروههای مسلح با رویکرد اسلامگرا در آن فعالیت میکند. جنبش مجاهدان جوان مسلمان (الشباب) در سومالی چند سالی است که نهتنها کنترل برخی شهرها را بهدست دارد بلکه با منفجر کردن خودروهای بمبگذاری شده و نیز سوء قصد به جان شخصیتها و چهرههای دولتی باعث شده تا این کشور به یکی از ناآرامترین کشورهای شاخ آفریقا بدل شود. درگیریهای خونین میان نیروهای اتحادیه آفریقا و سازمان ملل در سومالی و این گروهها همواره قربانیان فراوانی از غیرنظامیان را هم بهدنبال داشته است و باعث شده تا کنیا هم برای مهار اوضاع در سومالی وارد این کشور شود؛ مسئلهای که زمینه رویارویی الشباب با دولت کنیا را رقم زده و گروگانگیری و درگیری اخیر در مجتمع تجاری وست گیت در پایتخت، یکی از عینیترین و خونینترین این درگیریها بوده است. در این درگیری، دهها نفر کشته و زخمی شدند. گروههای مسلح در آفریقا با شکل و شمایل مختلف و متنوع فعالیت میکنند و هرکدام از آنها متناسب با حوزه جغرافیایی فعالیتشان، اهدافی کوتاهمدت و طبعا بلندمدت را دنبال میکنند. اگر در مصر، هدف این گروهها ناآرام کردن اوضاع و مشغول داشتن ارتش به درگیریها و بازماندن از سیاست و در نتیجه ناآرام کردن اوضاع در قلب مصر است، در کشورهایی نظیر لیبی و تونس، این گروهها بهدنبال ایجاد دولت با رویکردهای خاص خود هستند. طبعا بهرهبرداری هدفمند از دین و قرائت خشک از اسلام برخلاف روح دین، گرایش به خشونت را در میان این گروهها دامن زده و تقویت کرده است.
در نیجریه هم این گروهها با بهرهبرداری از مقوله رویارویی اسلام با صلیبیها و مسیحیان میکوشد تا همراهی و همدلی مردم را بهدست آورد و طبعا هدف بلندمدت برقراری خلافت اسلامی را از یاد نمیبرد؛ مسئلهای که در سوریه نیز از طریق گروههای شورشی دنبال میشود. در این بین، کنیا شاید یکی از جدیدترین یا آسیبدیدهترین قربانیان این رویکردها و اهداف باشد که برای برقراری امنیت و خارج کردن گروههای مسلح از داخل سومالی در این کشور حضور دارد و این امر مایه خشم الشباب شده است. آیا پدیده القاعده یا همگرایی با القاعده و گروههای وابسته به آن در آفریقا قوت خواهد گرفت یا به ضعف خواهد گرایید؟ در سایه فقر، بیکاری، عقبماندگیهای فرهنگی و اقتصادی و کثرت و فراوانی سلاح در قاره آفریقا نمیتوان چندان به بازگشت آرامش و قهقرای فعالیت القاعده در این قاره دل بست. آیا القاعده از خاورمیانه به آفریقا نقل مکان خواهد کرد؟ این مسئلهای است که به بحرانهای جاری در خاورمیانه از سوریه گرفته تا یمن بازمیگردد.