معادل این قانون در عرصه ژئوپلیتیک، ضربه متقابل محسوب میشود؛ هنگامی که اقدام نظامی در یک قلمرو منجر به پیامدی ناخواسته و نامطلوب در قلمروی دیگر میشود.حملات 11سپتامبر2011 یک ضربه متقابل بود. یک دهه پیش از این حملات، جورج بوش پدر ارتشی متشکل از نیممیلیون نظامی غربی را برای بیرونراندن صدام حسین از کویت به منطقه فرستاده بود؛ عملیاتی که با موفقیت چشمگیری مواجه شد. پس از آن، وی تحریمهای شدیدی علیه عراقیها وضع کرد و پایگاههایی را در عربستان سعودی برای نظامیان آمریکایی ساخت.حضور سربازان کفار در سرزمین مقدس مسلمانان و رنج مردم عراق درنتیجه تحریمهای آمریکا، دو عاملی بود که اسامه بنلادن در بیانیهاش برای اعلام جنگ علیه ایالات متحده به آنها اشاره کرد.
کشته شدن سههزار نفر در حملات 11سپتامبر ضربه متقابلی بود علیه حضور نوامپریالیستی آمریکاییها در شبه جزیره عربستان پس از عملیات توفان صحرا. اینک در کشور آفریقایی مالی، جایی که القاعده و متحدانش نیمهشمالی کشور را که وسعتی معادل ایالت تگزاس آمریکا دارد، تحت حاکمیت گرفتهاند، آمریکا و غرب به نوعی ضربه متقابل مداخله نظامی در لیبی را شاهد هستند. میپرسید چطور؟ در نتیجه بمباران مورد حمایت آمریکا که مانع از آن شد که معمر قذافی بتواند قیام سال2011 مردمش را در هم بشکند، حکومت سرهنگ فروپاشید و وی بهدست مخالفان به قتل رسید.
جنگجویان قبیله طواریق از مالی که قذافی آنها را برای مقابله با شورشیان وارد ارتش خود کرده بود، از لیبی گریختند یا اخراج شدند. آنها همراه با سلاحهای سنگینی که بهدست آورده بودند، به کشورشان بازگشتند؛ به میان مردم خود که مورد بدرفتاری قرار داشتند و ساز جدایی از نیمه جنوبی مالی را سر دادند تا حکومت خود را ایجاد کنند.
اما جهادیهایی که دوشادوش آنها جنگیده بودند تا شمال مالی را از جنوب جدا کنند، علیه طواریقها برگشتند و آنان را از مسند قدرت کنار زدند. انصارالدین و القاعده در مغرب اسلامی(مانند طالبان در افغانستان که مجسمههای باستانی بودا را در بامیان منفجر کرده بودند) تمام معابد غیراسلامی را در شمال مالی منفجر کردند و قرائت بیرحمانهای را از شرع بهاجرا درآوردند. مجازاتهای سنگین و خشنی علیه هرگونه تخطی شهروندان از قوانین سختگیرانه این افراد به اجرا درآمد. با این حال این تنها بخشی از فاجعه استراتژیک بود. ارتش مالی که تحت آموزش ایالات متحده قرار داشت در مقابله با شورش فرو پاشید. نظامیان آموزش دیده توسط آمریکاییها با ترک خدمت به جهادیها پیوستند. یک نظامی مالیایی که در فورت بنینگ آمریکا آموزش دیده بود، حکومت دمکراتیک کشور را سرنگون و قدرت را در این کشور قبضه کرد.
این وضعیت طی 10ماه بعد وخیمتر شد. پس از آن، طیماه جاری جهادیها شهر کونا را تصرف کردند و به پشت دروازههای شهر موپتی در جنوب خطی که نیمهشمالی کشور را از نیمهجنوبی جدا میکند رسیدند. از آن سو اسلامگراهایی که از موریتانی وارد مالی شده بودند، شهر دیابالی را در 250مایلی باماکو، پایتخت کشور تصرف کردند. بهنظر میرسید کل مالی در آستانه افتادن به دامان القاعده است.
فرانسه که مالی زمانی مستعمرهاش بوده است، واکنش نشان داد. فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه هواپیماهای نظامی این کشور را به منطقه فرستاد تا اسلامگراها را بمباران کنند و 2500نظامی فرانسوی برای بازپس گرفتن دیابالی وارد مالی شدند. جنگ هم اینک در این کشور ادامه دارد.جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا متشکل از 16کشور از افزایش نظامیان خود در مالی سخن به میان آورده است؛ نظامیانی که باید شمال این کشور را از القاعده پس بگیرند.
درحالیکه ایالات متحده حمایت لجستیک و اطلاعاتی را از فرانسویها بر عهده گرفته است، لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا میگوید که نیروهای آمریکایی در خاک این کشور پیاده نخواهند شد.نیروهای پیاده فرانسوی و آتش هوایی آمریکا احتمالا میتوانند جنوب مالی را بازگردانند اما چهکسی قرار است برای بیرون راندن القاعده و شرکایش به سوی شمال این کشور حرکت کند؟
تعداد 2500نیروی فرانسوی نمیتوانند منطقه وسیع و بیابانی عضاود (نیمه شمالی مالی) را اشغال کنند و تحت کنترل داشته باشند؛ حتی اگر آنان بتوانند شهرهای شمالی مانند تیمبوکتو را پس بگیرند، نمیتوانند منطقه را با وجود جنگ چریکی که القاعده و متحدانش به راه انداختهاند حفظ کنند. با این حال فرانسوا اولاند میگوید که وی وحدت ارضی مالی را به این کشور بازخواهد گرداند.
بمباران فرانسویها پیش از این منجر به تلفات غیرنظامیان شده است. این موضوع میتواند ضربه متقابل را علیه فرانسه به بار آورد؛کشوری که میزبان هزاران مسلمان مهاجر است. بسیاری از فرانسویها هنوز خاطره تروریسم داخلی را طی جنگ هشتساله کشورشان در الجزایر (1954تا 1962) بهخاطر دارند.
گروگانگیری این هفته شهروندان غربی در الجزایر ضربه متقابل اسلامگرایان است در پی اجازه دادن دولت الجزیره به فرانسه برای استفاده از حریم هوایی این کشور و حمله هوایی به شمال مالی و درحالیکه جنگ داخلی در سوریه پای جهادیها را دوباره به میان آورده است، یک جنگ اسلامی علیه فرانسه در منطقه ساحل آفریقا (کشورهای جنوب صحرای عظیم آفریقا که در ساحل اقیانوس اطلس قرار دارند) میتواند ضربات متقابل را در پی داشته باشد. مسلمانان منطقه ملتهب و پرتنش خاورمیانه چگونه وقوع یک جنگ غربی دیگر را در سرزمین سربازان پیامبرشان تحمل خواهند کرد؟ درحالیکه مالی از ارزش ژئوپلیتیک چندانی برخوردار نیست، تبدیلشدن شمال این کشور به یک پایگاه عظیم و امن القاعده مشکلاتی جدی برای ایالات متحده در برخواهد داشت.
بنا به گزارشها، القاعده در شمال مالی در تماس با تروریستهای بوکو حرام است که مسیحیان را در نیجریه میکشند و کلیساهایشان را به آتش میکشند و گزارشهایی مبنی بر ورود اسلامگرایان موریتانی به مالی نشان میدهندکه این سرطان در حال گسترش است.
اما چه باید کرد؟
ایالات متحده نمیتواند در جنگ مالی وارد شود. هیچ منافع حیاتی در این کشور برای آمریکا وجود ندارد که به خطر افتاده باشد و حضور در این کشور میتواند افغانستان دیگری برای واشنگتن در قلب آفریقا بهوجود آورد. اما اگر قرار نباشد آمریکا رهبری عملیات بازپسگیری منطقه عضاود را برعهده گیرد، چهکسی این کار را خواهد کرد؟ جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا؟ ناتو؟ یا الجزایر؟
بدون ایالات متحده، ارادهای برای بازپسگیری این منطقه از القاعده وجود نخواهد داشت، سلاحی در کار نخواهد بود و نظامیانی برای جنگیدن وارد منطقه نخواهند شد.با این حال، وقتی آمریکاییها گزینههایشان را بررسی میکنند، اوباما میگوید که القاعده در راه است و باید آنها را شکست داد.
پاتریک بوچانن، نویسنده کتاب خودکشی یک ابرقدرت: آیا آمریکا تا سال2025 دوام خواهد آورد؟