به نظر میرسد چین، به عنوان اولین طلبکار امریکا در توانایی این کشور برای بازپرداخت بدهیهایش نگران است.
تا کنون هیچ توافقی برای افزایش سقف بدهیها صورت نگرفته است که واشنگتن بتواند برای پرداخت بدهیهای ملی خود، مبلغی که نیاز دارد را قرض بگیرد. نه تنها حرکت به سوی افزایش سقف بدهیها متوقف شده ، بلکه واشنگتن حتی نتوانسته است بر روی یک بودجه جدید توافق کند و این امر به تعطیلی موقت دولت واشنگتن انجامیده است؛ گفتنی است این موضوع تا زمانی که دو حزب این کشور بر سر معادلهای که از یک سو شامل یک برنامه ریاضتی عمده شود و از سوی دیگر مانع از حمایت مالی از طرح اصلاحات خدمات درمانی اوباما گردد، ادامه خواهد داشت.
چین در امریکا سرمایهگذاری کرد چرا که در برههای از زمان به نظر میرسید که واشنگتن بر تمامی مشکلات اقتصادی که از زمان رویداد واقعه ۱۱ سپتامبر تجربه کردهایم غلبه خواهد کرد؛ گفتنی است این مشکلات شکستن حباب املاک و مستغلات و رسواییهای مربوط به کلاهبرداری، سلب حق مالکیت و ورشکستگیهای بانکی را شامل میشود.
این مساله از این امر حکایت دارد که چین تشخیص میدهد که امریکا میتواند مشکلات اقتصادی خود را حل کند. همچنین نشان میدهد که چین میداند که ناکامی ما برای حل چالشهای اقتصادیمان به سبب عدم توانایی کشور برای سرمایهزایی نیست. ادامه سرمایهگذاری چین در امریکا و درخواست پکن از واشنگتن برای حل این مشکلات بدان معناست که چین میداند آنچه ما را حفظ کرده است پول و یا عدم وجود آن نیست.
چین میداند آنچه اقتصاد امریکا را به زوال میکشاند عدم وجود بصیرت و عدم تمایل برای به چالش کشیدن قدرتهای تثبیت شده است، اینکه بخواهیم آنان را ناچار کنیم به گونهای متفاوت به اطراف خود بنگرند و آنان را ترغیب کنیم که سعی کنند راههای جدیدی را برای حل مسائل اقتصادی ما امتحان کنند.
هیچ دلیلی وجود ندارد که امریکا راضی شود صرفا بدهیها را بپردازد و هزینه مالی دولت ناکارآمدی را تامین کند که نرخ رضایت از آن کمتر از ۱۰ درصد است. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما بخواهیم مانند انسانهای احمق از یک بحران مالی به دام بحرانی دیگر بیفتیم، بحرانهایی که همه و همه به واسطهی عدم تمایل ما برای انجام کاری که برای رهایی از این چرخه بدهکاری و ریاضت لازم است، به وجود آمده؛ همان نسخهای که فدرال رزرو برایمان تجویز کرده است. امریکا میتواند جنبشی را که برای رهایی از چنگال چرخهی ویران کننده بدهیها و ریاضتهای فزاینده لازم است را ایجاد کند، ما حتی میتوانیم موتورهای اقتصادمان را بار دیگر روشن کنیم و رشد اقتصادی به بار بیاوریم.
برای آغاز این رویکرد جدید، ابتدا لازم است با بدهیهای عظیم خود مقابله کنیم.
ما میتوانیم این کار را با تامین منابع مالی جدید برای دولت کشورمان انجام دهیم. ما میتوانیم بدون هیچ گونه طرح ریاضت اقتصادی مبالغ لازم برای تعدیل بودجه را با مبلغ بدهی ملی، بدون در نظر گرفتن سودِ آن ترکیب کنیم و مبلغ اضافهای را که نزدیک به ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود نیز در آن بگنجانیم. ما میتوانیم این پیشنهاد را برای تامین منابع مالی جدید در فدرال رزرو مطرح کنیم و برای دریافت وامی به مبلغ مذکور و بدون بهره مرکب درخواست دهیم، به گونهای که نرخ بازپرداخت آن نیز بدون تغییر و ثابت باشد. این مبلغ نباید از ۱۵ درصدِ وجه مذکور پیشی بگیرد. اینگونه ما به سرعت بدهیهای ملی را پرداخت و دولت را به کلی تامین مالی خواهیم کرد تا اینکه بتواند بار دیگر کار خود را از سر بگیرد و بدون هیچ گونه فشار مالی و یا تغییر اساسی در حقوق و برنامههای اجتماعی به وظایف خود عمل کند. با مبلغی افزون بر این نیز میتوانیم یک پروژه سرمایهگذاری را آغاز کنیم و از آن طریق امریکا را به چرخهی تولید و اشتغالزایی بازگردانیم و در بازار جهانی جایگاهی برای آن کسب کنیم.
ما با مشکلات زیربنایی نیز رو به رو هستیم که میتوان آن را با ایجاد مشاغل واقعی حل کرد. به محض اینکه این مسائل مبرم حل و فصل شود، میتوانیم روند بازگرداندن سیاست پولی امریکا به وزرات خزانهداری این کشور را همانگونه که در قانون اساسی کشورمان ذکر شده است، آغاز کنیم و در عین حال قوانینی که نظام بانکداری فدرال رزرو در امریکا به وجود آورده است را لغو نماییم. این امر میتواند در کنار تامین منابع مالی جدید برای بدهیهایمان به بهبود شرایط کمک کند.
اگر والاستریت و چین تصمیم بگیرند متفقا درباره اوراق قرضه طغیان کنند، امریکا صرفا باید قراردادهای اوراق قرضه را برای خریداران جدید بهبود ببخشد.
به عقیده من دلایل بسیاری وجود دارد که بپذیریم وقتی چین و دیگر دارندگان اوراق قرضه امریکا این رویکرد جدید را ببینند، تشخیص خواهند داد که اقتصاد این کشور به راه خود باز خواهد گشت و اینکه با یک طرح اقتصادی جدید، اشتیاق به اینکه امریکا به زودی سرمایهزایی خواهد کرد و اقتصاد کشورمان بهبود خواهد یافت،افزایش مییابد. امریکایی بدون قرض و بدهی کلید تولد دوبارهی رشد اقتصادی غرب و گسیل شدن به سوی کامیابی است.
درباره نویسنده:
دکتر انسیه عبدالفتاح، تحلیلگر سیاسی و یک فعال حقوق بشر است. وی سردبیر پیشین «نشریه امور خاورمیانه» (MEAJ) بوده است. عبدالفتاح دکترای فقه اسلامی دارد و اکنون به عنوان رئیسِ اندیشکدهی تازه تاسیس «مرکز مطالعات جهان اسلام» فعالیت میکند. مطالب وی در اکثر نشریات امریکا از جمله «بوستون گلوب»، «واشنگتن تایمز» و «نیویورک تایمز» منتشر شده است. دکتر عبدالفتاح همچنین در معتبرترین دانشگاههای امریکا سخنرانی کرده است.
منبع: پرس تی وی