گروه ادب و هنر: فیلم «به خاطر پونه» سومین تجربه سینمایی هاتف علیمردانی و نخستین حضورش در سینمای اجتماعی است که به خوبی توانسته چندین معضل اجتماعی را به تصویر بکشد؛ معضلاتی که نه‌تنها دغدغه وی بلکه دغدغه بسیاری از روشنفکران امروز جامعه است.

محور اصلی این فیلم، اعتیاد و اختلافات فاحش فرهنگی است که باعث به‌وجود آمدن مشکلات فراوانی می‌شود و با درنظر گرفتن حق طبیعی افراد در یک زندگی مشترک، نمی‌تواند قابل‌حل باشد. مگر آنکه یکی از زوجین برای همیشه از آنچه حق مسلم خود است، بگذرد که البته این موضوع هم در دل زندگی مدرن امروز دیگر جایگاهی ندارد؛ زیرا طی این سال‌ها نگاه افراد به زندگی تغییرات بزرگی به وجود آورده است. برای آشنایی بیشتر با این اثر و نگاه سازنده آن به زندگی و دغدغه‌هایش، گفت‌وگویی با علیمردانی داشتیم که متن آن را پیش رو دارید.

اتفاقی که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر افتاد این بود که دبیر جشنواره اعلام کرد هیچ فیلمی با تم خیانت به این دوره راه پیدا نمی‌کند و فیلم به‌خاطر پونه را هم در این دسته بندی قرار دادند درحالی‌که قصه این فیلم در مورد اعتیاد است و هیچ ارتباطی به خیانت پیدا نمی‌کند.

یکی از معضلاتی که سال‌ها جامعه ما را آزار داده عدم‌وجود مدیران کاردان و همینطور تعداد زیادی از آدم‌های نا آشنا با حیطه‌کاری خود است که از کارشان‌شناخت و آگاهی کافی ندارند. متأسفانه در 8سال گذشته آنقدر این ماجرا شدید بوده که سینمای ما را به نابودی کامل کشانده است. من جزو معدود کارگردانانی هستم که 3سال پیاپی در جشنواره فیلم داشته‌ام و امسال نیز «مردن به وقت شهریور» را برای جشنواره آماده کرده‌ام اما در تمام این سال‌ها رفتارهایی که با من شد، رفتارهای ناهمگونی بود.

  • زمانی که به‌خاطر پونه را می‌ساختید تصور چنین برخوردی را داشتید؟

من فیلمساز چه کاری باید انجام می‌دادم وقتی خط قرمزها طی یک سال اینقدر تغییر می‌کند! یک نمونه‌اش همین فیلم‌هایی بودند که تم خیانت داشتند و در جشنواره سی‌ام مورد توجه قرار گرفتند و به آنها بها داده شد. ولی درست یک‌سال بعد از آن فیلمی را که موضوع‌اش اعتیاد است با این بهانه که فیلم‌هایی با تم خیانت نمی‌توانند وارد جشنواره شوند، کنار می‌گذارند و دبیر آن جشنواره تیتر می‌کند که امسال هیچ فیلمی در رابطه با خیانت نداریم. آفرین به دبیر جشنواره‌ای که فیلمی در رابطه با خیانت ندارد و به راحتی سر فیلم من را می‌برد و از بازی استادانه فرهاد اصلانی می‌گذرد.

  • با نگاهی به کارنامه کاری شما متوجه می‌شویم به‌خاطر پونه نخستین کاری است که شما برای سینمای اجتماعی انجام داده‌اید و پیش از آن در سینمای کودک فعالیت داشتید. دلیل این تغییر مسیر چیست؟

مشکلاتی که پیش‌تر به آنها اشاره کردم باعث شد سینمای کودک را رها کنم و اگر این مشکلات بخواهد همچنان ادامه پیدا کند سینمای اجتماعی را هم رها می‌کنم. واقعیت این است که سینمای کودک در ایران، سینمای مرده‌ای است که با برگزاری جشنواره برای آن فقط یک شوی مسخره به راه می‌اندازند تا فقط پولی را هزینه کنند و آثاری را بسازند که هیچ‌کدام اکران هم نمی‌شوند. باور کنید که سلیقه کودکان امروز ما بالاتر از سلیقه دوران کودکی ماست. بچه‌های ما به این سینمای کودک می‌خندند. واقعیت این است که دوره نوستالژیک ما با شهرموش‌ها، گلنار و... تمام‌شده و باید باور کنیم سینمای کودک ما باید پوست عوض کند.

  • از جذابیت‌ها و دغدغه‌هایی که این سوژه برایتان داشت بگویید.

چند مسئله در این فیلم دغدغه من بود؛ یکی اختلافات فاحش فرهنگی که در کشورما وجود دارد. واقعیت این است که در ایران امروز قومیت‌های متعدد با فرهنگ‌های مختلف کنار هم زندگی می‌کنند اما حضور انسان‌های متجدد و مدرنی که به جامعه تزریق شده‌اند، مشکلات فراوانی به‌وجود آورده است. فرض کنید فردی که در بافت فرهنگی یک شهرستان بزرگ شده امروز کنار آدمی زندگی می‌کند که از یک خانواده متجدد تهرانی است؛ اینها خیلی با هم فاصله دارند؛ فاصله‌ای که در زندگی مشترک مشکلات بسیاری را با خود همراه می‌کند. به‌نظرم باید روی این مسائل کار شود و به جوانان آموزش دهیم که فقط در یک نگاه عاشق شدن برای زندگی مشترک کافی نیست. مسئله مهم دیگر این است که هر خانواده حق را براساس تفکر خودش تعریف می‌کند و با توجه به این امر، همه افراد نگاه یکسانی به حق ندارند و حق خودشان را غیر از دیگری می‌دانند و همین موضوع باعث درگیری شدید می‌شود. نکته دیگری که می‌خواستم در این فیلم بیان کنم، زنانی هستند که با مردهای معتاد زندگی می‌کنند و جسارت جدا شدن از آنها را ندارند اما زمانی که پونه تصمیم به رفتن می‌گیرد اختیار داشتن یک زن ایرانی را نشان می‌دهد و اینکه همیشه نباید سوخت و ساخت. باید یاد بگیریم گاهی قدرت جدا شدن داشته باشیم.

  • موضوعی دیگر که حین تماشای فیلم ذهن را با‌خود درگیر می‌کند این است که دروغگویی‌های پونه همسرش را شکاک کرده، یا اینکه شک‌‌های مکرر مجید، او را مجبور به دروغ گفتن می‌کند؟

شخصیت پونه در این فیلم فقط یک ایراد دارد آن هم این است که دروغ‌های ریز می‌گوید؛ دروغ‌هایی که ریشه آن هم از ترس است و تعصب و فضایی که مجید در خانه به‌وجود آورده او را مجبور به این کار می‌کند. شما وقتی دوست دارید کاری را انجام دهید و همسرتان مانع می‌شود چندبار با او می‌جنگید تا حق‌تان را بگیرید اما وقتی موفق نمی‌شوید و از سوی دیگر حق را متعلق به‌خود می‌دانید، تنها راهی که پیش رو می‌بینید، دروغ گفتن است و این مشکل را بسیاری از زنان ما دارند. من زنان ایرانی بسیاری را می‌شناسم که طلاق عاطفی گرفته‌اند اما هنوز کنار همسران‌شان زندگی می‌کنند. بیایید باور کنیم می‌توان به این آدم‌ها کمک کرد تا زندگی نویی را آغاز کنند و با کسی که دوستش دارند، زندگی کنند و اگر یک‌بار در انتخاب اشتباه کردند، نباید تمام عمر کنار آن فرد بسوزند، حتی اگر بچه‌ای داشته باشند.

  • در مورد آخرین پلان فیلم و پیامی که می‌خواهد به مخاطب بدهد، توضیح می‌دهید؟

پیام این پلان، اختیار داشتن و رفتن است؛ پایان الاکلنگی یک زندگی است، گفتن و درست تمام کردن است و در واقع جداشدن را تعریف می‌کند. فیلم، در جشنواره فجر بدون این پلان روی پرده رفت ولی بعد با پافشاری‌های من این پلان نیز به آن اضافه شد.

  • باتوجه به سختی‌هایی که پشت سر گذاشتید امروز که فیلم به اکران عمومی درآمده از شرایطی که دارد، راضی هستید؟

نه متأسفانه. باز هم به ما ظلم شد؛ بهتر است بگویم به سینماگر مستقل همیشه ظلم می‌شود. سینما فرهنگ و چند سینمای دیگر را در اختیار فیلم ما نگذاشتند و همین‌ها به فیلم ضربه وارد کرد. من تا به حال 4فیلم ساخته‌ام و خنده‌دار است که هیچ کدام‌شان تا به حال به تلویزیون نرفته‌اند؛ یا من فیلمساز نیستم یا آنها من را نمی‌بینند. برایم عجیب است چطور می‌توان اینقدر راحت در مورد برخی‌موضوعات صحبت نکرد و از سوی دیگر این سؤال مطرح است که چرا و به چه جرمی فیلم من در جشنواره دیده نشد که اگر این اتفاق می‌افتاد فروش آن مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر بود. من فیلم را قبل از اکران در ایران، به جشنواره‌های خارجی نبردم اما امیدوارم از‌این به بعد که فیلم را به جشنواره‌های دیگر می‌فرستم، حقم را برای این فیلم در خارج از کشور بگیرم.

مایا شرفی

 

منبع: همشهری آنلاین