مدتی قبل زن جوانی نزد پلیس رفت و خبر از سرقت 30میلیون تومانی از خانهاش داد. وی به مأموران گفت: چند روز پیش همراه همسرم به سفر رفتیم اما وقتی برگشتیم متوجه شدیم که دزد به خانهمان زده و جعبهای را که داخلش سکه و طلا به ارزش 30میلیون تومان بود، به سرقت برده است.
بعد از شکایت این زن، به دستور قاضی شاهنگیان، بازپرس شعبه چهاردهم دادسرای ناحیه 2تهران، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارق آغاز شد. شواهد موجود در محل سرقت نشان میداد که سارق یا سارقان جزو آشنایان بوده و از قبل کلید خانه مالباخته را در اختیار داشتهاند.
درحالیکه بررسیها در این زمینه ادامه داشت، زن جوان دیگری به اداره آگاهی رفت و شکایت مشابهی را مطرح کرد. وی گفت: با همسر و فرزندانم به خانه یکی از بستگانمان رفته بودیم که بعد از بازگشت متوجه شدیم دزد وارد خانهمان شده و در حدود 15میلیون تومان طلا سرقت کرده است.ماموران در بررسی صحنه دومین سرقت نیز متوجه شدند که دزدی کار یک آشنا بوده است.
یک مظنون
دومین مالباخته چند روز بعد از سرقت نزد پلیس رفت و این بار گفت که مطمئن است دزد طلاهایش، یکی از دوستانش به نام میترا و مادرش است. او گفت: یک روز قبل، میترا را دیدم. گوشوارههای بدلی به گوش داشت که خیلی شبیه به گوشوارههای من بود. من در بین طلا و جواهراتم جعبه کوچکی داشتم که داخل آن بدلیجات زیادی نگهداری میکردم که آن هم سرقت شده بود. وقتی میترا فهمید گوشواره هایش را دیدهام، سعی کرد آنها را مخفی کند و من با دیدن آن گوشوارهها، مطمئن شدم که وی و مادرش سارق خانهام هستند؛ چرا که فقط آنها به خانهام رفتوآمد داشتند.
وقتی زن جوان در حال توضیح دادن این ماجرا به افسر پرونده بود، نخستین مالباخته که 30میلیونتومان طلا و جواهراتش دزدیده شده بود نیز در اداره پلیس حضور داشت.او وقتی نام میترا را شنید شوکه شد. به سمت شاکی دوم رفت و با پرسیدن مشخصات میترا، متوجه شد که این زن دوست مشترک آنهاست.
سرنخ مهم
هر دو مالباخته تازه متوجه شده بودند یک دوست مشترک به نام میترا دارند. کسی که همراه مادرش بارها به خانه آنها رفتوآمد کرده بود و آنها مطمئن بودند که این مادر و دختر سارق طلاهایشان هستند. بنابراین تصمیم گرفتند نقشهای اجرا کنند تا دست آنها را رو کنند.
نقشه زیرکانه
مالباختهها یک راننده استخدام کردند تا میترا و مادرش را بهعنوان مسافر سوار کند. سپس ضبط کوچکی زیر صندلی ماشین جاسازی کردند تا صداهای اطراف را ضبط کند. وقتی راننده استخدام شده، میترا و مادرش را سوار ماشین کرد، همان موقع یکی از مالباختهها با میترا تماس گرفت و گفت: پلیس آگاهی از من خواسته تا درخصوص پرونده سرقت طلا و جواهراتم همه دوستانمان را معرفی کنم تا ازآنها انگشت نگاری کنند.
وی از میترا عذرخواهی کرد و از او خواست برای این کار به اداره آگاهی برود و بعد تلفن را قطع کرد. پس از آن مادر و دختر بهشدت بههمریختند و داخل تاکسی شروع به حرف زدن کردند. مادر میگفت نگران نباش دخترم، اثر انگشتمان در محل سرقت وجود ندارد. دختر جوانش اما خیلی ترسیده بود و میگفت اگر انگشت نگاری کنند و گیربیفتیم چه میشود؟ من دستهکلیدی که ساخته بودم را در سطل زبالهای در خیابان انداختم.
مادر و دختر وحشت زده حرف میزدند غافل از اینکه همه صحبتهایشان ضبط میشود.همین مدرک، آنها را لو داد و وقتی مالباختهها صدای ضبط شده مادر و دختر را به مأموران ارائه کردند، قاضی شاهنگیان دستور بازداشت میترا و مادرش را صادر کرد.
اقرار
مادر و دختر سارق هفته گذشته در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند و در بازجوییها به سرقت میلیونی اعتراف کردند. مادر جوان که طراح نقشه دزدی است به مأموران گفت: هر دو مالباخته از دوستانمان بودند و وضع مالی خوبی داشتند. برای همین از دخترم خواستم که دستهکلیدشان را بردارد تا از روی آنها بسازیم. پس از آن زمانی که مطمئن شدیم آنها در خانه نیستند، دست به سرقت زدیم. ما با فروش طلا و جواهرات مسروقه برای خودمان لباس خریدیم و بخشی از اجارهخانه عقب افتاده را پرداخت کردیم.
این مادر و دختر بعد از اعتراف به سرقت با قرار قانونی در اختیار مأموران پایگاه دوم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.